گنجور

بخش ۱۳۶ - باز جواب انبیا علیهم السلام ایشان را

انبیا گفتند نومیدی بدست
فضل و رحمتهای باری بی‌حدست
از چنین محسن نشاید ناامید
دست در فتراک این رحمت زنید
ای بسا کارا که اول صعب گشت
بعد از آن بگشاده شد سختی گذشت
بعد نومیدی بسی اومیدهاست
از پس ظلمت بسی خورشیدهاست
خود گرفتم که شما سنگین شدیت
قفلها بر گوش و بر دل بر زدیت
هیچ ما را با قبولی کار نیست
کار ما تسلیم و فرمان کردنیست
او بفرمودستمان این بندگی
نیست ما را از خود این گویندگی
جان برای امر او داریم ما
گر به ریگی گوید او کاریم ما
غیر حق جان نبی را یار نیست
با قبول و رد خلقش کار نیست
مزد تبلیغ رسالاتش ازوست
زشت و دشمن‌رو شدیم از بهر دوست
ما برین درگه ملولان نیستیم
تا ز بعد راه هر جا بیستیم
دل فرو بسته و ملول آنکس بود
کز فراق یار در محبس بود
دلبر و مطلوب با ما حاضرست
در نثار رحمتش جان شاکرست
در دل ما لاله‌زار و گلشنیست
پیری و پژمردگی را راه نیست
دایما تر و جوانیم و لطیف
تازه و شیرین و خندان و ظریف
پیش ما صد سال و یکساعت یکیست
که دراز و کوته از ما منفکیست
آن دراز و کوتهی در جسمهاست
آن دراز و کوته اندر جان کجاست
سیصد و نه سال آن اصحاب کهف
پیششان یک روز بی اندوه و لهف
وانگهی بنمودشان یک روز هم
که به تن باز آمد ارواح از عدم
چون نباشد روز و شب یا ماه و سال
کی بود سیری و پیری و ملال
در گلستان عدم چون بی‌خودیست
مستی از سغراق لطف ایزدیست
لم یذق لم یدر هر کس کو نخورد
کی بوهم آرد جعل انفاس ورد
نیست موهوم ار بدی موهوم آن
همچو موهومان شدی معدوم آن
دوزخ اندر وهم چون آرد بهشت
هیچ تابد روی خوب از خوک زشت
هین گلوی خود مبر هان ای مهان
این‌چنین لقمه رسیده تا دهان
راههای صعب پایان برده‌ایم
ره بر اهل خویش آسان کرده‌ایم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

