گنجور

بخش ۱۰۸ - تضرع آن شخص از داوری داود علیه السلام

سجده کرد و گفت کای دانای سوز
در دل داود انداز آن فروز
در دلش نِه آنچ تو اندر دلم
اندر افکندی به‌راز ای مفضلم
این بگفت و گریه در شد های های
تا دل داود بیرون شد ز جای
گفت هین امروز ای خواهان گاو
مهلتم ده وین دعاوی را مکاو
تا روم من سوی خلوت در نماز
پرسم این احوال از دانای راز
خوی دارم در نماز این التفات
معنی قرة عینی فی الصلوة
روزن جانم گشادست از صفا
می‌رسد بی واسطه نامهٔ خدا
نامه و باران و نور از روزنم
می‌فتد در خانه‌ام از معدنم
دوزخست آن خانه کان بی روزنست
اصل دین ای بنده روزن کردنست
تیشهٔ هر بیشه‌ای کم زن بیا
تیشه زن در کندن روزن هلا
یا نمی‌دانی که نور آفتاب
عکس خورشید برونست از حجاب
نور این دانی که حیوان دید هم
پس چه کرمنا بود بر آدمم
من چو خورشیدم درون نور غرق
می‌ندانم کرد خویش از نور فرق
رفتنم سوی نماز و آن خلا
بهر تعلیمست ره مر خلق را
کژ نهم تا راست گردد این جهان
حرب خدعه این بود ای پهلوان
نیست دستوری و گر نه ریختی
گرد از دریای راز انگیختی
همچنین داود می‌گفت این نسق
خواست گشتن عقل خلقان محترق
پس گریبانش کشید از پس یکی
که ندارم در یکیی‌اش شکی
با خود آمد گفت را کوتاه کرد
لب ببست و عزم خلوتگاه کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سجده کرد و گفت کای دانای سوز
در دل داود انداز آن فروز
هوش مصنوعی: او به سجده افتاد و گفت: ای دانای دلسوز، در دل داود شعله‌ای از عشق و نور بیفکن.
در دلش نِه آنچ تو اندر دلم
اندر افکندی به‌راز ای مفضلم
هوش مصنوعی: در قلبش آنچه را که تو در دل من به‌صورت راز نگه‌داشتی، نهفته است، ای مفضل.
این بگفت و گریه در شد های های
تا دل داود بیرون شد ز جای
هوش مصنوعی: او این را گفت و با صدای بلند شروع به گریه کرد تا اینکه دل داود از شدت احساسش به طوری ناگهانی از جای خود کنده شد.
گفت هین امروز ای خواهان گاو
مهلتم ده وین دعاوی را مکاو
هوش مصنوعی: گفت: حالا که تو خواهان این گاو هستی، به من مهلت بده و این ادعاها را بررسی نکن.
تا روم من سوی خلوت در نماز
پرسم این احوال از دانای راز
هوش مصنوعی: می‌خواهم به مکانی دنج بروم تا در نماز از رازهای زندگی و احوالات خود بپرسم و از دانایی که به این رازها آگاه است، کمک بگیرم.
خوی دارم در نماز این التفات
معنی قرة عینی فی الصلوة
هوش مصنوعی: من در نماز خود حالتی دارم که باعث آرامش و خوشحالی من می‌شود.
روزن جانم گشادست از صفا
می‌رسد بی واسطه نامهٔ خدا
