بخش ۱۱۲ - عزم کردن داود علیه السلام به خواندن خلق بدان صحرا کی راز آشکارا کند و حجتها را همه قطع کند
گفت ای یاران زمان آن رسید
کان سِر مکتوم او گردد پدید
جمله برخیزید تا بیرون رویم
تا بر آن سِر نهان واقف شویم
در فلان صحرا درختی هست زفت
شاخهااش انبُه و بسیار و چفت
سخت راسخ خیمهگاه و میخ او
بوی خون میآیدم از بیخ او
خون شدست اندر بن آن خوش درخت
خواجه را کُشتست این منحوس بخت
تا کنون حلم خدا پوشید آن
آخر از ناشکری آن قلتبان
که عیال خواجه را روزی ندید
نه به نوروز و نه موسمهای عید
بینوایان را به یک لقمه نجست
یاد ناورد او ز حقهای نخست
تا کنون از بهر یک گاو این لعین
میزند فرزند او را در زمین
او بخود برداشت پرده از گناه
ورنه میپوشید جرمش را اله
کافر و فاسق درین دور گزند
پرده خود را بهخود بر میدرند
ظلم مستورست در اسرار جان
مینهد ظالم بهپیش مردمان
که ببینیدم که دارم شاخها
گاو دوزخ را ببینید از ملا
بخش ۱۱۱ - حکم کردن داود بر صاحب گاو کی جمله مال خود را به وی ده: بعد از آن داود گفتش کای عنودبخش ۱۱۳ - گواهی دادن دست و پا و زبان بر سر ظالم هم در دنیا: پس همینجا دست و پایت در گزند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت ای یاران زمان آن رسید
کان سِر مکتوم او گردد پدید
هوش مصنوعی: ای دوستان، زمان آن فرامیرسد که راز پنهان او نمایان شود.
جمله برخیزید تا بیرون رویم
تا بر آن سِر نهان واقف شویم
هوش مصنوعی: همهی ما باید بیدار شویم و به بیرون برویم تا به آن راز پنهان پی ببریم.
در فلان صحرا درختی هست زفت
شاخهااش انبُه و بسیار و چفت
هوش مصنوعی: در صحرا درختی بلند و قطور وجود دارد که شاخههایش فراوان و محکم است.
سخت راسخ خیمهگاه و میخ او
بوی خون میآیدم از بیخ او
هوش مصنوعی: خیمهگاه او به شدت محکم و استوار است و بوی خون از ریشهاش به مشام میرسد.
خون شدست اندر بن آن خوش درخت
خواجه را کُشتست این منحوس بخت
هوش مصنوعی: خونها در ریشهی آن درخت خوشبختی ریخته شده، زیرا این بخت شوم او را نابود کرده است.
تا کنون حلم خدا پوشید آن
آخر از ناشکری آن قلتبان
هوش مصنوعی: تا به حال، صبر و بردباری خداوند بر ناشکری آن افراد نادان پنهان مانده است.
که عیال خواجه را روزی ندید
نه به نوروز و نه موسمهای عید
هوش مصنوعی: که خانوادهی خواجه هیچ وقت روزی و برکت ندیدند، نه در روز نوروز و نه در ایام جشن و شادی.
بینوایان را به یک لقمه نجست
یاد ناورد او ز حقهای نخست
هوش مصنوعی: بینوایان را به یک لقمه جستجو نکن، چرا که او از حقوق ابتدایی خود یاد نمیکند.
تا کنون از بهر یک گاو این لعین
میزند فرزند او را در زمین
هوش مصنوعی: تا کنون به خاطر یک گاو، این شخص بدجنس، فرزند او را به خاک میزند.
او بخود برداشت پرده از گناه
ورنه میپوشید جرمش را اله
هوش مصنوعی: او اگرچه مرتکب گناه شده، اما با اعتماد به نفس و بدون شرم از آن سخن میگوید، در حالی که ممکن بود این خطای خود را پنهان کند.
کافر و فاسق درین دور گزند
پرده خود را بهخود بر میدرند
هوش مصنوعی: کافر و فاسق در این زمان، بدون هیچ زحمت و ترس از عواقب، به راحتی پرده و حجاب خود را میدرند و از شرم و حیا کمکم دور میشوند.
ظلم مستورست در اسرار جان
مینهد ظالم بهپیش مردمان
هوش مصنوعی: ظلم به شکل پنهانی در دلها قرار میگیرد و ظلمکار این بیعدالتی را در برابر مردم به نمایش میگذارد.
که ببینیدم که دارم شاخها
گاو دوزخ را ببینید از ملا
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که شخصی میخواهد دیگران را متوجه کند که در حال مشاهده یا تجربه چیزی بسیار عجیب و قابل توجه است. او به نوعی به بودن در موقعیت خاصی اشاره میکند که ممکن است با چالشها یا مسألههای جدی همراه باشد، مانند رویارویی با خطرات یا مشکلات بزرگ. این تجربه میتواند نمادین از تلاش و تلاش در برابر سختیها باشد.