برگردان به زبان ساده
مقریی میخواند از روی کتاب
ماؤکم غورا ز چشمه بندم آب
هوش مصنوعی: شخصی در حال خواندن قرآن است و در حالی که از کتاب میخواند، میگوید که باید از چشمهای که به من میرسد، آب بندم و خود را سیراب کنم.
آب را در غورها پنهان کنم
چشمهها را خشک و خشکستان کنم
هوش مصنوعی: میتوانم آب را در عمق زمین مخفی کنم و چشمهها را بیاثر کنم تا مناطق خشک و بیآب شود.
آب را در چشمه کی آرد دگر
جز من بی مثل و با فضل و خطر
هوش مصنوعی: آب در چشمه دیگر هیچکس مانند من با فضیلت و بینظیر نمیآورد.
فلسفی منطقی مستهان
میگذشت از سوی مکتب آن زمان
هوش مصنوعی: یک فیلسوف منطقی در حال عبور از سمت مکتبهای آن زمان بود.
چونک بشنید آیت او از ناپسند
گفت آریم آب را ما با کلند
هوش مصنوعی: وقتی او آیههایش را درباره چیزهای ناپسند شنید، گفت که ما آب را با کلنگ میآوریم.
ما به زخم بیل و تیزی تبر
آب را آریم از پستی زبر
هوش مصنوعی: ما با سختی و تلاش فراوان میتوانیم آب را از زیر زمین بهروی زمین بیاوریم.
شب بخفت و دید او یک شیرمرد
زد طبانچه هر دو چشمش کور کرد
هوش مصنوعی: شب گذشته، او یک مرد دلیر را دید که با ضربت پرقدرتش هر دو چشمش را کور کرد.
گفت زین دو چشمهٔ چشم ای شقی
با تبر نوری بر آر ار صادقی
هوش مصنوعی: ای شقی، از این دو چشمهٔ اشک بگو که اگر راستگو هستی، با تبر نوری آن را برآور.
روز بر جست و دو چشم کور دید
نور فایض از دو چشمش ناپدید
هوش مصنوعی: در روز روشن، شخصی که چشمانش نابینا بود، نتوانست نور خوشبختی را از چشمانش ببیند.
گر بنالیدی و مستغفر شدی
نورِ رفته از کرم ظاهر شدی
هوش مصنوعی: اگر از درد و رنج خود شکایت کنی و از خدا forgiveness بخواهی، نور و روشنی که قبلاً از دست داده بودی، دوباره نمایان خواهد شد.
لیک استغفار هم در دست نیست
ذوق توبه نُقل هر سرمست نیست
هوش مصنوعی: اما درخواست بخشش نیز در دست نیست؛ لذت توبه همانند نقل برای هر مستی نیست.
زشتی اعمال و شومی جحود
راه توبه بر دل او بسته بود
هوش مصنوعی: کارهای زشت و انکار او، راه بازگشت و توبه را برای دلش مسدود کرده بود.
از نیاز و اعتقاد آن خلیل
گشت ممکن امر صعب و مستحیل
هوش مصنوعی: با ایمان و نیاز خلیل، کارهای سخت و غیرممکن ممکن شد.
همچنین بر عکس آن انکار مرد
مس کند زر را و صلحی را نبرد
هوش مصنوعی: میتوان گفت که کسی که به ارزشها و حقیقتها توجهی نمیکند و به اشتباه بر روی چیزهای بیارزش تأکید میکند، به مانند این است که مس را به جای طلا بپذیرد و در تلاش برای ایجاد صلح باشد اما در حقیقت به جنگ و جدل ادامه میدهد.
دل بسختی همچو روی سنگ گشت
چون شکافد توبه آن را بهر کشت
هوش مصنوعی: دل به سختی و استواری سنگ تبدیل شد، اما وقتی که توبه به دل وارد شد، آن سختی را مانند شکافیدن سنگ نرم و شکسته میکند.
چون شعیبی کو که تا او از دعا
بهر کشتن خاک سازد کوه را
هوش مصنوعی: مثل شعیب که با دعا و نیایش، کوه را به خاک تبدیل میکند.
یا به دریوزه مقوقس از رسول
سنگلاخی مزرعی شد با اصول
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر فردی اشاره شده که با تکیه بر اصول و قواعد خود، به یک مقام یا شخص مهم همچون مقوقس پیامی را میفرستد. این فرد با اراده و تلاش، در مسیر هدف خود حرکت میکند و نشان میدهد که با استفاده از دانش و آگاهی میتواند به موفقیت برسد.