هوش مصنوعی: دل من به واسطهٔ صفای خاصی که دارد، به‌راحتی از نعمت‌های الهی بهره‌مند می‌شود و به‌طور مستقیم ارتباطی عمیق با الهیات و پیام‌های خداوند پیدا می‌کند.
نامه و باران و نور از روزنم
می‌فتد در خانه‌ام از معدنم
هوش مصنوعی: از روزنم، نامه، باران و نور به خانه‌ام می‌ریزد و این‌ها از عمق وجودم نشأت می‌گیرد.
دوزخست آن خانه کان بی روزنست
اصل دین ای بنده روزن کردنست
هوش مصنوعی: آن خانه‌ای که پنجره‌ای ندارد، دوزخ است. ای بندگان، اصل دین در ایجاد روزن و روشنی است.
تیشهٔ هر بیشه‌ای کم زن بیا
تیشه زن در کندن روزن هلا
هوش مصنوعی: هرگز درختان جنگل را قطع نکن، بلکه بیا با دقت و حوصله کار کن و راهی برای پیشرفت بساز.
یا نمی‌دانی که نور آفتاب
عکس خورشید برونست از حجاب
هوش مصنوعی: شاید نمی‌دانی که نور خورشید در واقع بازتابی است از خود خورشید که از پرده‌ها و موانع عبور کرده است.
نور این دانی که حیوان دید هم
پس چه کرمنا بود بر آدمم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر نور و روشنایی وجودی که حیوانات نیز آن را می‌بینند، برای آنها قابل مشاهده است، پس چه احترامی و جایگاهی برای انسان‌ها محفوظ است. به عبارت دیگر، به این نکته اشاره شده که انسان‌ها به دلیل وجود ویژگی‌های خاص و والایشان، باید مقام بالاتری نسبت به دیگر موجودات داشته باشند.
من چو خورشیدم درون نور غرق
می‌ندانم کرد خویش از نور فرق
هوش مصنوعی: من مانند خورشید هستم که در نور خود غرق شده‌ام و نمی‌دانم چگونه خود را از این نور جدا کنم.
رفتنم سوی نماز و آن خلا
بهر تعلیمست ره مر خلق را
هوش مصنوعی: به سوی نماز می‌روم و این دوری برای یادگیری است، تا راه مردم را بیاموزم.
کژ نهم تا راست گردد این جهان
حرب خدعه این بود ای پهلوان
هوش مصنوعی: من تا این جهان درست شود، کارها را به شیوه‌ای غیرمستقیم انجام می‌دهم، زیرا این نبرد، فریب و تزویر است، ای مبارز.
نیست دستوری و گر نه ریختی
گرد از دریای راز انگیختی
هوش مصنوعی: اگر دستوری وجود نداشت، همچون گردی از دریای راز به اطراف پخش می‌شدی و بر افکار و دل‌های people تاثیر می‌گذاشتی.
همچنین داود می‌گفت این نسق
خواست گشتن عقل خلقان محترق
هوش مصنوعی: داود همچنین می‌فرمود که این برنامه و راهی که انتخاب شده است، موجب خواهد شد که عقل انسان‌ها دچار چالش و دگرگونی شود.
پس گریبانش کشید از پس یکی
که ندارم در یکیی‌اش شکی
هوش مصنوعی: پس او پیراهنش را به خاطر یکی که هیچ شکی در وجودش ندارم، کشید.
با خود آمد گفت را کوتاه کرد
لب ببست و عزم خلوتگاه کرد
هوش مصنوعی: آن شخص با خود آمد و تصمیم گرفت که حرف خود را کوتاه کند، لبش را بست و به سمت جایی خلوت رفت.

