بخش ۵۶ - به حیلت در سخن آوردن سایل آن بزرگ را کی خود را دیوانه ساخته بود
آن یکی میگفت خواهم عاقلی
مشورت آرم بدو در مشکلی
آن یکی گفتش که اندر شهر ما
نیست عاقل جز که آن مجنوننما
بر نیی گشته سواره نک فلان
میدواند در میان کودکان
صاحب رایست و آتشپارهای
آسمان قدرست و اختربارهای
فر او کروبیان را جان شدست
او درین دیوانگی پنهان شدست
لیک هر دیوانه را جان نشمری
سر منه گوساله را چون سامری
چون ولیی آشکارا با تو گفت
صد هزاران غیب و اسرار نهفت
مر ترا آن فهم و آن دانش نبود
وا ندانستی تو سرگین را ز عود
از جنون خود را ولی چون پرده ساخت
مر ورا ای کور کی خواهی شناخت
گر ترا بازست آن دیدهٔ یقین
زیر هر سنگی یکی سرهنگ بین
پیش آن چشمی که باز و رهبرست
هر گلیمی را کلیمی در برست
مر ولی را هم ولی شهره کند
هر که را او خواست با بهره کند
کس نداند از خرد او را شناخت
چونک او مر خویش را دیوانه ساخت
چون بدزدد دزد بینایی ز کور
هیچ یابد دزد را او در عبور
کور نشناسد که دزد او که بود
گرچه خود بر وی زند دزد عنود
چون گزد سگ کور صاحبژنده را
کی شناسد آن سگ درنده را
بخش ۵۵ - عذر گفتن دلقک با سید اجل کی چرا فاحشه را نکاح کرد: گفت با دلقک شبی سید اجلبخش ۵۷ - حمله بردن سگ بر کور گدا: یک سگی در کوی بر کور گدا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن یکی میگفت خواهم عاقلی
مشورت آرم بدو در مشکلی
هوش مصنوعی: یکی از آنها میگفت که میخواهم عاقل و دانایی پیدا کنم تا در مواقع سختی و مشکل با او مشورت کنم.
آن یکی گفتش که اندر شهر ما
نیست عاقل جز که آن مجنوننما
هوش مصنوعی: یکی به دیگری گفت که در شهر ما هیچ عاقلی جز آن دیوانهای که وانمود میکند عاقل است، وجود ندارد.
بر نیی گشته سواره نک فلان
میدواند در میان کودکان
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر کشیده شده که فردی سوار بر اسب است و در حال گذراندن زمان با کودکان در حال بازی در یک فضای شاداب و زنده است. این تصویر نشاندهنده زندگی روزمره و ارتباط انسان با کودکان و محیط اطرافش است.
صاحب رایست و آتشپارهای
آسمان قدرست و اختربارهای
هوش مصنوعی: شخصیت او مانند آتش سوزان است و به اندازه آسمان با ارزش و با اهمیت است.
فر او کروبیان را جان شدست
او درین دیوانگی پنهان شدست
هوش مصنوعی: آن فرد، مانند فرشتگان (کروبیان) روحش به مرحلهای بالا رسیده و در این جنون، رازهایی نهفته است.
لیک هر دیوانه را جان نشمری
سر منه گوساله را چون سامری
هوش مصنوعی: اما هر دیوانهای را نمیتوان به حساب آورد، مانند گوسالهای که سامری ساخت.
چون ولیی آشکارا با تو گفت
صد هزاران غیب و اسرار نهفت
هوش مصنوعی: وقتی ولیای به طور آشکار با تو صحبت کرد، هزاران راز و واقعیت پنهان را آشکار میسازد.
مر ترا آن فهم و آن دانش نبود
وا ندانستی تو سرگین را ز عود
هوش مصنوعی: تو آنقدر آگاهی و دانش نداری که تفاوت میان چیزهای خوب و بد را متوجه شوی، و نتوانستی بفهمی که چرا چیزهای بیارزش باید با چیزهای باارزش مقایسه شوند.
از جنون خود را ولی چون پرده ساخت
مر ورا ای کور کی خواهی شناخت
هوش مصنوعی: انسان دیوانهای که خود را به مانند پردهای پوشانده، چگونه میتوانی او را بشناسی ای نابینا؟
گر ترا بازست آن دیدهٔ یقین
زیر هر سنگی یکی سرهنگ بین
هوش مصنوعی: اگر دوباره به تو بدهند آن چشم یقین، هر جا که بروی زیر هر سنگی یک فرمانده میبینی.
پیش آن چشمی که باز و رهبرست
هر گلیمی را کلیمی در برست
هوش مصنوعی: در برابر چشمی که همه چیز را میبیند و هدایتکننده است، هر سجاده و فرشی به نوعی نماینده و نشانهای از روشنی و حقیقت است.
مر ولی را هم ولی شهره کند
هر که را او خواست با بهره کند
هوش مصنوعی: هر کسی که لیاقت آن را داشته باشد، میتواند به مقام و منزلتی برسد و مشهور شود.
کس نداند از خرد او را شناخت
چونک او مر خویش را دیوانه ساخت
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند او را از روی عقل و هوش بشناسد، چون او خود باعث شده که به نظر بیاید دیوانه است.
چون بدزدد دزد بینایی ز کور
هیچ یابد دزد را او در عبور
هوش مصنوعی: وقتی که دزدی چشمان بینا را از کسی بیبهره کند، او هیچ بهرهای از دزد ندارد و تنها در عبور او را میبیند.
کور نشناسد که دزد او که بود
گرچه خود بر وی زند دزد عنود
هوش مصنوعی: کور هیچگاه نخواهد دانست که دزد او کیست، حتی اگر خود دزد همیشه بر او حمله کند.
چون گزد سگ کور صاحبژنده را
کی شناسد آن سگ درنده را
هوش مصنوعی: زمانی که سگی کور، صاحب و صاحبژندهاش را نمیشناسد، چطور میتواند سگی درنده را شناسایی کند؟
خوانش ها
بخش ۵۶ - به حیلت در سخن آوردن سایل آن بزرگ را کی خود را دیوانه ساخته بود به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1399/09/05 17:12
ستاره زینلی
با سلام
در بیت چهارم،
واحد رای است و اختر واره ای
آسمان قدر است و آتش پاره ای
صحیح می باشد. نام مصحح و نسخه، بی اطلاع هستم اما از لفظ آقای وحید رهبانی شنیده ام که ایشان در رابطه با زبان و شعر پارسی ، تحقیق های فراوان کرده اند و می کنند. با تشکر