انبیا گفتند نومیدی بدست
فضل و رحمتهای باری بی‌حدست
هوش مصنوعی: پیامبران اعلام کرده‌اند که ناامیدی از رحمت و بخشش‌های بی‌پایان خداوند کار درستی نیست.
از چنین محسن نشاید ناامید
دست در فتراک این رحمت زنید
هوش مصنوعی: از چنین فرد نیکوکار و بافضیلت نباید ناامید شد و باید به رحمت و کمک او امیدوار بود.
ای بسا کارا که اول صعب گشت
بعد از آن بگشاده شد سختی گذشت
هوش مصنوعی: بسیاری از کارها در ابتدا دشوار به نظر می‌رسند، اما با گذشت زمان و تلاش، آن سختی‌ها برطرف می‌شوند و کار به آسانی انجام می‌شود.
بعد نومیدی بسی اومیدهاست
از پس ظلمت بسی خورشیدهاست
هوش مصنوعی: پس از ناامیدی، امیدهای زیادی وجود دارد و از دل تاریکی، خورشیدهای زیادی طلوع می‌کنند.
خود گرفتم که شما سنگین شدیت
قفلها بر گوش و بر دل بر زدیت
هوش مصنوعی: من متوجه شدم که شما در برابر مسائل و مشکلات، به شدت مقاوم و محکم هستید و این موضوع بر روی احساسات و ذهنیت من تاثیر گذاشته است.
هیچ ما را با قبولی کار نیست
کار ما تسلیم و فرمان کردنیست
هوش مصنوعی: هیچ کار ما به قبول شدن نیست، وظیفه ما تنها تسلیم شدن و انجام فرمان است.
او بفرمودستمان این بندگی
نیست ما را از خود این گویندگی
هوش مصنوعی: او به ما فرمان داده که این نوع بندگی برای ما نیست، ما از خودمان باید صحبت کنیم.
جان برای امر او داریم ما
گر به ریگی گوید او کاریم ما
هوش مصنوعی: ما جانمان را برای فرمان او فدا می‌کنیم، حتی اگر او به ما بگوید که بر روی ریگ‌ها راه برویم.
غیر حق جان نبی را یار نیست
با قبول و رد خلقش کار نیست
هوش مصنوعی: هیچ کسی غیر از حق نمی‌تواند جان پیامبر را یاری دهد و در ارتباط با پذیرش یا عدم پذیرش مردم، نیازی به دغدغه نیست.
مزد تبلیغ رسالاتش ازوست
زشت و دشمن‌رو شدیم از بهر دوست
هوش مصنوعی: پاداش ترویج پیام‌های او از خود اوست؛ ما به خاطر دوستی با او، زشت و دشمن‌نما شده‌ایم.
ما برین درگه ملولان نیستیم
تا ز بعد راه هر جا بیستیم
هوش مصنوعی: ما در این مکان غمگین نیستیم، پس هر جا که فاصله بگیریم، ما از اینجا دور نمی‌شویم.
دل فرو بسته و ملول آنکس بود
کز فراق یار در محبس بود
هوش مصنوعی: دل کسی که به دوری محبوبش در محبسی گرفتار شده، بسته و غمگین است.
دلبر و مطلوب با ما حاضرست
در نثار رحمتش جان شاکرست
هوش مصنوعی: معشوق و محبوب ما در کنار ماست و در برابر رحمت‌هایش، جان ما شکرگزار است.
در دل ما لاله‌زار و گلشنیست
پیری و پژمردگی را راه نیست
هوش مصنوعی: در دل ما باغ و گلزار و زیبایی وجود دارد و هیچ نشانه‌ای از پیری و پژمردگی در آن نیست.
دایما تر و جوانیم و لطیف
تازه و شیرین و خندان و ظریف
هوش مصنوعی: ما همیشه تازه و جوان، لطیف و شیرین، خوشحال و ظریف هستیم.
پیش ما صد سال و یکساعت یکیست
که دراز و کوته از ما منفکیست
هوش مصنوعی: زمان برای ما هیچ تفاوتی ندارد، چه صد سال باشد چه یک ساعت. این تفاوت از ما نیست، بلکه به تعبیر ما بستگی دارد.
آن دراز و کوتهی در جسمهاست
آن دراز و کوته اندر جان کجاست
هوش مصنوعی: این جمله به تفاوت‌هایی اشاره دارد که در دنیای مادی و جسمانی وجود دارد. به وضوح بیان می‌کند که در دنیای جسمی، ما با اندازه‌ها و ابعاد طول و کوتاهی سر و کار داریم. اما سوالی که مطرح می‌شود این است که در دنیای روح و جان، این ابعاد و اندازه‌ها چگونه وجود دارند و آیا چنین تفاوت‌هایی در عمق وجود انسان نیز وجود دارد یا خیر؟
سیصد و نه سال آن اصحاب کهف
پیششان یک روز بی اندوه و لهف
هوش مصنوعی: سیصد و نه سال آن جوانان خوابیده در غار، در برابرشان یک روز بدون غم و اضطراب گذشت.
وانگهی بنمودشان یک روز هم
که به تن باز آمد ارواح از عدم
هوش مصنوعی: روزی به آنها نشان داد که وقتی روح‌ها از نیستی به بدن بازمی‌گردند، چه حال و روزی پیدا می‌کنند.
چون نباشد روز و شب یا ماه و سال
کی بود سیری و پیری و ملال
هوش مصنوعی: وقتی که روز و شب یا ماه و سال وجود نداشته باشد، دیگر چیزی برای خستگی، پیری و ناراحتی وجود نخواهد داشت.
در گلستان عدم چون بی‌خودیست
مستی از سغراق لطف ایزدیست
هوش مصنوعی: در دنیای عدم، کسی که بی‌خود شده است، حسی از سرمستی و خوشی ناشی از لطف و رحمت خداوند دارد.
لم یذق لم یدر هر کس کو نخورد
کی بوهم آرد جعل انفاس ورد
هوش مصنوعی: هر کسی که طعم چیزی را نچشیده باشد، از آن شناختی ندارد و نمی‌تواند به درستی درباره‌اش صحبت کند یا آن را توصیف نماید.
نیست موهوم ار بدی موهوم آن
همچو موهومان شدی معدوم آن
هوش مصنوعی: بدی‌های خیالی واقعی نیستند و اگر به این خیالات دامن بزنیم، خودِ آن بدی‌ها نیز از حقیقت ساقط می‌شوند.
دوزخ اندر وهم چون آرد بهشت
هیچ تابد روی خوب از خوک زشت
هوش مصنوعی: جهنم در نظر نمی‌تواند بهشت را به تصویر بکشد، چطور می‌تواند زیبایی را از چهره‌ای زشت و پلید نشان دهد؟
هین گلوی خود مبر هان ای مهان
این‌چنین لقمه رسیده تا دهان
هوش مصنوعی: ای دوستان، مراقب باشید که گلوی خود را با این لقمه که به این راحتی به شما رسیده، از چنگ ندهید.
راههای صعب پایان برده‌ایم
ره بر اهل خویش آسان کرده‌ایم
هوش مصنوعی: ما مسیرهای دشواری را طی کرده‌ایم و حالا برای نزدیکان خود راه را آسان کرده‌ایم.

