برگردان به زبان ساده
گفت قاضی مفلسی را وا نما
گفت اینک اهل زندانت گوا
هوش مصنوعی: قاضی به شخصی که فقیر و بیپول بود، گفت: «این افراد که در زندان تو هستند، درست است؟»
گفت ایشان متهم باشند چون
میگریزند از تو میگریند خون
هوش مصنوعی: آنها میگویند که متهم هستند، زیرا وقتی از تو دور میشوند، گویی که اشک و خون میریزند.
وز تو میخواهند هم تا وارهند
زین غرض باطل گواهی میدهند
هوش مصنوعی: از تو میخواهند که به خاطر این هدف بیاساس شهادت بدهی و بر این موضوع تأیید کن.
جمله اهل محکمه گفتند ما
هم بر ادبار و بر افلاسش گوا
هوش مصنوعی: تمام کسانی که در دادگاه حاضر بودند، اعلام کردند که ما نیز بر رسوایی و بیچارگی او شاهد هستیم.
هر که را پرسید قاضی حال او
گفت مولا دست ازین مفلس بشو
هوش مصنوعی: هر کسی که قاضی حال او را پرسید، گفت: "آقای من، از این تهیدست (مفلس) دوری کن."
گفت قاضی کهش بگردانید فاش
گرد شهر این مفلس است و بس قلاش
هوش مصنوعی: قاضی گفت: باید شهر را بگردانید و به همه نشان دهید که این شخص جز یک آدم بیچیز و بیپول چیزی نیست.
کو بهکو او را منادیها زنید
طبل افلاسش عیان هر جا زنید
هوش مصنوعی: او را به هر جا که میروید صدا بزنید؛ صدای فقر او در هر سمتی به وضوح به گوش میرسد.
هیچ کس نسیه بنفروشد بدو
قرض ندهد هیچ کس او را تسو
هوش مصنوعی: هیچکس به او اعتبار نمیدهد و هیچکس به او قرض نمیکند. او در نزد دیگران ارزشی ندارد.
هر که دعوی آرَدَش اینجا بهفن
بیش زندانش نخواهم کرد من
هوش مصنوعی: هر کسی که ادعایی دربارهاش داشته باشد، من او را به خاطر این ادعا به زندان نخواهم انداخت.
پیش من افلاس او ثابت شدهست
نقد و کالا نیستش چیزی بهدست
هوش مصنوعی: وضعیت فقر او برای من روشن است؛ او چیز قابل ارزشی ندارد و نه پولی در اختیارش است و نه کالایی.
آدمی در حبس دنیا زآن بود
تا بوَد کهافلاس او ثابت شود
هوش مصنوعی: انسان به خاطر محدودیتهای زندگی دنیا در اینجا قرار دارد تا بتواند فقر و نیازمندیاش را به وضوح درک کند.
مفلسیِ دیو را یزدان ما
هم منادی کرد در قرآن ما
هوش مصنوعی: خدای بزرگ در قرآن ما، فقر و تباهی دیوان را به همه گوشزد کرده و اعلام کرده است.
کاو دغا و مفلس است و بد سخن
هیچ با او شرکت و سودا مکن
هوش مصنوعی: او آدم دغل و بیپول و بدزبانی است، پس هیچگونه همکاری و معاملهای با او نکن.
ور کنی او را بهانه آوری
مفلس است او، صرفه از وی کی بری؟
هوش مصنوعی: اگر بهانهجویی را پیشه کنی، او در حقیقت تهیدست است و بیفایده. پس چطور میتوانی از او سود ببری؟
حاضر آوردند چون فتنه فروخت
اشتر کُردی که هیزم میفروخت
هوش مصنوعی: زمانی که مشکلات و فتنهها کاهش یافت، فردی از کردها که هیزم میفروخت، به میدان آمد.
کُرد بیچاره بسی فریاد کرد
هم موکل را به دانگی شاد کرد
هوش مصنوعی: مرد کُرد بیچاره خیلی کمک خواسته و فریاد زده، او توانسته است همسایه خود را خوشحال کند.
اشترش بردند از هنگام چاشت
تا شب و افغان او سودی نداشت
هوش مصنوعی: شتر را از صبح زود برداشتند و تا شب در حال حرکت بود، ولی صدای او هیچ کمکی به او نکرد.
