بخش ۸۰ - قصهٔ آن شخص کی اشتر ضالهٔ خود میجست و میپرسید
اشتری گم کردی و جُستیش چُست
چون بیابی چون ندانی کان تُست؟
ضاله چه بود ناقهٔ گم کردهای
از کفت بگریخته در پردهای
آمده در بار کردن کاروان
اشتر تو زان میان گشته نهان
میدوی این سو و آن سو خشکلب
کاروان شد دور و نزدیکست شب
رخت مانده بر زمین در راه خوف
تو پی اشتر دوان گشته بطوف
کای مسلمانان که دیدست اشتری
جسته بیرون بامداد از آخری
هر که بر گوید نشان از اشترم
مژدگانی میدهم چندین درم
باز میجویی نشان از هر کسی
ریش خندت میکند زین هر خسی
که اشتری دیدیم میرفت این طرف
اشتری سرخی به سوی آن علف
آن یکی گوید بریده گوش بود
وآن دگر گوید جلش منقوش بود
آن یکی گوید شتر یک چشم بود
وآن دگر گوید ز گر بی پشم بود
از برای مژدگانی صد نشان
از گزافه هر خسی کرده بیان
بخش ۷۹ - اندیشیدن یکی از صحابه بانکار کی رسول چرا ستاری نمیکند: تا یکی یاری ز یاران رسولبخش ۸۱ - متردد شدن در میان مذهبهای مخالف و بیرونشو و مخلص یافتن: همچنانک هر کسی در معرفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اشتری گم کردی و جُستیش چُست
چون بیابی چون ندانی کان تُست؟
هوش مصنوعی: اگر شتر خود را گم کرده باشی و در جستجوی آن باشی، وقتی که آن را پیدا کنی، نمیدانی آیا واقعاً شتر تو است یا نه؟
ضاله چه بود ناقهٔ گم کردهای
از کفت بگریخته در پردهای
هوش مصنوعی: ناقهای که گم شده و از دستان صاحبش فرار کرده است، چه به حالش میرسد؟ او در جایی پنهان شده و دیگر نمیتواند به صاحبش برگردد.
آمده در بار کردن کاروان
اشتر تو زان میان گشته نهان
هوش مصنوعی: در هنگام بار زدن کاروان، شتر تو در میان کاروان پنهان شده است.
میدوی این سو و آن سو خشکلب
کاروان شد دور و نزدیکست شب
هوش مصنوعی: تو در حال دویدن به این سو و آن سو هستی، در حالی که کاروان به شکل خشکی در آمده و شب به طور همزمان دور و نزدیک است.
رخت مانده بر زمین در راه خوف
تو پی اشتر دوان گشته بطوف
هوش مصنوعی: لباس تو بر زمین مانده است و من از ترس تو به دنبال او میدوم.
کای مسلمانان که دیدست اشتری
جسته بیرون بامداد از آخری
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، شما که صبح زود یک شتر را دیدید که از آخرین منزلش بیرون آمده است.
هر که بر گوید نشان از اشترم
مژدگانی میدهم چندین درم
هوش مصنوعی: هر کسی که نشانهای از شتر من بگوید، پاداشی به او میدهم که ارزشی چندین درم دارد.
باز میجویی نشان از هر کسی
ریش خندت میکند زین هر خسی
هوش مصنوعی: به دنبال نشانهای از دیگران میگردی، اما در این مسیر، کسی با خنده و تمسخر به تو نگاه میکند. این نشان میدهد که از افراد نادان و بیاهمیت خسته شدهای.
که اشتری دیدیم میرفت این طرف
اشتری سرخی به سوی آن علف
هوش مصنوعی: ما یک الاغی را دیدیم که به این سمت میرفت و آن را دیدیم که به سرخی به سوی علفی میرود.
آن یکی گوید بریده گوش بود
وآن دگر گوید جلش منقوش بود
هوش مصنوعی: یکی میگوید که گوش او بریده شده و دیگری میگوید که بر روی آن نقوشی وجود دارد.
آن یکی گوید شتر یک چشم بود
وآن دگر گوید ز گر بی پشم بود
هوش مصنوعی: یکی میگوید شتر فقط یک چشم دارد و دیگری میگوید او به خاطر نداشتن پشم، گر است.
از برای مژدگانی صد نشان
از گزافه هر خسی کرده بیان
هوش مصنوعی: برای دریافت پاداش، هر فرد بیمعنی و سطحی، هزاران حرف بیمحتوا را بیان کرده است.
حاشیه ها
1392/04/09 18:07
مولوی میگوید حق و حقیقتی وجود دارد که گروهی میتوانند باطل خود را به جای آن حق جلوه دهند. شتری وجود دارد که گم شده و طمعکاران نشانی های من-در-آوردی می دهند.
پیوند به وبگاه بیرونی