گنجور

بخش ۸۱ - متردد شدن در میان مذهبهای مخالف و بیرون‌شو و مخلص یافتن

همچنانک هر کسی در معرفت
می‌کند موصوف غیبی را صفت
فلسفی از نوع دیگر کرده شرح
باحثی مر گفت او را کرده جرح
وآن دگر در هر دو طعنه می‌زند
وآن دگر از زرق جانی می‌کند
هر یک از ره این نشانها زان دهند
تا گمان آید که ایشان زان ده‌اند
این حقیقت دان نه حق‌اند این همه
نه به کلی گمرهانند این رمه
زانک بی حق باطلی ناید پدید
قلب را ابله به بوی زر خرید
گر نبودی در جهان نقدی روان
قلبها را خرج کردن کی توان
تا نباشد راست کی باشد دروغ
آن دروغ از راست می‌گیرد فروغ
بر امید راست کژ را می‌خرند
زهر در قندی رود آنگه خورند
گر نباشد گندم محبوب‌نوش
چه برد گندم‌نمای جو فروش
پس مگو کین جمله دمها باطل‌اند
باطلان بر بوی حق دام دل‌اند
پس مگو جمله خیالست و ضلال
بی‌حقیقت نیست در عالم خیال
حق شب قدرست در شبها نهان
تا کند جان هر شبی را امتحان
نه همه شبها بود قدر ای جوان
نه همه شبها بود خالی از آن
در میان دلق‌پوشان یک فقیر
امتحان کن وانک حقست آن بگیر
مؤمن کیس ممیز کو که تا
باز داند حیزکان را از فتی
گرنه معیوبات باشد در جهان
تاجران باشند جمله ابلهان
پس بود کالاشناسی سخت سهل
چونک عیبی نیست چه نااهل و اهل
ور همه عیبست دانش سود نیست
چون همه چوبست اینجا عود نیست
آنک گوید جمله حق‌اند احمقیست
وانک گوید جمله باطل او شقیست
تاجران انبیا کردند سود
تاجران رنگ و بو کور و کبود
می‌نماید مار اندر چشم مال
هر دو چشم خویش را نیکو بمال
منگر اندر غبطهٔ این بیع و سود
بنگر اندر خسر فرعون و ثمود
اندرین گردون مکرر کن نظر
زانک حق فرمود ثم ارجع بصر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همچنانک هر کسی در معرفت
می‌کند موصوف غیبی را صفت
هوش مصنوعی: هر شخصی به میزان دانش و آگاهی‌اش، ویژگی‌های شخصیتی را که از آن غافل است، توصیف می‌کند.
فلسفی از نوع دیگر کرده شرح
باحثی مر گفت او را کرده جرح
هوش مصنوعی: یک فیلسوف با رویکردی متفاوت درباره موضوعی بحث کرده و نظر خود را بیان کرده است، اما به او انتقاد شده و سخنانش مورد بررسی دقیق قرار گرفته است.
وآن دگر در هر دو طعنه می‌زند
وآن دگر از زرق جانی می‌کند
هوش مصنوعی: یکی به دیگری طعنه می‌زند و دیگری از ظاهری فریبنده زندگی می‌کند.
هر یک از ره این نشانها زان دهند
تا گمان آید که ایشان زان ده‌اند
هوش مصنوعی: هر یک از این نشانه‌ها که پیدا می‌شود، به گونه‌ای است که گویی این افراد از آنجا آمده‌اند و این تصور را به وجود می‌آورد.
این حقیقت دان نه حق‌اند این همه
نه به کلی گمرهانند این رمه
هوش مصنوعی: این نکته را بدان که همه این افراد گمراه نیستند و همه آنها به‌طور کلی از حقیقت دور نیستند.
زانک بی حق باطلی ناید پدید
قلب را ابله به بوی زر خرید
هوش مصنوعی: زیرا بدون حق، هیچ چیز واقعی به وجود نمی‌آید. دل‌های نادان به بوی طلا فریب می‌خورند.
گر نبودی در جهان نقدی روان
قلبها را خرج کردن کی توان
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا پول و ارزش واقعی وجود نداشت، آیا می‌توانستیم عشق و احساسات قلبی‌مان را خرج کنیم؟
تا نباشد راست کی باشد دروغ
آن دروغ از راست می‌گیرد فروغ
هوش مصنوعی: تا زمانی که حقیقتی وجود نداشته باشد، دروغ هم نمی‌تواند وجود داشته باشد. دروغ برای اینکه قابل فهم و تاثیرگذار باشد، باید از حقیقت الهام بگیرد و روشنایی بگیرد.