بر شتر بنشست آن قحط گران
صاحب اشتر پی اشتر دوان
هوش مصنوعی: آن شخصی که در دوران قحطی و کمبود مواد غذایی به شتر نشسته است، در پی شترش میدود.
سو به سو و کو به کو میتاختند
تا همه شهرش عیان بشناختند
هوش مصنوعی: همه جا را در جستجوی او میگشتند و تلاش میکردند تا تمامی مردم شهر او را بشناسند و از وجودش آگاه شوند.
پیش هر حمام و هر بازارگه
کرده مردم جمله در شکلش نگه
هوش مصنوعی: مردم همیشه در جاهایی مثل حمام و بازار به شکل و ظاهری که دارند توجه میکنند و به همدیگر نگاه میکنند.
دَه منادیگر بلند آوازیان
ترک و کرد و رومیان و تازیان
هوش مصنوعی: ده منادیگری که صدای بلندی دارد، به صدای مردم ترک، کرد، رومی و عرب اشاره میکند.
مفلس است این و ندارد هیچ چیز
قرض تا ندهد کس او را یک پشیز
هوش مصنوعی: این فرد بسیار فقیر است و هیچ وسیلهای ندارد، بهطوری که حتی نمیتواند از دیگران قرض بگیرد؛ چون هیچکس حاضر نیست به او حتی یک سکه کوچک هم قرض دهد.
ظاهر و باطن ندارد حبهای
مفلسی قلبی دغایی دبهای
هوش مصنوعی: هیچ چیز در این دنیا نمیتواند به ظاهر و باطن تقسیم شود، چون دلهای ضعیف و فقیر مانند ظرفی خالی هستند که چیزی در آنها وجود ندارد.
هان و هان با او حریفی کم کنید
چونک گاو آرد گره محکم کنید
هوش مصنوعی: به دوستان و همراهانتان گوشزد کنید که با او به طور متعادل و با احتیاط رفتار کنند، زیرا او قدرت و تأثیر زیادی دارد و ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند. پس بهتر است با تدبیر و برنامهریزی پیش بروید.
ور بهحکم آرید این پژمرده را
من نخواهم کرد زندان مرده را
هوش مصنوعی: اگر این پژمرده را به حکم وادارید، من هرگز زندان مرده را نخواهم پذیرفت.
خوشدَمست او و گلویش بس فراخ
با شِعار نو دِثار شاخ شاخ
شِعار جامهی میانی است و لباسی که در زیر دِثار و بر روی جامهی زیرین برتن کنند. و دثار جامهی رویین یا زبرین است. بیت یعنی: آدمی چربزبان و خوشدَم است و توانا در سخنگویی و لباسهای نو و فاخر میپوشد.
گر بپوشد بهر مکر آن جامه را
عاریهست آن تا فریبد عامه را
لباسهایش عاریه است تا مردم را با ظاهری باتجمل بفریبد. (که به او قرض و وام دهند)
حرف حکمت بر زبان ناحکیم
حلههای عاریت دان ای سلیم
سخن حکمت و راستی را هم بر زبان شخص ناحکیم و ناراست همچون آن زیورها و لباسهای عاریتی بدان. (که برای فریب است)
گرچه دزدی حلهای پوشیده است
دست تو چون گیرد آن ببریدهدست
هوش مصنوعی: اگرچه دزد در لباسی مخفی به سر میبرد، اما وقتی به دام بیفتد، دستش در میماند.
چون شبانه از شتر آمد به زیر
کُرد گفتش منزلم دورست و دیر
هوش مصنوعی: شخصی در پی سفر با شتر به منزل میرسد و به یکی از افراد محلی میگوید که مسیرش طولانی و به منزلش دیر رسیده است.
بر نشستی اشترم را از پگاه
جو رها کردم کم از اخراج کاه
هوش مصنوعی: در صبح زود، شترم را رها کردم و به سمت یک جوی رفتم. این کارم چیزی کمتر از بیرون راندن کاه نبود.
گفت تا اکنون چه میکردیم پس؟!
هوش تو کو؟ نیست اندر خانه کس؟
هوش مصنوعی: این عبارت اشاره دارد به اینکه شخصی از دیگران میپرسد که در گذشته چه کار میکردند و از آنها میخواهد که به یاد بیاورند هوش و عقل خود را به کجا بردهاند. در واقع، سوال میکند که آیا کسی در خانه آنها وجود ندارد که به این موضوع بپردازد و فکر کند.