کهربای مسخ آمد این دغا
خاک قابل را کند سنگ و حصا
هوش مصنوعی: کهربا، چهرهای مسخ و تغییرشکل یافته است که این فریب و نیرنگ باعث میشود تا خاک مناسب و بارور تبدیل به سنگ و خاک ریزدانه گردد.
هر دلی را سجده هم دستور نیست
مزد رحمت قسم هر مزدور نیست
هوش مصنوعی: هر دلی لزوماً نیازی به سجده کردن ندارد، زیرا در واقع، هر کسی که مزدوری میکند، لزوماً مستحق پاداش رحمت نیست.
هین به پشت آن مکن جرم و گناه
که کنم توبه در آیم در پناه
هوش مصنوعی: به دقت توجه کن که به گذشتهات فکر نکنی و خودت را سرزنش نکن؛ زیرا من توبه کردهام و اکنون به دامان رحمت میآیم.
میبباید تاب و آبی توبه را
شرط شد برق و سحابی توبه را
هوش مصنوعی: برای توبه کردن، باید درخشندگی و روشنی خاصی وجود داشته باشد، شبیه به برق و ابر در آسمان.
آتش و آبی بباید میوه را
واجب آید ابر و برق این شیوه را
هوش مصنوعی: برای به ثمر رساندن میوه، وجود آتش و آب ضروری است و همچنین ابر و رعد و برق نیز لازم است تا این فرآیند به درستی انجام شود.
تا نباشد برق دل و ابر دو چشم
کی نشیند آتش تهدید و خشم
هوش مصنوعی: اگر در دل روشنایی و در چشمان اشک نباشد، چگونه میتوان آتش تهدید و خشم را تاب آورد؟
کی بروید سبزهٔ ذوق وصال
کی بجوشد چشمهها ز آب زلال
هوش مصنوعی: کی زمان رسیدن شادی و نشاط فرا میرسد و کی چشمههای زنده از آب خالص و زلال پرتکاپو خواهد شد؟
کی گلستان راز گوید با چمن
کی بنفشه عهد بندد با سمن
هوش مصنوعی: هرگز نمیشود که گلستان رازی با چمن در میبافد و بنفشهای نمیتواند با سمن پیمانی ببندد.
کی چناری کف گشاید در دعا
کی درختی سر فشاند در هوا
هوش مصنوعی: چه کسی مانند درخت چنار دستش را برای دعا بالا میبرد؟ چه کسی مانند درختی خود را به آسمان میکشاند؟
کی شکوفه آستین پر نثار
بر فشاندن گیرد ایام بهار
هوش مصنوعی: کی از آستینش شکوفههای پرگل میریزد، زمانی که بهار میرسد.
کی فروزد لاله را رخ همچو خون
کی گل از کیسه بر آرد زر برون
هوش مصنوعی: کیست که لالهای با رنگی چون خون را بسوزاند؟ و چه کسی میتواند گل را از کیسهای پر از زر بیرون بیاورد؟
کی بیاید بلبل و گل بو کند
کی چو طالب فاخته کوکو کند
هوش مصنوعی: چه زمانی بلبل میآید و گل را بو میکند؟ وقتی که طالب فاخته، صدای کوکو را سر دهد.
کی بگوید لکلک آن لکلک بجان
لک چه باشد ملک تست ای مستعان
هوش مصنوعی: کیست که بتواند بگوید لکلک چه ویژگیهایی دارد یا چه کرده است؟ این موجود خاص، جان و دل اوست و چه چیزی میتواند به اندازهی آن برای تو ارزشمند باشد، ای یاریدهنده!
کی نماید خاک اسرار ضمیر
کی شود بی آسمان بستان منیر
هوش مصنوعی: کیست که میتواند رازهای درون دل را نشان دهد؟ کی ممکن است که بدون آسمان، باغی روشن و نورانی داشته باشد؟
از کجا آوردهاند آن حلهها
من کریم من رحیم کلها
هوش مصنوعی: از کجا این لباسهای زیبا و با شکوه آمده است؟ من بخشنده و مهربانم و همه چیز را در بر میگیرم.
آن لطافتها نشان شاهدیست
آن نشان پای مرد عابدیست
هوش مصنوعی: لطافتها نشانهی وجود یک شاهد است و آن نشانهی پای یک عابد است.
آن شود شاد از نشان کو دید شاه
چون ندید او را نباشد انتباه
هوش مصنوعی: آنکه از دیدن شاه خوشحال میشود، وقتی او را نمیبیند، احساس ناراحتی و بیحوصلگی خواهد کرد.
