گنجور

بخش ۷۸ - فریفتن منافقان پیغامبر را علیه السلام تا به مسجد ضرارش برند

بر رسول حق فسونها خواندند
رخش دستان و حیل می‌راندند
آن رسول مهربان رحم‌کیش
جز تبسم جز بلی ناورد پیش
شکرهای آن جماعت یاد کرد
در اجابت قاصدان را شاد کرد
می‌نمود آن مکر ایشان پیش او
یک به یک زان سان که اندر شیر مو
موی را نادیده می‌کرد آن لطیف
شیر را شاباش می‌گفت آن ظریف
صد هزاران موی مکر و دمدمه
چشم خوابانید آن دم زان همه
راست می‌فرمود آن بحر کرم
بر شما من از شما مشفق‌ترم
من نشسته بر کنار آتشی
با فروغ و شعلهٔ بس ناخوشی
همچو پروانه شما آن سو دوان
هر دو دست من شده پروانه‌ران
چون بر آن شد تا روان گردد رسول
غیرت حق بانگ زد مشنو ز غول
کاین خبیثان مکر و حیلت کرده‌اند
جمله مقلوبست آنچ آورده‌اند
قصد ایشان جز سیه‌رویی نبود
خیر دین کی جست ترسا و جهود
مسجدی بر جسر دوزخ ساختند
با خدا نرد دغاها باختند
قصدشان تفریق اصحاب رسول
فضل حق را کی شناسد هر فضول
تا جهودی را ز شام اینجا کشند
که به وعظ او جهودان سرخوشند
گفت پیغامبر که آری لیک ما
بر سر راهیم و بر عزم غزا
زین سفر چون باز گردم آنگهان
سوی آن مسجد روان گردم روان
دفعشان گفت و به سوی غزو تاخت
با دغایان از دغا نردی بباخت
چون بیامد از غزا باز آمدند
چنگ اندر وعدهٔ ماضی زدند
گفت حقش ای پیمبر فاش گو
عذر را ور جنگ باشد باش گو
گفتشان بس بد درون و دشمنید
تا نگویم رازهاتان تن زنید
چون نشانی چند از اسرارشان
در بیان آورد بد شد کارشان
قاصدان زو باز گشتند آن زمان
حاش لله حاش لله دم‌زنان
هر منافق مصحفی زیر بغل
سوی پیغامبر بیاورد از دغل
بهر سوگندان که ایمان جنتی‌ست
زانک سوگند آن کژان را سنتی‌ست
چون ندارد مرد کژ در دین وفا
هر زمانی بشکند سوگند را
راستان را حاجت سوگند نیست
زانک ایشان را دو چشم روشنی‌ست
نقض میثاق و عهود از احمقی‌ست
حفظ ایمان و وفا کار تقی‌ست
گفت پیغامبر که سوگند شما
راست گیرم یا که سوگند خدا
باز سوگندی دگر خوردند قوم
مصحف اندر دست و بر لب مهر صوم
که به حق این کلام پاک راست
کان بنای مسجد از بهر خداست
اندر آنجا هیچ حیله و مکر نیست
اندر آنجا ذکر و صدق و یاربی‌ست
گفت پیغامبر که آواز خدا
می‌رسد در گوش من همچون صدا
مهر بر گوش شما بنهاد حق
تا به آواز خدا نارد سبق
نک صریح آواز حق می‌آیدم
همچو صاف از درد می‌پالایدم
همچنانکه موسی از سوی درخت
بانگ حق بشنید کای مسعودبخت
از درخت انی انا الله می‌شنید
با کلام انوار می‌آمد پدید
چون ز نور وحی در می‌ماندند
باز نو سوگندها می‌خواندند
چون خدا سوگند را خواند سپر
کی نهد اسپر ز کف پیگارگر
باز پیغامبر به تکذیب صریح
قد کذبتم گفت با ایشان فصیح

