بخش ۷۱ - شکایت قاضی از آفت قضا و جواب گفتن نایب او را
قاضیی بنشاندند و میگریست
گفت نایب قاضیا گریه ز چیست
این نه وقت گریه و فریاد تست
وقت شادی و مبارکباد تست
گفت اه چون حکم راند بیدلی
در میان آن دو عالم جاهلی
آن دو خصم از واقعهٔ خود واقفند
قاضی مسکین چه داند زان دو بند
جاهلست و غافلست از حالشان
چون رود در خونشان و مالشان
گفت خصمان عالماند و علتی
جاهلی تو لیک شمع ملتی
زانک تو علت نداری در میان
آن فراغت هست نور دیدگان
وان دو عالم را غرضشان کور کرد
علمشان را علت اندر گور کرد
جهل را بیعلتی عالم کند
علم را علت کژ و ظالم کند
تا تو رشوت نستدی بینندهای
چون طمع کردی ضریر و بندهای
از هوا من خوی را وا کردهام
لقمههای شهوتی کم خوردهام
چاشنیگیر دلم شد با فروغ
راست را داند حقیقت از دروغ
بخش ۷۰ - باز الحاح کردن معاویه ابلیس را: گفت غیر راستی نرهاندتبخش ۷۲ - به اقرار آوردن معاویه ابلیس را: تو چرا بیدار کردی مر مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قاضیی بنشاندند و میگریست
گفت نایب قاضیا گریه ز چیست
هوش مصنوعی: قاضی ای را نشاندند که در حال گریه بود. او گفت: "ای نایب قاضی، دلیل گریهات چیست؟"
این نه وقت گریه و فریاد تست
وقت شادی و مبارکباد تست
هوش مصنوعی: این زمان مناسب برای گریه و شکایت نیست، بلکه زمانی است برای شادی و تبریک گفتن.
گفت اه چون حکم راند بیدلی
در میان آن دو عالم جاهلی
هوش مصنوعی: او گفت آه، چه حیف که کسی بیدلی و ناآگاهی در میان این دو دنیای پرزرق و برق حکم میزند.
آن دو خصم از واقعهٔ خود واقفند
قاضی مسکین چه داند زان دو بند
هوش مصنوعی: آن دو دشمن از وضعیت خود آگاه هستند، اما قاضی بیچاره چه میداند که بین این دو چه گذشته است.
جاهلست و غافلست از حالشان
چون رود در خونشان و مالشان
هوش مصنوعی: او از وضعیت آنها ناآگاه و بیخبر است، مانند رودخانهای که در خون و داراییهای آنها جاری است.
گفت خصمان عالماند و علتی
جاهلی تو لیک شمع ملتی
هوش مصنوعی: میگوید که دشمنان در جهان وجود دارند و دلیل این دشمنی ناشی از نادانی است، اما تو مانند شمعی هستی که نور و روشنایی را به ملت میبخشی.
زانک تو علت نداری در میان
آن فراغت هست نور دیدگان
هوش مصنوعی: زیرا تو در میان آن لحظههای خوش و آرامش، هیچ دلیلی برای ناراحتی نداری و باعث روشنی چشمان دیگری هستی.
وان دو عالم را غرضشان کور کرد
علمشان را علت اندر گور کرد
هوش مصنوعی: این دنیا و آخرت به خاطر هدفی که دارند، علم و دانش آنها را بیفایده و بینتیجه کرده است. علم آنها تنها به درد قبر و دنیای پس از مرگ میخورد.
جهل را بیعلتی عالم کند
علم را علت کژ و ظالم کند
هوش مصنوعی: نادانی، بدون دلیل، انسان را به سمت جهل میبرد، در حالی که دانش، میتواند به دلایل نادرست و ناعادلانه منجر شود.
تا تو رشوت نستدی بینندهای
چون طمع کردی ضریر و بندهای
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو رشوه ندادهای، کسی به تو توجه نمیکند؛ وقتی که غرق در طمع میشوی، مانند فردی نابینا و بندهای در حالت زانو درآمدهای.
از هوا من خوی را وا کردهام
لقمههای شهوتی کم خوردهام
هوش مصنوعی: من از دلبستگیهای دنیوی و تمایلات نفسانی فاصله گرفتهام و به اندازهای که نیاز است، از لذتها بهرهمند شدهام.
چاشنیگیر دلم شد با فروغ
راست را داند حقیقت از دروغ
هوش مصنوعی: دل من با روشنی و روشنایی عشق آشنا شد، زیرا تنها حقیقت را از دروغ تشخیص میدهد.
حاشیه ها
1393/08/26 11:10
محسن خادمی
معنی برخی لغات دشوار:
بی دل: در اینجا یعنی بی خبر، ناآگاه
- بیت سوم اشاره با این مَثَل مشهور دارد: القاضیُّ جاهلٌ ما بین العالَمَین: قاضی جاهلی است میان دو عالِم.
علّت: بیماری.(علت پوشیده مدار از طبیب. ناصرخسرو) علّتی: فرد مبتلا به بیماری
ضَریر: کور. نابینا
رِشوَت: رشوه، مزد نابه جا، مزدی که به کسی دهند تا کاری به ناحق کند.
چاشنی گیر: مزه چش، آنکه طعام یا شراب را بازچشد تا طعم آن معلوم کند.
1393/08/27 19:10
ناشناس
به محسن:
ظاهرا فتحۀ "ل" در العالَمَین اشتباها درج شده است. باید "ل" کسره داشته باشد. ---> العالِمین
1395/03/06 22:06
محسن خ
به ناشناس:
کاملاً حق با شماست. سپاسگزارم.