بر امید راست کژ را می‌خرند
زهر در قندی رود آنگه خورند
هوش مصنوعی: برخی افراد با امیدهای نادرست و فریبنده، مواد سمی را در چیزهای شیرین قرار می‌دهند تا دیگران را فریب دهند و سپس آن را مصرف می‌کنند.
گر نباشد گندم محبوب‌نوش
چه برد گندم‌نمای جو فروش
هوش مصنوعی: اگر محبوب‌نوشی نباشد که گندم را دوست داشته باشد، فروشنده جو چه سودی از نمایش گندم خواهد برد؟
پس مگو کین جمله دمها باطل‌اند
باطلان بر بوی حق دام دل‌اند
هوش مصنوعی: پس نگو که این تمامی سخنان بی‌فایده‌اند، زیرا بی‌خبران در دام دل گرفتار می‌شوند که از حقیقت بوی می‌گیرد.
پس مگو جمله خیالست و ضلال
بی‌حقیقت نیست در عالم خیال
هوش مصنوعی: پس دیگر نگویید که همه چیز خیالی و بی‌اساس است؛ چرا که در دنیای خیال، حقیقتی وجود دارد.
حق شب قدرست در شبها نهان
تا کند جان هر شبی را امتحان
هوش مصنوعی: حق شب قدر در شب‌های دیگر پنهان است تا هر شب را به نوعی آزمایش کند و جان هر شب را مورد سنجش قرار دهد.
نه همه شبها بود قدر ای جوان
نه همه شبها بود خالی از آن
هوش مصنوعی: ای جوان، هر شب به اندازه‌ی شب قدر نبوده است و نه هر شب خالی از خیر و برکت بوده است.
در میان دلق‌پوشان یک فقیر
امتحان کن وانک حقست آن بگیر
هوش مصنوعی: در میان ملاحان و آدم‌هایی که ظاهری فریبنده دارند، یک شخص فقیر را آزمایش کن و متوجه شو که حقیقت را از او بگیر.
مؤمن کیس ممیز کو که تا
باز داند حیزکان را از فتی
هوش مصنوعی: مؤمن عاقل و زیرک کسی است که بتواند در موقعیت‌های مختلف، خوب و بد را از هم تشخیص دهد و به درستی عمل کند.
گرنه معیوبات باشد در جهان
تاجران باشند جمله ابلهان
هوش مصنوعی: اگر نقص‌هایی وجود داشته باشد، در دنیا سوداگران همه نادان خواهند بود.
پس بود کالاشناسی سخت سهل
چونک عیبی نیست چه نااهل و اهل
هوش مصنوعی: شناخت کالا و اصل آن کار دشواری به نظر می‌رسد، اما در واقع آسان است؛ زیرا هیچ تفاوتی بین افراد ناآشنا و آشنا وجود ندارد.
ور همه عیبست دانش سود نیست
چون همه چوبست اینجا عود نیست
هوش مصنوعی: اگر دانش دارای عیوب باشد، هیچ سودی ندارد؛ چون اینجا مانند چوبی است که عطر خوش ندارد.
آنک گوید جمله حق‌اند احمقیست
وانک گوید جمله باطل او شقیست
هوش مصنوعی: کسی که بگوید همه چیز درستی است، احمق است و کسی که بگوید همه چیز نادرست است، بدبخت است.
تاجران انبیا کردند سود
تاجران رنگ و بو کور و کبود
هوش مصنوعی: تاجران به خواسته‌های پیامبران گوش دادند و از متاع رنگ و بوی دنیا بی‌خبر شدند. آنها در کسب و کار خود از حقایق عمیق غافل و تنها به ظواهر دنیا توجه کردند.
می‌نماید مار اندر چشم مال
هر دو چشم خویش را نیکو بمال
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که مار در دل دو چشم تو خوابیده است، پس هر دو چشمت را خوب بمال تا از این حالت رهایی یابی.
منگر اندر غبطهٔ این بیع و سود
بنگر اندر خسر فرعون و ثمود
هوش مصنوعی: به چیزهایی که دیگران به دست می‌آورند حسرت نخور، بلکه به عاقبت بد فرعون و ثمود که در طول تاریخ دچار شکست و زیان شدند، توجه کن.
اندرین گردون مکرر کن نظر
زانک حق فرمود ثم ارجع بصر
هوش مصنوعی: در این فضا، بارها و بارها نگاه کن؛ زیرا خداوند فرمان داده است که دوباره نگاه کن.