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر رسول حق فسونها خواندند
رخش دستان و حیل می‌راندند
هوش مصنوعی: بر پیامبر حق جادوهایی خواندند و با تدبیرهای خود او را سرگرم کردند.
آن رسول مهربان رحم‌کیش
جز تبسم جز بلی ناورد پیش
هوش مصنوعی: آن پیامبر مهربان و رحمت‌ساز، فقط با لبخند و پاسخ مثبت خود به مردم نزدیک می‌شد و چیز دیگری نمی‌آورد.
شکرهای آن جماعت یاد کرد
در اجابت قاصدان را شاد کرد
هوش مصنوعی: شکرگزاری آن گروه، باعث شد که پیام‌آوران خوشحال شوند و به درخواست‌هایشان پاسخ مثبت داده شود.
می‌نمود آن مکر ایشان پیش او
یک به یک زان سان که اندر شیر مو
هوش مصنوعی: او مکر و خدعه‌های آن‌ها را یکی یکی به او نشان می‌داد، درست همان‌طور که در شیر، موی او نمایان است.
موی را نادیده می‌کرد آن لطیف
شیر را شاباش می‌گفت آن ظریف
هوش مصنوعی: مو را نادیده می‌گرفت و به خاطر لطافت آن شیر زیبا او را ستایش می‌کرد.
صد هزاران موی مکر و دمدمه
چشم خوابانید آن دم زان همه
هوش مصنوعی: در آن لحظه، صدها هزار تار موی فریب و نازک و خواب‌آور، چشمان را در خواب فرو بردند.
راست می‌فرمود آن بحر کرم
بر شما من از شما مشفق‌ترم
هوش مصنوعی: او به درستی می‌گوید که من از آن دریای رحمت نسبت به شما، مهربان‌تر و دلسوزتر هستم.
من نشسته بر کنار آتشی
با فروغ و شعلهٔ بس ناخوشی
هوش مصنوعی: من در کنار آتشی نشسته‌ام که شعله‌اش به شدت دلگیر و ناخوشایند است.
همچو پروانه شما آن سو دوان
هر دو دست من شده پروانه‌ران
هوش مصنوعی: شما مانند پروانه‌ای به سمت جلو پرواز می‌کنید و من هم دو دستی به شما کمک می‌کنم تا بتوانید بهتر حرکت کنید.
چون بر آن شد تا روان گردد رسول
غیرت حق بانگ زد مشنو ز غول
هوش مصنوعی: وقتی که تصمیم گرفت تا پیامبر حق به سوی عالم دیگر برود، فریاد زد که به صدای شگفتی گوش ندهید.
کاین خبیثان مکر و حیلت کرده‌اند
جمله مقلوبست آنچ آورده‌اند
هوش مصنوعی: این افراد بدذات با نیرنگ و فریب کارهایی کرده‌اند که همه چیز را به گونه‌ای معکوس و نادرست نشان می‌دهد.
قصد ایشان جز سیه‌رویی نبود
خیر دین کی جست ترسا و جهود
هوش مصنوعی: هدف آنان جز ایجاد عیب و ننگ برای دیگران نبود. آیا دنبال نیکی دین می‌گردی در حالی که به سراغ مسیحی و یهودی می‌روی؟
مسجدی بر جسر دوزخ ساختند
با خدا نرد دغاها باختند
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به ساختن مسجدی بر روی پل جهنم است، و این که افرادی در این مکان با خدا بازی‌های فریبنده‌ای انجام دادند. به طور کلی می‌توان گفت که این بیت از تضاد بین مکان مقدس و حوادث ناپاک خبر می‌دهد، جایی که افرادی تلاش کرده‌اند با فریبکاری و نیرنگ، رابطه‌ای معنوی با خدا برقرار کنند.
قصدشان تفریق اصحاب رسول
فضل حق را کی شناسد هر فضول
هوش مصنوعی: هدف آن‌ها جدا کردن دوستان پیامبر است. اما کدام بی‌خبر می‌تواند فضیلت حق را بشناسد؟
تا جهودی را ز شام اینجا کشند
که به وعظ او جهودان سرخوشند
هوش مصنوعی: تا مرد یهودی را از شام به اینجا بیاورند که سخنرانی‌اش باعث خوشحالی یهودیان می‌شود.
گفت پیغامبر که آری لیک ما
بر سر راهیم و بر عزم غزا
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود که ما آماده‌ایم، اما در مسیر جنگ و نبرد قرار داریم.
زین سفر چون باز گردم آنگهان
سوی آن مسجد روان گردم روان
هوش مصنوعی: وقتی از این سفر بازگردم، بی‌درنگ به سوی آن مسجد می‌روم.
دفعشان گفت و به سوی غزو تاخت
با دغایان از دغا نردی بباخت
هوش مصنوعی: او به نیروی خود و با شجاعت به سمت نبرد پیش رفت و با حریفان، با دقت و زیرکی وارد مبارزه شد و در این مبارزه به نوعی شکست خورد.
چون بیامد از غزا باز آمدند
چنگ اندر وعدهٔ ماضی زدند
هوش مصنوعی: وقتی که او از جنگ برگشت، شروع کردند به صحبت دربارهٔ وعده‌هایی که در گذشته داده بودند.
گفت حقش ای پیمبر فاش گو
عذر را ور جنگ باشد باش گو
