گنجور

بخش ۱۱۱ - حکم کردن داود بر صاحب گاو کی جمله مال خود را به وی ده

بعد از آن داود گفتش کای عنود
جمله مال خویش او را بخش زود
ورنه کارت سخت گردد گفتمت
تا نگردد ظاهر از وی استمت
خاک بر سر کرد و جامه بر درید
که به‌هر دَم می‌کنی ظلمی مزید
یک‌دمی دیگر برین تشنیع راند
باز داودش به پیش خویش خواند
گفت چون بختت نبود ای بخت‌کور
ظلمت آمد اندک اندک در ظهور
ریده‌ای آنگاه صدر و پیشگاه
ای دریغ از چون تو خر خاشاک و کاه
رو که فرزندان تو با جفت تو
بندگان او شدند افزون مگو
سنگ بر سینه همی‌زد با دو دست
می‌دوید از جهل خود بالا و پست
خلق هم اندر ملامت آمدند
کز ضمیر کار او غافل بدند
ظالم از مظلوم کی داند کسی
کو بود سخرهٔ هوا همچون خسی
ظالم از مظلوم آنکس پی برد
کو سَرِ نفس ظلوم خود بُرد
ورنه آن ظالم که نفس است از درون
خصم هر مظلوم باشد از جنون
سگ هماره حمله بر مسکین کند
تا تواند زخم بر مسکین زند
شرم شیران راست نه سگ را بدان
که نگیرد صید از همسایگان
عامهٔ مظلوم‌کش، ظالم‌پرست
از کمین، سگشان سوی داود جست
روی در داود کردند آن فریق
کای نبی مجتبی بر ما شفیق
این نشاید از تو کین ظلمیست فاش
قهر کردی بی‌گناهی را به‌لاش

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بعد از آن داود گفتش کای عنود
جمله مال خویش او را بخش زود
هوش مصنوعی: پس از آن، داود به او گفت: ای دشمن، تمام دارایی‌ات را به او سریعاً بخشش کن.
ورنه کارت سخت گردد گفتمت
تا نگردد ظاهر از وی استمت
هوش مصنوعی: اگر تو به کار خود ادامه ندهی و تلاش نکنی، کار برایت دشوار خواهد شد، چون نباید از درون خودت خسته و مأیوس شوی.
خاک بر سر کرد و جامه بر درید
که به‌هر دَم می‌کنی ظلمی مزید
هوش مصنوعی: به حالتی بسیار ناراحت و افسرده درآمد و لباسش را از شدت اندوه پاره کرد، چرا که هر لحظه ظلم و ستمی بر او افزوده می‌شود.
یک‌دمی دیگر برین تشنیع راند
باز داودش به پیش خویش خواند
هوش مصنوعی: مدت کوتاهی دیگر به این سرزنش ادامه داد و سپس داوود را دوباره به سمت خود فراخواند.
گفت چون بختت نبود ای بخت‌کور
ظلمت آمد اندک اندک در ظهور
هوش مصنوعی: وقتی بخت و اقبال تو همراه نبود، به تدریج مشکلات و دشواری‌ها در زندگی‌ات نمود پیدا کرد.
ریده‌ای آنگاه صدر و پیشگاه
ای دریغ از چون تو خر خاشاک و کاه
هوش مصنوعی: روزگاری تو در جایگاه بلندی بودی، اما حالا افسوس که مانند کاه و خاشاک شده‌ای و ارزش و مقام خود را از دست داده‌ای.
رو که فرزندان تو با جفت تو
بندگان او شدند افزون مگو
هوش مصنوعی: اگر فرزندان تو با شریک زندگی‌ات به بندگی او روی آورده‌اند، کمتر درباره‌اش صحبت کن.
سنگ بر سینه همی‌زد با دو دست
می‌دوید از جهل خود بالا و پست
هوش مصنوعی: او با دستانش بر سینه‌اش می‌کوبید و از روی جهلش به سرعت می‌دوید، گویی در تلاش است تا خود را از ناچیزی و نادانی‌اش بالاتر ببرد.
خلق هم اندر ملامت آمدند
کز ضمیر کار او غافل بدند
هوش مصنوعی: مردم به انتقاد از یکدیگر پرداختند چون از نیت و عمل او بی‌خبر بودند.
ظالم از مظلوم کی داند کسی
کو بود سخرهٔ هوا همچون خسی
هوش مصنوعی: ظالم از وضعیت مظلوم چه می‌داند، کسی که مانند خاکی بی‌ارزش تحت تأثیر هوس‌ها قرار گرفته است.
ظالم از مظلوم آنکس پی برد
کو سَرِ نفس ظلوم خود بُرد
هوش مصنوعی: ظالم تنها وقتی می‌تواند به مظلوم پی ببرد که خود را از زیر بار خواهش‌های نفس خود رها کند و به حقیقت وضعیتش آگاه شود.
ورنه آن ظالم که نفس است از درون
خصم هر مظلوم باشد از جنون
هوش مصنوعی: اگر به درون خود دقت کنی، می‌بینی که نفس خود انسان می‌تواند بزرگ‌ترین دشمن او باشد، به‌خصوص برای کسانی که مظلوم واقع شده‌اند. این نفس می‌تواند او را به جنون و نابودی بکشاند.
سگ هماره حمله بر مسکین کند
تا تواند زخم بر مسکین زند
هوش مصنوعی: سگ همواره به ضعیفان حمله می‌کند تا جایی که بتواند به آنها آسیب برساند.
شرم شیران راست نه سگ را بدان
که نگیرد صید از همسایگان
هوش مصنوعی: شیران واقعی شرم و حیا دارند و این مربوط به سگ‌ها نیست، زیرا سگ‌ها از همسایگان خود شکار نمی‌گیرند.
عامهٔ مظلوم‌کش، ظالم‌پرست
از کمین، سگشان سوی داود جست
هوش مصنوعی: مردم عادی که به ظلم عادت کرده و ستمگران را می‌پرستند، در لابه‌لای مشکلات به داود، پیامبر الهی، پناه می‌برند.
روی در داود کردند آن فریق
کای نبی مجتبی بر ما شفیق
هوش مصنوعی: آن گروه با رویی زیبا نزد داود آمدند و گفتند: ای پیامبر مهربان، تو نسبت به ما لطف داری.
این نشاید از تو کین ظلمیست فاش
قهر کردی بی‌گناهی را به‌لاش
هوش مصنوعی: این رفتار تو شایسته نیست، چون ظلم بزرگی است که بی‌گناهی را به خاطر قهر خود به مرگ می‌کشی.

حاشیه ها

1396/01/23 16:03
مهدی

سلام، در بیت زیر:
عامهٔ مظلوم‌کش ظالم‌پرست
از کمین سگشان سوی داود جست
سگ‌سان درست می‌باشد.