بخش ۱۲۰ - صفت خرمی شهر اهل سبا و ناشکری ایشان
اصلشان بَد بود آن اهل سبا
میرمیدندی ز اسبابِ لقا
دادشان چندان ضیاع و باغ و راغ
از چپ و از راست از بهر فراغ
بس که میافتاد از پُری ثمار
تنگ میشد معبرِ ره، بر گذار
آن نثار میوه، ره را میگرفت
از پُریِ میوه، رهرو در شگفت
سَلّه بر سر در درختستانشان
پُر شدی ناخواست از میوهفشان
باد آن میوه فشاندی نَه کسی
پُر شدی زان میوه دامنها بسی
خوشههای زفت تا زیر آمده
بر سَر و روی رونده میزده
مَرد گلخنتاب از پُری زر
بسته بودی در میان زرین کمر
سگ کُلیچه کوفتی در زیر پا
تخمه بودی گرگ صحرا از نوا
گشته آمن شهر و ده از دزد و گرگ
بُز نترسیدی هم از گرگ سترگ
گر بگویم شرح نعمتهای قوم
که زیادت میشد آن یوماً بِیَوم
مانع آید از سخنهای مهم
انبیا بردند امرِ فَاستَقِم
بخش ۱۱۹ - شرح آن کور دوربین و آن کر تیزشنو و آن برهنه دراز دامن: کر اَمَل را دان که مرگ ما شنیدبخش ۱۲۱ - آمدن پیغامبران حق به نصیحت اهل سبا: سیزده پیغامبر آنجا آمدند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اصلشان بَد بود آن اهل سبا
میرمیدندی ز اسبابِ لقا
هوش مصنوعی: افراد اهل سبا ذاتاً خوبی نداشتند و از وسایل و امکانات دیدار و ملاقات فرار میکردند.
دادشان چندان ضیاع و باغ و راغ
از چپ و از راست از بهر فراغ
هوش مصنوعی: آنها باغها و زمینهای زراعی بسیاری دارند که از دو طرف به وفور برای آسایش و خوشیشان فراهم شده است.
بس که میافتاد از پُری ثمار
تنگ میشد معبرِ ره، بر گذار
هوش مصنوعی: به دلیل انبوه میوهها، معبر عبور باریک و تنگ میشد و دیگر نمیتوانستند از آنجا عبور کنند.
آن نثار میوه، ره را میگرفت
از پُریِ میوه، رهرو در شگفت
هوش مصنوعی: میوهای که نثار میشود، مسیر را به خاطر فراوانیاش در دست میگیرد و مسافر از دیدن آن شگفتزده میشود.
سَلّه بر سر در درختستانشان
پُر شدی ناخواست از میوهفشان
هوش مصنوعی: درست در لحظهای که به باغ میوه نزدیک شدم، ناگهان از درختان پر از میوه بسیار خوشحال شدم.
باد آن میوه فشاندی نَه کسی
پُر شدی زان میوه دامنها بسی
هوش مصنوعی: باد آن میوه را پراکنده کرد، نه اینکه کسی از آن میوه سیر شده باشد، بلکه دامنهای زیادی از آن پر شدهاند.
خوشههای زفت تا زیر آمده
بر سَر و روی رونده میزده
هوش مصنوعی: خوشههای سنگین و پرمیوه به زمین افتاده و بر روی درختان در حال وزیدن هستند.
مَرد گلخنتاب از پُری زر
بسته بودی در میان زرین کمر
هوش مصنوعی: مردی که در دنیای پر از زرق و برق زندگی میکند، به مانند گلی است که در میان آرایش و زیباییهای طلا قرار دارد.
سگ کُلیچه کوفتی در زیر پا
تخمه بودی گرگ صحرا از نوا
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به یک حسرت یا تباهی اشاره میکند. او به وضعیتی پرداخته که در آن، چیزی کوچک و بیاهمیت (مثل لقمه نان) زیر پا افتاده است و در عوض، گرگهای صحرا با صدای خود، خطر و تهدید را به یاد میآورند. این تصویرسازی نشاندهندهی تضاد بین چیزهای کوچک و بیارزش و خطرات بزرگ و جدی محیط است.
گشته آمن شهر و ده از دزد و گرگ
بُز نترسیدی هم از گرگ سترگ
هوش مصنوعی: شهر و روستا از دزد و گرگ امن و مصون شدهاند، و اگر از گرگ بزرگ هم نترسی، دیگر از هیچ چیز نترسیدهای.
گر بگویم شرح نعمتهای قوم
که زیادت میشد آن یوماً بِیَوم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از نعمات و خوبیهای قوم بگویم، به قدری این نعمتها زیاد است که نمیتوانم همه آنها را در یک روز بیان کنم.
مانع آید از سخنهای مهم
انبیا بردند امرِ فَاستَقِم
هوش مصنوعی: اندیشهها و سخنان مهم انبیا ممکن است با موانعی روبهرو شود، اما بر ماست که در مسیر درست و ثابت قدم بمانیم.
حاشیه ها
1402/12/19 07:03
کوروش
سگ کلیچه کوفتی در زیر پا
تخمه بودی گرگ صحرا از نوا
یعنی چه ؟