هوش مصنوعی: خداوند به پیامبرش می‌گوید که باید به طور صریح در مورد عذر و بخشش سخن بگوید، حتی اگر کار به جنگ بکشد، باید این پیام را بازگو کند.
گفتشان بس بد درون و دشمنید
تا نگویم رازهاتان تن زنید
هوش مصنوعی: آن‌ها به من گفتند که درون‌تان بسیار بد و دشمنانه است، پس تا زمانی که رازهاتان را نگویم، خود را به زحمت نیندازید.
چون نشانی چند از اسرارشان
در بیان آورد بد شد کارشان
هوش مصنوعی: وقتی که چند نشانه از رازهای آنها بیان کرد، کارشان خراب شد.
قاصدان زو باز گشتند آن زمان
حاش لله حاش لله دم‌زنان
هوش مصنوعی: پیام‌آوران از او بازگشتند و گفتند که هیچ چیز نمی‌تواند ما را به سمت او بکشاند.
هر منافق مصحفی زیر بغل
سوی پیغامبر بیاورد از دغل
هوش مصنوعی: هر آدم منافق و فریبکار، با نیرنگ و غشی که در خود دارد، سعی می‌کند که خود را به پیامبر نزدیک کند و او را فریب دهد.
بهر سوگندان که ایمان جنتی‌ست
زانک سوگند آن کژان را سنتی‌ست
هوش مصنوعی: برخی از افرادی که به سوگند خود ایمان دارند، به بهشت می‌رسند؛ چرا که سوگند یادکردن برای افراد نادرست، عادت و سنتی است.
چون ندارد مرد کژ در دین وفا
هر زمانی بشکند سوگند را
هوش مصنوعی: وقتی که مردی در دین خود وفادار نیست، هر لحظه ممکن است به قسمش خیانت کند.
راستان را حاجت سوگند نیست
زانک ایشان را دو چشم روشنی‌ست
هوش مصنوعی: راستگویان نیاز به سوگند خوردن ندارند، زیرا آنها چشم بصیرت و روشنایی دارند که حقیقت را می‌بینند.
نقض میثاق و عهود از احمقی‌ست
حفظ ایمان و وفا کار تقی‌ست
هوش مصنوعی: شکستن پیمان‌ها و عهدها از نادانی است، در حالی که حفظ ایمان و وفا جزو کارهای مانی است.
گفت پیغامبر که سوگند شما
راست گیرم یا که سوگند خدا
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود که آیا به شما سوگند می‌خورم یا به سوگند خداوند ایمان دارم؟
باز سوگندی دگر خوردند قوم
مصحف اندر دست و بر لب مهر صوم
هوش مصنوعی: باز هم گروهی دیگر سوگند یاد کردند، در حالی که شماری از آنان مصحف (قرآن) در دست داشتند و بر لبانشان مهر روزه (خود) بود.
که به حق این کلام پاک راست
کان بنای مسجد از بهر خداست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این سخن صحیح و درست است که بنای این مسجد تنها برای خداوند ساخته شده است.
اندر آنجا هیچ حیله و مکر نیست
اندر آنجا ذکر و صدق و یاربی‌ست
هوش مصنوعی: در آن مکان هیچ فریب و نیرنگی وجود ندارد، بلکه فقط یاد و خاطرۀ راستگویی و دوستی هست.
گفت پیغامبر که آواز خدا
می‌رسد در گوش من همچون صدا
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود که صدای خدا مانند نغمه‌ای در گوش من طنین انداز است.
مهر بر گوش شما بنهاد حق
تا به آواز خدا نارد سبق
هوش مصنوعی: خداوند شما را به شنیدن حقایق راهنمایی کرده است تا به ندا و پیام‌های الهی پاسخ بدهید.
نک صریح آواز حق می‌آیدم
همچو صاف از درد می‌پالایدم
هوش مصنوعی: من به وضوح و به زیبایی صدای حقیقت را می‌شنوم و همچون آبی زلال از دردها خود را پاک می‌کنم.
همچنانکه موسی از سوی درخت
بانگ حق بشنید کای مسعودبخت
هوش مصنوعی: موسی همچنان که از درخت ندا و پیام خداوند را شنید، تو نیز ای خوش تقدیر، صدای حق را بشنو.
از درخت انی انا الله می‌شنید
با کلام انوار می‌آمد پدید
هوش مصنوعی: از درخت، صدای الهی می‌آمد و با این کلام، نورها نمایان می‌شدند.
چون ز نور وحی در می‌ماندند
باز نو سوگندها می‌خواندند
هوش مصنوعی: چون از درخشش وحی غافل می‌شدند، دوباره به یاد سوگندها می‌افتادند و آن‌ها را می‌خواندند.
چون خدا سوگند را خواند سپر
کی نهد اسپر ز کف پیگارگر
هوش مصنوعی: وقتی که خداوند به چیزی سوگند می‌خورد، دیگر نیازی به دفاع و سپر نیست و انسان از خود محافظت نمی‌کند.
باز پیغامبر به تکذیب صریح
قد کذبتم گفت با ایشان فصیح
هوش مصنوعی: پیامبر با صدای رسا و واضح به آنها گفت: "شما به من دروغ گفتید."

خوانش ها

بخش ۷۸ - فریفتن منافقان پیغامبر را علیه السلام تا به مسجد ضرارش برند به خوانش عندلیب