گنجور

بخش ۴ - التماس کردن همراه عیسی علیه السلام زنده کردن استخوانها از عیسی علیه السلام

گشت با عیسی یکی ابله رفیق
استخوانها دید در حفرهٔ عمیق
گفت ای همراه آن نام سنی
که بدان مرده تو زنده می‌کنی
مر مرا آموز تا احسان کنم
استخوانها را بدان با جان کنم
گفت خامش کن که آن کار تو نیست
لایق انفاس و گفتار تو نیست
کان نَفَس خواهد ز باران پاک‌تر
وز فرشته در روش دراک‌تر
عمرها بایست تا دم پاک شد
تا امین مخزن افلاک شد
خود گرفتی این عصا در دست راست
دست را دستان موسی از کجاست
گفت اگر من نیستم اسرارخوان
هم تو بر خوان نام را بر استخوان
گفت عیسی یا رب این اسرار چیست
میل این ابله درین بیگار چیست
چون غم خود نیست این بیمار را
چون غم جان نیست این مردار را
مردهٔ خود را رها کردست او
مردهٔ بیگانه را جوید رفو
گفت حق ادبار اگر ادبارجوست
خار روییده جزای کشت اوست
آنک تخم خار کارد در جهان
هان و هان او را مجو در گلستان
گر گلی گیرد به کف خاری شود
ور سوی یاری رود ماری شود
کیمیای زهر و مارست آن شقی
بر خلاف کیمیای متقی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گشت با عیسی یکی ابله رفیق
استخوانها دید در حفرهٔ عمیق
هوش مصنوعی: یک احمق با عیسی همراه بود و استخوان‌هایی را در یک حفره عمیق مشاهده کرد.
گفت ای همراه آن نام سنی
که بدان مرده تو زنده می‌کنی
هوش مصنوعی: به او گفت: ای همراه، با نام پاکی که به وسیله آن، تو مرده‌ها را زنده می‌کنی.
مر مرا آموز تا احسان کنم
استخوانها را بدان با جان کنم
هوش مصنوعی: من را تعلیم بده تا نیکی کنم و استخوان‌ها را با جانم پیوند دهم.
گفت خامش کن که آن کار تو نیست
لایق انفاس و گفتار تو نیست
هوش مصنوعی: سانحه‌ای که تو به آن مشغولی، شایسته‌ی نفس و کلام تو نیست؛ بنابراین خاموش باش.
کان نَفَس خواهد ز باران پاک‌تر
وز فرشته در روش دراک‌تر
هوش مصنوعی: هوا به خاطر باران تمیزتر می‌شود و روح انسان به خاطر فرشته‌ها روشن‌تر و درخشان‌تر.
عمرها بایست تا دم پاک شد
تا امین مخزن افلاک شد
هوش مصنوعی: مدت زمان زیادی لازم است تا روح انسان پاک و خالص شود و در نتیجه به مقام امانت داری از اسرار آسمان‌ها برسد.
خود گرفتی این عصا در دست راست
دست را دستان موسی از کجاست
هوش مصنوعی: تو این عصا را در دست راست خود گرفتی، حالا دستان موسی از کجا به دست تو رسیده است؟
گفت اگر من نیستم اسرارخوان
هم تو بر خوان نام را بر استخوان
هوش مصنوعی: اگر من نیستم که اسرار را بیان کنم، تو هم بر سر سفره نامی از خود بر روی استخوان‌ها نگذار.
گفت عیسی یا رب این اسرار چیست
میل این ابله درین بیگار چیست
هوش مصنوعی: عیسی به پروردگارش می‌گوید: چه رازی وجود دارد که این انسان نادان به دنبال آن است و چرا اینقدر در زحمت و سختی می‌افتد؟
چون غم خود نیست این بیمار را
چون غم جان نیست این مردار را
هوش مصنوعی: این شخص به خاطر غم و اندوه خود ناراحت نیست، همچنان که مرده نیز به خاطر عدم وجود روح و جانش احساس درد و غم نمی‌کند.
مردهٔ خود را رها کردست او
مردهٔ بیگانه را جوید رفو
هوش مصنوعی: او کسی را که خود از او جدا شده، فراموش کرده و اکنون به دنبال کسی است که برای او غمگین باشد.
گفت حق ادبار اگر ادبارجوست
خار روییده جزای کشت اوست
هوش مصنوعی: اگر کسی به افکار یا کارهای منفی روی آورد، باید بداند که نتیجه این انتخاب‌های نامناسب، مشکلات و دشواری‌هاست که مانند خار در زندگی‌اش سر بر خواهد آورد.
آنک تخم خار کارد در جهان
هان و هان او را مجو در گلستان
هوش مصنوعی: به دنیا توجه کن که خارها در آن مانند تخم هستند و نباید آن‌ها را در گلستان جستجو کنی.
گر گلی گیرد به کف خاری شود
ور سوی یاری رود ماری شود
هوش مصنوعی: اگر گلی در دست گیرد، دچار خاری می‌شود و اگر به سوی دوستی برود، به ماری تبدیل می‌شود.
کیمیای زهر و مارست آن شقی
بر خلاف کیمیای متقی
هوش مصنوعی: شخص بدبختی که بدی می‌کند، به مانند زهر و مار است که می‌تواند آسیب بزند، در حالی که فردی که پرهیزکار است، مثل طلا و کیمیا ارزشمند و نیکو است.