حاشیه ها

1392/04/09 18:07

مولوی می‌گوید حق و حقیقتی وجود دارد که گروهی می‌توانند باطل خود را به جای آن حق جلوه دهند. شتری وجود دارد که گم شده و طمعکاران نشانی های من-در-آوردی می دهند.
پیوند به وبگاه بیرونی

1393/10/11 19:01
رحیم غلامی

مولانا در بیت این حقیقت دان نه خق اند این همه نی بکلی باطلانند این رمه، به وحدت بین عقاید و ادیان الهی اشاره دارد و این تقریبا همان پلورالیزم دینی است.

1396/11/19 00:02
عباس جنت

بهزاد جان همه پیامبران خدا هدفشان تربیت بشر بوده ولی‌ هر کدام به اندازه فهم بشر زمانشان صحبت میکردند. مثل معلمهای مدرسه به اندازه فهم شاگردان درس میدهند نمیشه به شاگرد کلاس اول مثلا مثلثات یاد داد و این تمامی‌ ندارد و همیشه پیامبران برای تربیت بشر خواهند آمد
صد کتاب ار هست جز یک باب نیست
صد جهت را قصد جز محراب نیست
این طرق را مخلصش یک خانه است
این هزاران سنبل از یک دانه است
گونه گونه خوردنی ها صد هزار
جمله یک چیز است اندر اعتبار
حضرت مولانا

1397/01/08 12:04
جلال

عباس اقای محترم ، نگاه واقع بیننانه این است که بگوییم پیامبران به اندازه درک و شناختی که از حق داشته اند ، سخن گفته اند

1397/02/06 14:05
سید امیر نودهی

درود بر شما عزیزان!
ظاهرا دوستان دچار خلط مبحث شده اند، بحت مولانا بر سر اختلاف "پیام آوران " نیست بحث پیرامون اختلاف دیدگاه " رهروان " عصری است. سخن در ارتباط با فهم بشری و فهم عصری پیروان ادیان مختلف است و رهبران فکری شان: فیلسوفان و محدثان و عرفا.

1399/11/16 17:02
طاهره

حاشیه هایی که نوشته شده در این صفحه خیلی خیلی جالب بود.
به نظرم مصداق بیت دوم و سوم همین صفحه است.
فلسفی از نوع دیگر کرده شرح
باحثی مر گفت او را کرده جرح
وآن دگر در هر دو طعنه می‌زند
وآن دگر از زرق جانی می‌کند

1399/12/12 11:03
مهدی

وجود کثرت در عالم و اختلاف نظر دیدگاه امری مسلم وبدیهی است نکته قابل توجه از نظر مولانا پذیرش این تکثر است چنانکه رد کردن همه شقاوت است و قبول همه حماقت بلکه باید انها را مانند یک پازل درکنارهم دید وپذیرفت واین همان پلولاریسم است که در عصر ما مطرح شده وبسیارهم موردتوجه قرارگرفته‌ وملای روم قرنها پیش به زیبایی آن را طرح وتبیین کرده . وظیفه انسان مخالفت یا موافقت محض با اندیشه ها نیست بلکه باید با تحقیق وبررسی آنها حقایق تکه تکه ای را که در آنها مستتراست دریافت وبرکشید وباز کرد جان باید شبهای مختلف را امتحان کند تا ازمیان آنها شب قدر نمایان شود.شاید بتون گفت به نوعی بیان وحدت در عین کثرت در اندیشه ها رو مطرح کرده والبته به اعتقادمولانا نیل به حقیقت در این دنیا امکان پذیرنیست چون این جهان جهان رنگها است وتنها زمانی این رنگها وکثرات ازمیان برمیخیزند که به عالم بی رنگی برسیم یعنی نقل از این عالم به ناکجایی که تنهامرگ راز ان را برمی گشاید . آنجاست که بی رنگی ازاسارت رنگها رها می شدد و موسی وعیسی با یکدیگر به صلح وآشتی می رسند.الله اعلم