گنجور

بخش ۱۳۱ - وخامت کار آن مرغ کی ترک حزم کرد از حرص و هوا

باز مرغی فوق دیواری نشست
دیده سوی دانه دامی ببست
یک نظر او سوی صحرا می‌کند
یک نظر حرصش به دانه می‌کشد
این نظر با آن نظر چالیش کرد
ناگهانی از خرد خالیش کرد
باز مرغی کان تردد را گذاشت
زان نظر بر کند و بر صحرا گماشت
شاد پرّ و بال او بَـخّـاً لَهُ
تا امام جمله آزادان شد او
هر که او را مقتدا سازد برست
در مقام امن و آزادی نشست
زانک شاه حازمان آمد دلش
تا گلستان و چمن شد منزلش
حزم ازو راضی و او راضی ز حزم
این چنین کن گر کنی تدبیر و عزم
بارها در دام حرص افتاده‌ای
حلق خود را در بریدن داده‌ای
بازت آن تواب لطف آزاد کرد
توبه پذرفت و شما را شاد کرد
گفت إن عُدتُم کذا عُدنا کذا
نحنُ زوّجنَا الْفِعالَ بِالجزا
چونک جفتی را بر خود آورم
آید آن را جفتش دوانه لاجرم
جفت کردیم این عمل را با اثر
چون رسد جفتی رسد جفتی دگر
چون رباید غارتی از جفت شوی
جفت می‌آید پس او شوی‌جوی
بار دیگر سوی این دام آمدیت
خاک اندر دیدهٔ توبه زدیت
بازتان تواب بگشاد از گره
گفت هین بگریز روی این سو منه
باز چون پروانهٔ نسیان رسید
جانتان را جانب آتش کشید
کم کن ای پروانه نسیان و شکی
در پر سوزیده بنگر تو یکی
چون رهیدی شکر آن باشد که هیچ
سوی آن دانه نداری پیچ پیچ
تا ترا چون شکر گویی بخشد او
روزیی بی دام و بی خوف عدو
شکر آن نعمت که‌تان آزاد کرد
نعمت حق را بباید یاد کرد
چند اندر رنجها و در بلا
گفتی از دامم رها ده ای خدا
تا چنین خدمت کنم احسان کنم
خاک اندر دیدهٔ شیطان زنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز مرغی فوق دیواری نشست
دیده سوی دانه دامی ببست
هوش مصنوعی: پرنده‌ای بر روی دیواری نشسته و چشمش به دانه‌ای است که در تله‌ای قرار دارد.
یک نظر او سوی صحرا می‌کند
یک نظر حرصش به دانه می‌کشد
هوش مصنوعی: یک بار به دشت نگاه می‌کند و یک بار هم به دانه‌ها علاقه‌مند می‌شود.
این نظر با آن نظر چالیش کرد
ناگهانی از خرد خالیش کرد
هوش مصنوعی: این دیدگاه با آن دیدگاه به طور ناگهانی درگیر شد و از عقل و درک خالی شد.
باز مرغی کان تردد را گذاشت
زان نظر بر کند و بر صحرا گماشت
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که مدتی در حال پرواز و تردید بود، حالا با نگاهش از آن وضعیت خارج شده و در دشت گشت و گذاری انجام داد.
شاد پرّ و بال او بَـخّـاً لَهُ
تا امام جمله آزادان شد او
هوش مصنوعی: او با خوشحالی و آزادی پر و بال خود را می‌گستراند، زیرا که به مقام امام و رهبری آزادگان نایل آمده است.
هر که او را مقتدا سازد برست
در مقام امن و آزادی نشست
هوش مصنوعی: هر کس که پیروی او را انتخاب کند، به جایگاه امن و آزادی دست خواهد یافت.
زانک شاه حازمان آمد دلش
تا گلستان و چمن شد منزلش
هوش مصنوعی: چون شاه حازمان آمد، دلش به سمتی رفت که گلستان و چمن را خانه خود قرار داد.
حزم ازو راضی و او راضی ز حزم
این چنین کن گر کنی تدبیر و عزم
هوش مصنوعی: اگر به درستی و با تدبیر عمل کنی، تمام تصمیمات و برنامه‌هایت با موفقیت همراه خواهد بود و در نتیجه با رضایت و خوشحالی همراه خواهد شد.
بارها در دام حرص افتاده‌ای
حلق خود را در بریدن داده‌ای
هوش مصنوعی: بارها به خاطر طمع و حرص خود به مشکلاتی افتاده‌ای و به آسانی خود را دچار آسیب کرده‌ای.
بازت آن تواب لطف آزاد کرد
توبه پذرفت و شما را شاد کرد
هوش مصنوعی: شما با رحمت و لطفی که به شما بازگردانده شده است، از گناه خود پشیمان شده‌اید و این امر باعث شادی شما شده است.
گفت إن عُدتُم کذا عُدنا کذا
نحنُ زوّجنَا الْفِعالَ بِالجزا
هوش مصنوعی: اگر شما به چیزی برگردید، ما هم به همان اندازه واکنش نشان خواهیم داد. ما اعمال خود را با نتایج آن پیوند می‌زنیم.
چونک جفتی را بر خود آورم
آید آن را جفتش دوانه لاجرم
هوش مصنوعی: وقتی که دو نفر به هم می‌رسند و رابطه‌ای شکل می‌گیرد، معمولاً احساساتی و وابستگی‌هایی بین آن‌ها ایجاد می‌شود که هر یک را به دیگری جذب می‌کند. این ارتباط می‌تواند باعث شود که هر دو طرف به نوعی تحت تأثیر یکدیگر قرار بگیرند و به دنبال هم باشند.
جفت کردیم این عمل را با اثر
چون رسد جفتی رسد جفتی دگر
هوش مصنوعی: ما این کار را با نتیجه‌اش همراه کردیم، چون وقتی یکی به نتیجه می‌رسد، دیگری هم به همان سرنوشت خواهد رسید.
چون رباید غارتی از جفت شوی
جفت می‌آید پس او شوی‌جوی
هوش مصنوعی: وقتی از همسرت چیزی را به دست می‌آوری، همسر تو هم به دنبال تو می‌آید.
بار دیگر سوی این دام آمدیت
خاک اندر دیدهٔ توبه زدیت
هوش مصنوعی: باز هم به این دام برگشته‌ای و با خاکی که در چشمانت نشسته، توبه کرده‌ای.
بازتان تواب بگشاد از گره
گفت هین بگریز روی این سو منه
هوش مصنوعی: باز به شما توفیق داده شد که از بند رهایی یابید، به شما می‌گوید: حالا سریعاً حرکت کن و به این سمت نیا.
باز چون پروانهٔ نسیان رسید
جانتان را جانب آتش کشید
هوش مصنوعی: به مانند پروانه‌ای که به سمت آتش جذب می‌شود، جان‌های شما نیز به سوی آتش جاذبه پیدا کرد.
کم کن ای پروانه نسیان و شکی
در پر سوزیده بنگر تو یکی
هوش مصنوعی: ای پروانه، به یاد داشته باش که در حالی که در آتش عشق می‌سوزی، نباید فراموش کنی و دچار تردید شوی.
چون رهیدی شکر آن باشد که هیچ
سوی آن دانه نداری پیچ پیچ
هوش مصنوعی: زمانی که از بند رهایی یافتی، شکرش این است که دیگر هیچ طرفی از آن دانه (سوز و گداز) را احساس نمی‌کنی و از پیچیدگی‌هایش آزاد شده‌ای.
تا ترا چون شکر گویی بخشد او
روزیی بی دام و بی خوف عدو
هوش مصنوعی: او با شیرینی گفتار خود، روزی ای به تو می‌دهد که بدون ترس از دشمن و بدون نیاز به تله و دام خواهد بود.
شکر آن نعمت که‌تان آزاد کرد
نعمت حق را بباید یاد کرد
هوش مصنوعی: شکرگزاری نعمت‌هایی که شما را از بند رهایی بخشید، ضروری است و باید حق آن نعمت‌ها را به یاد داشت.
چند اندر رنجها و در بلا
گفتی از دامم رها ده ای خدا
هوش مصنوعی: در طول این همه رنج و سختی که تجربه کرده‌ام، گفتم که ای خدا مرا از این مشکلات و گرفتاری‌ها آزاد کن.
تا چنین خدمت کنم احسان کنم
خاک اندر دیدهٔ شیطان زنم
هوش مصنوعی: من تا جایی که بتوانم به دیگران کمک کنم و احسان کنم، حتی اگر شده با خاکی که در چشم شیطان بیاندازم.