حاشیه ها

1394/09/18 14:12
مجتبی خراسانی

بسم الله الرحمن الرحیم
جل ربی لا اله الا هو له الحمد فی الاولی و الاخرة
ـ دلبر و مطلوب با ما حاضر است/در نثار رحمتش جان شاکرست
با ما حاضر است: چه ما با او حاضریم به خلاف جاهلان بی حضور.
نیست کامل در دو عالم آن که دریا عین اوست/عین دریا هر که شد می دان که مرد کامل است
ـ در دل ما لاله زار و گلشنی است/پیری و پژمردگی را راه نیست
پیری: روح مجرد است و نمو و ذبول و استقامت قامت و انحنا اوصاف جسم است بلکه مرگ نداریم و خاک و آتش ما را نمی خورد که اجتماع و افتراق و انقلاب و استحاله و غیرها اوصاف جسم است و می گیرند او را.
که به خاک اندر شد و گل خاک شد/نه او را که نمک اندر شد و گل پاک شد

1398/11/01 08:02
عبدالرضا جلالی

بیت( 《لم یذق لم یدر 》 هرکس کاو نخورد //// کی به وهم آرد جعل انفاس ورد) بر این نکته تاکید دارد که معرفت مستلزگ قابلیت است . ابن بیت برای پیدا کردن نکته مورد نظر در کنکور دکتری سال 97 آمده است .

1398/12/09 17:03
رحمت

طبق آیات سوره مبارکه یوسف آیه 87 و سوره مبارکه حجر آیه 56
تنها کافران و اقراد گمراه از خداوند ناامید می شوند
پس ناامیدی کفر است

1398/12/09 18:03
nabavar

واقعاً که گل کاشتید با اینهمه خرافات.
زندگی را راها کرده اید و به دنبال هپروت به ناکجا آباد روانید