روح آنکس کو بهنگام الست
دید رب خویش و شد بیخویش مست
هوش مصنوعی: روح کسی که در زمانی که خداوند از بندگان خود پیمان میگرفت، چهره پروردگارش را دید و به حالت مستی و فانی در عشق او در آمد.
او شناسد بوی می کو می بخورد
چون نخورد او می چه داند بوی کرد
هوش مصنوعی: کسی که مینوشد، میتواند بوی خوشش را درک کند و برای او آشناست، اما کسی که هرگز نخورده، چگونه میتواند بوی آن را بشناسد؟
زانک حکمت همچو ناقهٔ ضاله است
همچو دلاله شهان را داله است
هوش مصنوعی: زیرا حکمت مانند شتری گمراه است که راهنمایی برای پادشاهان به شمار میآید.
تو ببینی خواب در یک خوشلقا
کو دهد وعده و نشانی مر ترا
هوش مصنوعی: اگر تو خواب را ببینی که در آن یک شخص خوشچهره به تو وعده و نشانهای میدهد،
که مراد تو شود و اینک نشان
که به پیش آید ترا فردا فلان
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هدف تو به تحقق برسد و اکنون نشانهای وجود دارد که فردا به تو نشان میدهد چه چیزهایی در پیش رو داری.
یک نشانی آن که او باشد سوار
یک نشانی که ترا گیرد کنار
هوش مصنوعی: نشانهای وجود دارد که نشان میدهد او سوار است و نشانهای دیگر که تو را در کنار خود قرار میدهد.
یک نشانی که بخندد پیش تو
یک نشان که دست بندد پیش تو
هوش مصنوعی: نشانهای که برای تو لبخند بزند و نشانهای که در برابر تو زانو بزند.
یک نشانی آنک این خواب از هوس
چون شود فردا نگویی پیش کس
هوش مصنوعی: نشانهای از این خواب ناشی از تخیلات و آرزوهاست، که اگر روزی به حقیقت بپیوندد، دیگر نمیتوانی آن را برای کسی تعریف کنی.
زان نشان هم زکریا را بگفت
که نیایی تا سه روز اصلا بگفت
هوش مصنوعی: به زکریا گفته شد که اگر تا سه روز نیایی، هیچ خبری نخواهی داشت.
تا سه شب خامش کن از نیک و بدت
این نشان باشد که یحیی آیدت
هوش مصنوعی: تا سه شب خاموش باش و از خوبیها و بدیها چیزی نگو. این نشانهای است که یحیی به تو خواهد آمد.
دم مزن سه روز اندر گفت و گو
کین سکوتست آیت مقصود تو
هوش مصنوعی: سکوت شما به اندازهای معنادار است که نیازی به گفت و گو نیست. سه روز فقط صحبت نکنید؛ این سکوت نشاندهندهی هدف شماست.
هین میاور این نشان را تو بگفت
وین سخن را دار اندر دل نهفت
هوش مصنوعی: حواست را جمع کن و این نشانه را نیاور، چرا که این سخن را در دل خود پنهان نگهدار.
این نشانها گویدش همچون شکر
این چه باشد صد نشانی دگر
هوش مصنوعی: این نشانهها مانند شکر به او میگویند که این چه چیز شگفت انگیزی است و هزاران نشانهی دیگر نیز وجود دارد.
این نشان آن بود کان مُلک و جاه
که همیجویی بیابی از اله
هوش مصنوعی: این نشانهای است که اگر به دنبال قدرت و مقام باشی، آن را از خداوند خواهی یافت.
آنک میگریی به شبهای دراز
وانک میسوزی سحرگه در نیاز
هوش مصنوعی: تو در شبهای طولانی اشک میریزی و در سپیدهدم، هنگام نیاز به معشوق، در آتش عشق میسوزی.
آنک بی آن روز تو تاریک شد
همچو دوکی گردنت باریک شد
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که بیخبر بودن از تو باعث میشود که زندگیام تاریک و بیروح شود، شبیه به وضعیتی که گردن کسی به خاطر غم و اندوه به باریکی میافتد.
وآنچ دادی هرچه داری در زکات
چون زکات پاکبازان رختهات
هوش مصنوعی: هر چیزی که در زکات دادهای، مانند اموال پاک و ناب بازندگان است.
رختها دادی و خواب و رنگ رو
سر فدا کردی و گشتی همچو مو
هوش مصنوعی: تو همهٔ زیباییها و دلپذیریهای خود را به خاطر من فدای کردی، و حالا مانند یک مو در باد، بیقرار و سرگردان شدهای.
