گنجور

بخش ۷۷ - قصهٔ منافقان و مسجد ضرار ساختن ایشان

یک مثال دیگر اندر کژروی
شاید ار از نقل قرآن بشنوی
این چنین کژ بازیی در جفت و طاق
با نبی می‌باختند اهل نفاق
کز برای عز دین احمدی
مسجدی سازیم و بود آن مرتدی
این چنین کژ بازیی می‌باختند
مسجدی جز مسجد او ساختند
سقف و فرش و قبه‌اش آراسته
لیک تفریق جماعت خواسته
نزد پیغامبر به لابه آمدند
همچو اشتر پیش او زانو زدند
کای رسول حق برای محسنی
سوی آن مسجد قدم رنجه کنی
تا مبارک گردد از اقدام تو
تا قیامت تازه بادا نام تو
مسجد روز گلست و روز ابر
مسجد روز ضرورت وقت فقر
تا غریبی یابد آنجا خیر و جا
تا فراوان گردد این خدمت‌سرا
تا شعار دین شود بسیار و پر
زانک با یاران شود خوش کار مر
ساعتی آن جایگه تشریف ده
تزکیه‌مان کن ز ما تعریف ده
مسجد و اصحاب مسجد را نواز
تو مهی ما شب دمی با ما بساز
تا شود شب از جمالت همچو روز
ای جمالت آفتاب جان‌فروز
ای دریغا کان سخن از دل بدی
تا مراد آن نفر حاصل شدی
لطف کاید بی دل و جان در زبان
همچو سبزهٔ تون بود ای دوستان
هم ز دورش بنگر و اندر گذر
خوردن و بو را نشاید ای پسر
سوی لطف بی وفایان هین مرو
کان پل ویران بود‌، نیکو شنو
گر قدم را جاهلی بر وی زند
بشکند پل و آن قدم را بشکند
هر کجا لشکر شکسته می‌شود
از دو سه سست مخنث می‌بود
در صف آید با سلاح او مردوار
دل برو بنهند کاینک یار غار
رو بگرداند چو بیند زخم را
رفتن او بشکند پشت تو را
این درازست و فراوان می‌شود
وآنچ مقصودست پنهان می‌شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک مثال دیگر اندر کژروی
شاید ار از نقل قرآن بشنوی
هوش مصنوعی: یک نمونه دیگر از انحراف ممکن است اگر از قرآن بشنوی.
این چنین کژ بازیی در جفت و طاق
با نبی می‌باختند اهل نفاق
هوش مصنوعی: افراد نفاق و ریاکار به این صورت در دوز و کلک و فریبکاری در کنار پیامبر بازی می‌کردند.
کز برای عز دین احمدی
مسجدی سازیم و بود آن مرتدی
هوش مصنوعی: برای عزت دین احمدی، مسجدی بسازیم، حتی اگر آن شخص مرتد باشد.
این چنین کژ بازیی می‌باختند
مسجدی جز مسجد او ساختند
هوش مصنوعی: این افراد به شیوه‌ای نادرست و ناپسند عمل می‌کردند و در نهایت، به جای ساختن جایگاه مناسبی برای عبادت، تنها به نظر خود مسجدی برای خود به وجود آوردند.
سقف و فرش و قبه‌اش آراسته
لیک تفریق جماعت خواسته
هوش مصنوعی: خانه زیبا و تزئین شده است، اما اینکه مردم از یکدیگر جدا شده‌اند و با هم نیستند، همه چیز را تحت‌الشعاع قرار داده است.
نزد پیغامبر به لابه آمدند
همچو اشتر پیش او زانو زدند
هوش مصنوعی: گروهی از مردم به سرعت و با التماس به نزد پیامبر آمدند و مانند شترانی که خسته شده‌اند، به نشانه خضوع و احترام در برابر او زانو زدند.
کای رسول حق برای محسنی
سوی آن مسجد قدم رنجه کنی
هوش مصنوعی: ای پیامبر حق، برای نیکوکاران، لطفاً به سوی آن مسجد قدم بگذار.
تا مبارک گردد از اقدام تو
تا قیامت تازه بادا نام تو
هوش مصنوعی: تا برکت اقدام تو تا قیامت پایدار بماند و نام تو همیشه زنده و تازه باشد.
مسجد روز گلست و روز ابر
مسجد روز ضرورت وقت فقر
هوش مصنوعی: مسجد زمانی محل خوشحالی و سرزندگی است و زمانی دیگر در شرایط سخت و نیاز به آن پناه می‌آوریم.
تا غریبی یابد آنجا خیر و جا
تا فراوان گردد این خدمت‌سرا