حاشیه ها

1400/08/26 13:10
مجید امیری

بیت: اِن عُدتُم کذا ، عُدنا کذا / نَحنُ زَوّجنَاالفِعالَ بِالجَزا. 
اشاره به این آیه از قران دارد: عَسَیٰ رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ ۚ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا.

یعنی:امید است خدا به شما (اگر توبه کرده و صالح شوید) باز مهربان گردد و اگر (به عصیان و ستمگری) برگردید ما هم (به عقوبت و مجازات شما) بازمی‌گردیم و جهنم را زندان کافران قرار داده‌ایم.
اگر شما اینطور به عقب برگردید، ما هم همینطور برمی گردیم
فعل را با فاعل مزدوج کردیم.

 

 

1403/01/27 19:03
کوروش

شاد پر و بال او بخا له

 

تا امام جمله آزادان شد او

 

یعنی چه

 

 

1403/01/28 00:03
الف رسته

شاد پرّ و بال او، بَخاً لَهُ ( آفرین بر او)

بخ ار فارسی به عربی رفته است به معنی به به، آفرین، خوشا

 

1403/01/27 19:03
کوروش

گفت ان عدتم کذا عدنا کذا

 

نحن زوجنا الفعال بالجزا

 

یعنی چه ؟

 

 

 

1403/01/28 00:03
الف رسته

اِن عُدتُم کذا ، عُدنا کذا / نَحنُ زَوّجنَاالفِعالَ بِالجَزا

اگر شما برگردید ما هم برمی‌گردیم // ما کار شما را با جزای مناسب جفت می‌کنیم