گنجور

بخش ۵۵ - عذر گفتن دلقک با سید اجل کی چرا فاحشه را نکاح کرد

گفت با دلقک شبی سید اجل
قحبه‌ای را خواستی تو از عجل
با من این را باز می‌بایست گفت
تا یکی مستور کردیمیت جفت
گفت نه مستور صالح خواستم
قحبه گشتند و ز غم تن کاستم
خواستم این قحبه را بی معرفت
تا ببینم چون شود این عاقبت
عقل را من آزمودم هم بسی
زین سپس جویم جنون را مغرسی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت با دلقک شبی سید اجل
قحبه‌ای را خواستی تو از عجل
هوش مصنوعی: شبی با دلقک صحبت می‌کردی و به او گفتی که تو از سرنوشت نامناسبی خواسته‌ای.
با من این را باز می‌بایست گفت
تا یکی مستور کردیمیت جفت
هوش مصنوعی: این جمله به ما می‌گوید که باید درباره موضوعی با هم صحبت کنیم، تا بتوانیم چیزی را که پنهان کرده‌ایم، روشن کنیم.
گفت نه مستور صالح خواستم
قحبه گشتند و ز غم تن کاستم
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر اشاره می‌کند که وقتی خواسته‌های خوب و نیک را مطرح کرده، برخی از افراد به طرز ناپسندی رفتار کرده‌اند و در نتیجه، او به دلیل ناراحتی و غم، از خود کاسته و دلسرد شده است.
خواستم این قحبه را بی معرفت
تا ببینم چون شود این عاقبت
هوش مصنوعی: خواستم این زن الدنگ را بی‌وفا ببینم که سرنوشتش چه از آب درمی‌آید.
عقل را من آزمودم هم بسی
زین سپس جویم جنون را مغرسی
هوش مصنوعی: من عقل را آزمایش کردم و به نتیجه‌های زیادی رسیدم، حالا به دنبال جنون می‌روم تا به عمق احساسات دست یابم.

خوانش ها

بخش ۵۵ - عذر گفتن دلقک با سید اجل کی چرا فاحشه را نکاح کرد به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1396/11/30 19:01
بهزاد

درود بر سروران عالی مقام، قوت قلبها و نورچشمان
به نظرم که اشتباه نوشتاری در این بیت رخ داده به جان این، ایم نوشته شد.
خواستم این قحبه را بی معرفت
تا ببینم چون شود این عاقبت

1396/11/31 07:01
بهزاد

درود بر سروران عالی مقام، قوت قلبها و نورچشمان
به نظرم که اشتباه نوشتاری در این بیت رخ داده به جای این، ایم نوشته شد.
خواستم این قحبه را بی معرفت
تا ببینم چون شود این عاقبت

1397/04/20 07:07
۲۱۴

موضوع شعر در رابطه با چیست؟
صرفا امتحان صفت "ق ح ب ه " هست یا انچه بعد از عقد اتفاق میافتد.
لطفا دقیق بفرمایید

1398/09/02 21:12
سلام

به نظر می آید اشتباه ودرست است.
مو ضوع متناسب با بیت آخر در انتهای حکایت قبلی است. که تدبیر آدمی یا همان عقل دور اندیش، همیشه درست از آب در نمی آید. دلقک می گوید نه زن مستور را نکاح کردم و هر کدام عاقبت نا مستور از آب در آمدند پس این بار زن بد گرفتم تا ببینم عاقبت چه می شود . این را در جواب سید می گوید که از اقدامش تعجب می کند و می گوید اگر با من مشورت می کردی از بدکاره بودن این زن که گرفتی خبرت می کردم . اوهم می گوید خودم می دانستم عمدا گرفتم . نه تا رو با عقل به اصطلاح دوراندیش گرفتم اون جور شد حالا از این به بعد جنون را پیشه می گیرم.
موافق آیه
عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است; و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی دانید.

1401/04/29 02:06
کوروش

1399/03/29 11:05
جلال

منظور عقل و دینی لست که انسان انتهاب میکند و مسیر وایدولوژی ای که دارد..یعنی چنن بار بظاهردین و مسلک درست انتخاب کردی و خراب از اب درامد..حال خراب انتخاب کن شاید درست بود

1402/09/24 19:11
کوروش

سید اجل کیست ؟