بخش ۱۱۰ - حکم کردن داود بر صاحب گاو کی از سر گاو برخیز و تشنیع صاحب گاو بر داود علیه السلام
گفت داودش خمش کن رو بهل
این مسلمان را ز گاوت کن بحل
چون خدا پوشید بر تو ای جوان
رو خمش کن حق ستاری بدان
گفت وا ویلی چه حکمست این چه داد
از پی من شرع نو خواهی نهاد
رفته است آوازهٔ عدلت چنان
که معطر شد زمین و آسمان
بر سگان کور این استم نرفت
زین تعدی سنگ و کُه بشکافت تفت
همچنین تشنیع میزد برملا
کالصلا هنگام ظلمست الصلا
بخش ۱۰۹ - در خلوت رفتن داود تا آنچ حقست پیدا شود: در فرو بست و برفت آنگه شتاببخش ۱۱۱ - حکم کردن داود بر صاحب گاو کی جمله مال خود را به وی ده: بعد از آن داود گفتش کای عنود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت داودش خمش کن رو بهل
این مسلمان را ز گاوت کن بحل
هوش مصنوعی: داود به او گفت: ساکت باش و این مسلمان را رها کن، به خاطر گوسالهات او را آزار نده.
چون خدا پوشید بر تو ای جوان
رو خمش کن حق ستاری بدان
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند بر تو پردهای از ستاری میافکند، ای جوان، تو باید سر خود را فرو آورده و خویشتنداری کنی.
گفت وا ویلی چه حکمست این چه داد
از پی من شرع نو خواهی نهاد
هوش مصنوعی: او با حیرت و ناامیدی میگوید: این چه حکمی است که به خاطر من آمده و چرا میخواهی قانونی تازه وضع کنی؟
رفته است آوازهٔ عدلت چنان
که معطر شد زمین و آسمان
هوش مصنوعی: عدالت تو چنان آوازهای یافته که زمین و آسمان را معطر کرده است.
بر سگان کور این استم نرفت
زین تعدی سنگ و کُه بشکافت تفت
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که بر روی سگهای نابینا، سنگ و کوه شکسته نشده است؛ به عبارت دیگر، اگرچه در شرایط سخت و پرچالش هستند، اما هنوز هم قادر به تحمل و ادامه دادن هستند.
همچنین تشنیع میزد برملا
کالصلا هنگام ظلمست الصلا
هوش مصنوعی: او با صدای بلند به بیان انتقاد و سرزنش میپرداخت، همانطور که در زمان ظلم و ستم، فریاد نماز بلند میشود.