چند در آتش نشستی همچو عود
چند پیش تیغ رفتی همچو خود
هوش مصنوعی: چند بار در آتش سوزان نشستی مانند بخاری که شعله میگیرد و چند بار در برابر خطر و تروزی به مانند خودت پیش رفتی.
زین چنین بیچارگیها صد هزار
خوی عشاقست و ناید در شمار
هوش مصنوعی: از این همه بیچارگی و دردها، عشق هزاران صورت به خود میگیرد و قابل شمارش نیست.
چونک شب این خواب دیدی روز شد
از امیدش روز تو پیروز شد
هوش مصنوعی: وقتی در شب این خواب را دیدی، صبح با امید آن خواب برایت موفقیت و پیروزی به ارمغان میآورد.
چشم گردان کردهای بر چپ و راست
کان نشان و آن علامتها کجاست
هوش مصنوعی: شما به اطراف نگاه میکنید و به دنبال نشانهها و علامتهایی هستید که نشاندهنده چیزی خاص باشد.
بر مثال برگ میلرزی که وای
گر رود روز و نشان ناید بجای
هوش مصنوعی: مانند برگی که میلرزد، میترسم اگر روزی بیفتد و نشانی از من باقی نماند.
میدوی در کوی و بازار و سرا
چون کسی کو گم کند گوساله را
هوش مصنوعی: تو در خیابانها و مکانهای مختلف به دنبال چیزی میگردی، درست مانند کسی که گوسالهاش را گم کرده و به شدت در تلاش است تا آن را پیدا کند.
خواجه خیرست این دوادو چیستت
گم شده اینجا که داری کیستت
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، چرا در اینجا نگران و مضطرب هستی؟ به چه دلیلی اینجا ماندهای و کسی را در کنارت نمیبینی؟
گوییش خیرست لیکن خیر من
کس نشاید که بداند غیر من
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که هرچند گفته میشود که خیر و نیکی وجود دارد، اما خیر واقعی من را کسی نمیتواند درک کند یا بفهمد جز خود من.
گر بگویم نک نشانم فوت شد
چون نشان شد فوت وقت موت شد
هوش مصنوعی: اگر بگویم که نشانههای خوبی از من حذف شدهاند، چون این نشانهها از بین رفتهاند، وقت من به هدر رفته و عملاً به مرگ میماند.
بنگری در روی هر مرد سوار
گویدت منگر مرا دیوانهوار
هوش مصنوعی: به هر مردی که نگاه کنی، در چهرهاش میگوید که به من مانند فردی دیوانه نگاه نکن.
گوییش من صاحبی گم کردهام
رو به جست و جوی او آوردهام
هوش مصنوعی: من شخصی را گم کردهام و به دنبال او آمدهام.
دولتت پاینده بادا ای سوار
رحم کن بر عاشقان معذور دار
هوش مصنوعی: ای سوار، امیدوارم خوشبختیات همیشه ادامه داشته باشد و بر روی عاشقان رحم کنی و آنها را مورد بخشش قرار دهی.
چون طلب کردی به جِد آمد نظر
جِد خطا نکند چنین آمد خبر
هوش مصنوعی: وقتی به طور جدی چیزی را خواستی، توجه و نگاه به آن به درستی و بدون اشتباه خواهد بود و خبری که به دست میآوری نیز صحیح خواهد بود.
ناگهان آمد سواری نیکبخت
پس گرفت اندر کنارت سخت سخت
هوش مصنوعی: ناگهان سواری خوشبخت به کنارت آمد و تو را محکم در آغوش گرفت.
تو شدی بیهوش و افتادی به طاق
بیخبر گفت اینت سالوس و نفاق
هوش مصنوعی: تو در حالتی غفلت و بیخبری به خلسه افتادهای و در این حالت از تو سخن میگویند که به دورویی و ریا متهم هستی.
او چه میبیند درو این شور چیست
او نداند کان نشان وصل کیست
هوش مصنوعی: او نمیداند که چه چیزی در این شور و اشتیاق وجود دارد و چه چیزی باعث این حال و هوای خاص شده است؛ این تنها نشانهای است از پیوند و ارتباطی عمیق.
این نشان در حق او باشد که دید
آن دگر را کی نشان آید پدید
هوش مصنوعی: این نشان به او مربوط میشود، که وقتی دیگری را میبیند، نشانهاش برای او آشکار میشود.