حاشیه ها

1398/07/30 08:09

ادامه دریافتهای دفتر سوم مثنوی 28 حکایت درویشی که در زمان داود ع روزی بی زحمت می خواست 1
درویشی سالها در بر روی خود بسته و از خداوند روزی بی زحمت می خواست و به درگاه خداوند بدون توجه به مسخره کردن های مردم دعا می کرد.
ناگهان یک روز در حالی که غرق دعا بود،گاوی به خانه او آمد و با ضربات شاخش در را شکست.درویش بی درنگ آن گاو را سر برید و آن را موهبت خداوند می دانست.
صاحب گاو به پیش داود نبی شکایت برد .
درویش گفت :مدت هفت سال از خداوند روزی بی زحمت می خواستم و اینک دعایم پذیرفته شد و به شکرانه آن گاو را ذبح کردم.
صاحب گاو از این جواب سربالا خشمگین شد و از داود ع خواست تا خسارت گاو را از او بستاند.
داود پس از شنیدن سخنان هر دو طرف در محراب خلوت کرد و پس از دریافت وحی حکم خداوند رابه صاحب گاو اعلام کرد :
حق با درویش است و تو باید تمام اموالت را نیز به او بدهی.
صاحب گاو و مردم این داوری را ناعادلانه می دانستند.
در اینجا داود حقیقت را افشا کرد :
مردم با داود به صحرا رفتند ،به درخت پر باری رسیدند .داود ع گفت:
این ستمکار پدر درویش را کشته و اموالش را برداشته است.این راز پوشیده مانده بود اما حرص و طمع او سبب رسوایی او شد.
این مرد پدر درویش را با کارد می کشد و چون عجله داشته کارد را با او دفن می کند.مردم زمین را حفر می کنند و حقیقت کشف می شود و مرد ستمکار حریص قصاص می شود.
تمثیلات عرفانی :بایستگی اصرار در دعا.
نور حقیقت خاموش نمی شود.
تمثیلی زیبا در مورد نفس آدمی.

ادامه دریافتهای دفتر سوم مثنوی 29 حکایت درویشی که در زمان داود ع روزی بی زحمت می خواست 2
این حکایت از بیت 1450 آغاز می شودو باز با بیت های 2306 و 2503 ادامه پیدا می کند.
صاحب گاوش بدید و گفت هین
ای به ظلمت گاو من گشته ر هین
درویش که برای روزی خود در دعا اصرار می کرد گاو او را کشته بود.صاحب گاو به او می گوید که با ستم تو گاوم از بین رفت.
گفت من روزی ز حق خواستم
قبله را از لابه می آراستم2312
درویش می گوید من دعای روزی می کردم و از دعای زیبای من قبله آراسته و زیبا می شد .(تاکید مولانا بر اصرار بر دعا)
مولانا در ابیات پس از 1450 شرح کرده که روزی خواستن مادی و معنوی باید با جستجوی اسباب و راه آن باشد و داود را مثال زده است که هم نوایی کوه ها با او به خاطر رنج زره بافی است.
می کشیدش تا به داود نبی
که بیا ای ظالم گیج غبی2315
گقت هین امروز ای خواهان گاو
مهلتم ده وین دعاوی را مکاو
تا روم من سوی خلوت در نماز
پرسم این احوال از دانای راز
داود ع مهلت می خواهد تا پس از خلوت کردن با خدا قضاوت کند.
روزن جانم گشاده ست از صفا
می رسد بی واسطه نامه خدا2402
دوزخ است آن خانه کآن بی روزن است
اصل دین ای بنده روزن کردن است
نماز روزنه ای به سوی اساس و ژرفای هستی است.
مولانا دوزخ را در خویش بودن و بی پنجره دریافت بسر بردن ،می داند .
در دریافتی زیباتر، دین را هم همین روزن می داند .شریعت برای ایجاد روزنه در خودی تاریک ماست و بدون روزنه چرخیدن در شریعت چیزی جز تعصب تاریک و دوزخ نیست.
کانال و وبلاگ آرامش و پرواز روح
arameshsahafian@

1398/07/30 09:09

"پنجره به جان جهان جستن "
تیشه هر بیشه ای کم زن،بیا
تیشه زن در کندن روزن، هلا 2405
تیشه برای جستجوی بیشه های خاکی و زمینی نزن، تیشه ات را برای ایجاد روزنه به جان جهان بکار ببر.
یا نمی دانی که نور آفتاب
عکس خورشید برون ست از حجاب
خورشید، انعکاس خورشیدی است که از حجاب بیرون آمده است.
آن خورشید حقیقی در جان انسانی است که روزنه به جهان جان دارد.
قابل مقایسه با شعر لسان الغیب حافظ:
زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت
نور این دانی که حیوان دید هم
پس چه گرما بود بر آدمم؟
نوری که حیوان می بیند با نور ویژه انسان که اشرف مخلوقات است یکسان نیست.(حس های جان و سفر جان با جسم متفاوت هست .جان سفر در زمان می کند اما نه به گونه جسم)
من چو خورشیدم درون نور غرق
می ندانم کرد خویش از نور، فرق 2408
داود ع برای قضاوت در مورد کشنده گاو و صاحب گاو به محراب رفته است.
او درون نور غرق شده و بین خود و خدا تفاوتی نمی بیند. (فنا و اندیشه حلاج)
آرامش و پرواز روح