هوش مصنوعی: تا زمانی که غریبی به آنجا برسد، نیکی و فضیلت در آنجا به فراوانی خواهد بود و این مکان به محل خدمات رسانی تبدیل می‌شود.
تا شعار دین شود بسیار و پر
زانک با یاران شود خوش کار مر
هوش مصنوعی: برای این که دین به خوبی معرفی و پخش شود، باید تلاش کرد؛ زیرا زمانی که با دوستان و همراهان، کار خوب و مشترکی انجام شود، رضایت و خوشی حاصل می‌شود.
ساعتی آن جایگه تشریف ده
تزکیه‌مان کن ز ما تعریف ده
هوش مصنوعی: مدتی در آن مکان حضور پیدا کن و ما را پاکسازی کن و از ما تعریف کن.
مسجد و اصحاب مسجد را نواز
تو مهی ما شب دمی با ما بساز
هوش مصنوعی: دوست گرامی، تو که در دل مسجد حضور داری و همراه با کسانی که در آن‌جا هستند، لطف و محبت خود را بر ما نازل کن. بیایید برای دقایقی با هم باشیم و لحظاتی را در کنار یکدیگر سپری کنیم.
تا شود شب از جمالت همچو روز
ای جمالت آفتاب جان‌فروز
هوش مصنوعی: هر وقت شب فرا رسد، چهره زیبای تو مانند روز می‌درخشد. ای زیبایی تو، مانند خورشید، جان را شاداب و روشن می‌کنی.
ای دریغا کان سخن از دل بدی
تا مراد آن نفر حاصل شدی
هوش مصنوعی: ای کاش آنچه از دل گفته شد، به هدف نهایی رسید.
لطف کاید بی دل و جان در زبان
همچو سبزهٔ تون بود ای دوستان
هوش مصنوعی: در اینجا به مهربانی و زیبایی محبت اشاره شده است که باید در کلام و رفتار انسان‌ها نمایان شود، مانند سبزه‌ای که در زمین می‌روید و جلوه‌گری می‌کند. به دوستان خود می‌گوید که این لطف و محبت باید به وضوح در کلام و رفتار ما نمایان باشد.
هم ز دورش بنگر و اندر گذر
خوردن و بو را نشاید ای پسر
هوش مصنوعی: به دور او نگاه کن و در حین عبور از کنار او، نباید به خود اجازه دهی که به او نزدیک شوی یا بویی از او بگیری، ای پسر.
سوی لطف بی وفایان هین مرو
کان پل ویران بود‌، نیکو شنو
هوش مصنوعی: به اوج محبت افرادی که وفا ندارند نرو، چون آنجا پل ویران و خراب است، پس به شنیدن این هشدار توجه کن.
گر قدم را جاهلی بر وی زند
بشکند پل و آن قدم را بشکند
هوش مصنوعی: اگر شخص نادانی بر او قدم بگذارد، پل را می‌شکند و آن قدم را نیز از بین می‌برد.
هر کجا لشکر شکسته می‌شود
از دو سه سست مخنث می‌بود
هوش مصنوعی: هر جا که شکست در میدان جنگ اتفاق می‌افتد، معمولاً ریشه‌اش به چند نفر ضعیف و ترسو بازمی‌گردد.
در صف آید با سلاح او مردوار
دل برو بنهند کاینک یار غار
هوش مصنوعی: مردانی با سلاح در صف می‌ایستند و برای دلبر خود جان می‌دهند، زیرا اینجا دوستی نزدیک و همدمی حاضر است.
رو بگرداند چو بیند زخم را
رفتن او بشکند پشت تو را
هوش مصنوعی: وقتی که او زخم تو را ببیند، به سوی دیگری خواهد رفت و این رفتن او باعث خواهد شد که تو به شدت ناراحت و دل‌شکسته شوید.
این درازست و فراوان می‌شود
وآنچ مقصودست پنهان می‌شود
هوش مصنوعی: این موضوع طولانی و گسترده می‌شود و آنچه که هدف اصلی است، به طور پنهانی باقی می‌ماند.

خوانش ها

بخش ۷۷ - قصهٔ منافقان و مسجد ضرار ساختن ایشان به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/12/28 08:02
دانیال

فردوسی گونه فرمودند:
هر کجا لشکر شکسته میشود
از دو سه سست مخنث می‌بود
در صف آید با سلاح او مردوار
دل برو بنهند کاینک یار غار
رو بگرداند چو بیند زخم را
رفتن او بشکند پشت ترا