هر زمان کز وی نشانی میرسید
شخص را جانی به جانی میرسید
هوش مصنوعی: هر بار که نشانهای از او به کسی میرسید، آن شخص احساس زندگی و جانی تازه میکرد.
ماهی بیچاره را پیش آمد آب
این نشانها تلک آیات الکتاب
هوش مصنوعی: این بیت به وضوح به وضعیتی اشاره دارد که موجودی در شرایطی سخت و ناگوار قرار گرفته است. ماهی در آب، نماد آسیبپذیری و سرنوشتسازی است که به آن دچار شده. عبارت "این نشانها" به نشانههایی از یک واقعیت یا پیام عمیقتر اشاره دارد که با مرور زمان یا تجربه به دست آمدهاند. به طور کلی، این تصویر به تنهایی و ناچاری موجودات در مواجهه با شرایط ناشناخته و غمانگیز میپردازد.
پس نشانیها که اندر انبیاست
خاص آن جان را بود کو آشناست
هوش مصنوعی: پس نشانههایی که در پیامبران وجود دارد، مخصوص آن روحی است که با آن آشناست.
این سخن ناقص بماند و بیقرار
دل ندارم بیدلم معذور دار
هوش مصنوعی: این حرف را نیمهکاره میگذارم و نمیتوانم راحت باشم. اگر بیدل هستم، مرا ببخش.
ذرهها را کی تواند کس شمرد
خاصه آن کو عشق از وی عقل برد
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند ذرهها را بشمارد، بهخصوص آن کسی که عشق او را از عقلش دور کرده است.
میشمارم برگهای باغ را
میشمارم بانگ کبک و زاغ را
هوش مصنوعی: در حال شمارش برگهای درختان باغ هستم و صداهای کبک و زاغ را هم حساب میکنم.
در شمار اندر نیاید لیک من
میشمارم بهر رشد ممتحن
هوش مصنوعی: شمارش چیزهایی که به چشم نمیآیند ممکن است دشوار باشد، اما من به یادگیری و پیشرفت خود ادامه میدهم.
نحس کیوان یا که سعد مشتری
ناید اندر حصر گرچه بشمری
هوش مصنوعی: بدشانسی کیوان یا خوشبختی مشتری، در حصر نمیآید حتی اگر بشماری.
لیک هم بعضی ازین هر دو اثر
شرح باید کرد یعنی نفع و ضر
هوش مصنوعی: اما برخی از این دو اثر، یعنی سود و زیان، باید توضیح داده شوند.
تا شود معلوم آثار قضا
شمهای مر اهل سعد و نحس را
هوش مصنوعی: به منظور روشن شدن نشانههای سرنوشت، اشارهای به حال خوشگذرانیها و بدبختیها خواهد شد.
طالع آنکس که باشد مشتری
شاد گردد از نشاط و سروری
هوش مصنوعی: سرنوشت کسی که مشتری (سیاره خوشبختی) در روزگار او خوب باشد، با شادی و خوشحالی پر میشود.
وانک را طالع زحل از هر شرور
احتیاطش لازم آید در امور
هوش مصنوعی: جوانانی که زحل در طالع آنها قرار دارد، باید در برابر هرگونه بدی احتیاط کرده و در کارهای خود دقت بیشتری به خرج دهند.
اذکروا الله شاه ما دستور داد
اندر آتش دید ما را نور داد
هوش مصنوعی: به یاد خدا باشید که شاه ما فرمود در آتش، ما را نور بخشید.
گفت اگرچه پاکم از ذکر شما
نیست لایق مر مرا تصویرها
هوش مصنوعی: او میگوید که با وجود اینکه من از یاد شما خالیام، هنوز هم شایسته این نیستم که تصویرهایی از شما را داشته باشم.
لیک هرگز مست تصویر و خیال
در نیابد ذات ما را بی مثال
هوش مصنوعی: اما هرگز تحت تأثیر تصویر و خیال نمیتوانیم ذات بینظیر خود را بشناسیم.
ذکر جسمانه خیال ناقصست
وصف شاهانه از آنها خالصست
هوش مصنوعی: توصیف بدنی و ظاهری، نمیتواند به درستی تصویر کاملی از یک پادشاه به ما بدهد؛ زیرا توصیف واقعی و شایسته او، فراتر از این جنبههای ظاهری است.
شاه را گوید کسی جولاه نیست
این چه مدحست این مگر آگاه نیست
هوش مصنوعی: کسی به شاه میگوید که تو را نمیتوان ستایش کرد، چون این تعریف و تمجید چه معنایی دارد؟ مگر او از واقعیتها خبر ندارد؟