1403/03/16 06:06
کوروش

رفتنم سوی نماز و آن خلا

 

بهر تعلیمست ره مر خلق را

 

کژ نهم تا راست گردد این جهان

 

حرب خدعه این بود ای پهلوان

 

یعنی چه ؟

قسمت کژ نهادن مربوط به کجاست ؟ نماز رو کژی میدونسته ؟

 

 

1403/03/16 09:06
رضا از کرمان

آقا کوروش سلام 

  حضرت داود (ع)  اصل نماز خواندن (کنایه از عبادت وراز ونیاز) را کژی ندانسته  وبر عکس  با توجه به ابیات قبلی آن را نور چشمانش دانسته که توسط آن نور حقایق را در می یابد اشاره به حدیثی است از رسول اکرم (ص) ، به معنی بیت قبلی اگر توجه کنی مطلب برای شما روشن میگردد آنجا که داود(ع) میفرماید من همچون خورشیدم که در نور غرق شده ام  وبین من با نور حقیقی فرقی نیست  حال آیا کسی با این شرایط که محیط به دریای حقایق است بنظر شما نیازی به نماز وعبادت برای کشف راز و ادعای مرد درویش وصاحب گاو دارد ؟ قطعا نه   ،پس حضرت داوود در بیت مورد سوال شما دارد جواب کسانی را میدهد که سوال بنده را مطرح مینمایند و میگوید رفتن من به خلوت و ادای نماز صرفا برای این است که به خلق بیاموزم که جهت رفع مشکلات از خداوند مدد بجویند  وبا راز ونیاز وبا اتصال به ذات احدیت بر مشکلات فایق آیند حال در بیت بعدی میگوید من که مستغرق دریای حقیقت هستم اگر همچون عامه مردم به نماز وتضرع مشغولم ظاهراً کار کژی انجام میدهم فقط بدین دلیل است که مردم را به سوی راه راست هدایت نمایم  وای پهلوان بدان که درجنگ نیرنگ  جایز است اشاره به حدیثی از پیامبر (ص) و در بیت بعد  از زبان داود میگه که حیف من اجازه ندارم که اسرار الهی وحقایق را فاش کنم.

  در کل میتوان گفت که پیامبران واولیای الهی که خود به مثابه دریای معرفتند از جهت اینکه میبایست برای امت خود نمونه واسوه  باشند، وبه سبب آموزش خلق میبایست عبادات معمول را نیزانجام دهند وگرنه به دلیل مستغرق بودن در دریای حکمت نیاز به عبادت ونماز جهت کشف حقایق نداشته اند واگرچنین نمیکردند بین آنها وامتشان جدایی وفراق پیش می آمد  . امیدوارم در تفهیم موضوع کمکی کرده باشم عزیزم شاد باشی .

1403/06/17 10:09
مهرداد

اصل دین ای بنده روزن کردن است

به نظرم روزن کردن در اینجا یعنی زاویه دید. نمی توان کسی را یافت که زاویه دید نداشته باشد ولی این زاویه دیدها مناسب خوب دیدن نیست. پیدا کردن زاویه دید مناسب، همه چیز است. 

1403/11/01 07:02
رستم نوروزی

به نظر میرسد روزن کردن یعنی مشاهده افکار و ذهن و گذر کردن از شکاف بین افکار و دسترسی به جان و خرد الهی که درونمان هست .