خوانش ها

بخش ۴ - التماس کردن همراه عیسی علیه السلام زنده کردن استخوانها از عیسی علیه السلام به خوانش بامشاد لطف آبادی

حاشیه ها

1391/11/03 15:02
Fred

آن کس که به حال خویشتن بی تفاوت است و به دنبال معجزه برای دیگران میگردد نادان است.

1393/04/06 12:07
محسن خادمی

معنی برخی اصطلاحات دشوار:
سَنیّ: رفیع. بلند.
درّاک: نیک دریابنده
رُفو: درست کردن و اصلاح دادن جامه
ادبار: سیه روزی . تیره بختی
شقی: بدبخت

1393/09/16 17:12
احمد

گفت حق ادبار اگر ادبارجوست----->(ادبار اگر) باید به
به ادبارگر بمعنی بدبخت تصحیح شود .

1397/04/07 11:07
مجتبی

من فکر میکنم علت اینکه چرا خدا معجزه ای به مشرکان(بیمار دلان) نه میدهد و نه نشان میدهد تا ایمان بیاورند (که در هر صورت ایمان نخواهند اورد) را مولانا بخوبی در اینجا بیان کرده است:
اول اینکه هر کسی نمیتواند کرامت و معجزه داشته باشد چرا که آن باذن خداست یعنی اصلا خود خداست که معجزه میکند؛ لذا باید نفسی پاکتر از باران و درکی بالاتر از فرشته عقل داشت، که این مهم را جز موسی و عیسی کسی ندارد.
خود گرفتی این عصا در دست راست
دست را دستان موسی از کجاست
و دیگر اینکه ما طلب معجزه میکنیم مثلا میخواهیم که چند استخوان جان گرفته و فرد مرده زنده شود؛ و چون این عمل از کسی برنماید و عین ظهور خدا و مشاهده ی مستقیم اوست، چه فایده که ما انرا درک نمیکنیم زیرا این تنها ظاهر قضیه است، باطن و حقیقت که تنها برای خدای باطن و پنهان مهم است آنست که ، ما از این حقیت اصیل (که تنها همین مهم است و نه پدیده ظاهری چون زنده شدن مرده) که در دلمان خدا نیست یعنی دلمان بحال دل بیمار و مرده خود نمیسوزد که جان جانها در او نیست، بفکر زنده کردن دل مرده خود نیستیم که باطن قضیه است ، آنگاه دلمان بحال ظاهر داستان میسوزد و مرده را زنده شدن میخواهیم، حقیقت انست که به ایمان ظاهر هیچ اعتماد و توجه ای در نظر عرفا و خدای معنا نیست؛ لذا گمان نمیرود که معجزه سبب ایمان شود زیرا یک پدیده ظاهری و خواست دل مرده است و چه فایده که معجزه باطنی در دل رخ نداده باشد و ازاینروست که همواره مردم (یعنی جهل وظاهر بینان) طلب معجزه کرده اند:
موجب ایمان نباشد معجزات
بوی جنسیت کند جذب صفات
معجزات از بهر قهر دشمنست
بوی جنسیت پی دل بردنست
از اینروست که در ادامه میگوید:
چون غم خود نیست این بیمار را
چون غم جان نیست این مردار را
مردهٔ خود را رها کردست او
مردهٔ بیگانه را جوید رفو

1399/09/01 13:12
حمید

اینجا مولانا با بیان این بیت :
عمرها بایست تا دم پاک شد تا امین مخزن افلاک شد
صحه میگذارد بر مفهموم زندگیهای متوالی و اینکه هدف از این تسلسل پاک شدن و تزکیه جهت رسیدن به مراتب بالاتر است.
پاینده باشید

1402/05/03 15:08
اسماء جوان
در دل هر امتی کز حق مزه ست روی و آواز پیمبر معجزه ست سنگ احمد را سلامی میکند. خاک یحیی را پیامی میدهد. جملهٔ اجزای عالم در جهان. با تو میگویند روزان و شبان. ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم. با شما نا محرمان ما خاموشیم.
1403/04/28 02:06
سعید مبارکی

عمرها بایست تا دم پاک شد / تا امین مخزن افلاک شد

از رسول خدا روایت شده که فرمودند: من اخلص لله اربعین صباحا، جرت ینابیع الحکمة من قلبه الی لسانه. هر که چهل روز بخاطر خدا اخلاص ورزد، چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری خواهد شد.

که ای صوفی شراب آنگه شود صاف / که در شیشه برآرد اربعینی (حافظ)

 

خود گرفتی این عصا در دست راست / دست را دستان موسی از کجاست

گر انگشت سلیمانی نباشد / چه خاصیت دهد نقش نگینی (حافظ)

 

دو جفت ابیات حافظ و مولانا درموارد فوق، بیانگر یک مفهوم مشترک هستند و چه عجیب و جالب که دو بیت منتخب از حافظ هم، هر دو در یک غزل آورده شده است و این نشان از شباهت افق فکری و روحانی این دو دارد.