طبل افلاسم به چرخ سابعه
رفت و تو نشنیدهای بد واقعه
هوش مصنوعی: طبل افلاسم به دور هفتم چرخ رفت و تو از این حادثه خبر نداری.
گوش تو پر بودهاست از طمْعِ خام
پس طمَع کر میکند کور ای غلام
هوش مصنوعی: گوش تو از آرزوهای بیاساس پر شده است، بنابراین طمع تو را کور میکند، ای جوان.
تا کلوخ و سنگ بشنید این بیان
مفلسست و مفلسست این قلتبان
هوش مصنوعی: این سخن را سنگ و خاک شنیدند و فهمیدند که این گفتار، از شخصی بیخود و بیپول است و او ناقصالخلقه است.
تا به شب گفتند و در صاحب شتر
بر نزد کاو از طمع پر بود پر
هوش مصنوعی: تا شب فرا رسید و کسانی دربارهی صاحب شتر صحبت کردند، او که از طمع و欲 شتر خود را پر از امید میدید.
هست بر سمع و بصر مُهر خدا
در حجب بس صورتست و بس صدا
هوش مصنوعی: خداوند در دنیای پیرامون ما نشانههایی دارد که از طریق گوش و چشم قابل درک است. اما این نشانهها در پشت حجابها و پوشیدهگیها قرار دارند و تنها ظاهری هستند که ما میتوانیم ببینیم و بشنویم.
آنچ او خواهد رساند آن به چشم
از جمال و از کمال و از کرشم
هوش مصنوعی: آنچه که او خواسته است، به واسطه زیبایی و کمال و جذابیتی که دارد، به چشم خواهد رسید.
و آنچ او خواهد رساند آن به گوش
از سماع و از بشارت وز خروش
هوش مصنوعی: هر چه او بخواهد، به گوشها خواهد رسید؛ چه از طریق شنیدنیهای خوش و بشارتها، و چه از طریق صداهای بلند و پرخروش.
کون پر چارهست، هیچت چاره نی
تا که نگشاید خدایت روزنی
هوش مصنوعی: در زندگی، همه چیز به نوعی راهحل دارد، اما تو هیچ راهحلی نداری تا زمانی که خدایت به تو نوری دهد و مشکلاتت را حل کند.
گرچه تو هستی کنون غافل از آن
وقت حاجت حق کند آن را عیان
هوش مصنوعی: اگرچه اکنون تو از نیازهای خود بیخبر هستی، اما در زمان مناسب، نیازهای تو به وضوح نمایان خواهد شد.
گفت پیغامبر که یزدان مجید
از پی هر درد درمان آفرید
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود که خداوند بلندمرتبه برای هر بیماری و دردی، درمانی را خلق کرده است.
لیک زان درمان نبینی رنگ و بو
بهر درد خویش بی فرمان او
هوش مصنوعی: اما در درمان، رنگ و بویی نمیبینی؛ زیرا برای درد خود به فرمان او نیاز داری.
چشم را ای چارهجو در لامکان
هین بنه چون چشم کشته سوی جان
هوش مصنوعی: ای چشم، تو که در جستجوی راه حل هستی، در جایی که هیچ مکان مشخصی وجود ندارد، نگاهی به دور دست بینداز. مانند چشمی که منتظر جان خود است، به سمت آن سو حرکت کن.
این جهان از بی جهت پیدا شدهست
که ز بیجایی جهان را جا شدهست
هوش مصنوعی: این جهان بدون دلیل مشخصی به وجود آمده است و به همین دلیل مکانی برای خود پیدا کرده است.
باز گرد از هست سوی نیستی
طالب ربی و ربانیستی
هوش مصنوعی: به خودت برگرد و از دنیای وجود به سوی عدم برو، زیرا در جستجوی پروردگار هستی و به خداوند مرتبطی.
جای دخلست این عدم از وی مرم
جای خرجست این وجود بیش و کم
هوش مصنوعی: این وجود که داریم، به نوعی خرج و هزینههایی را به ما تحمیل میکند، در حالی که عدم و نبودن، جا برای دخل و دریافت دارد. به عبارتی، وجود ما با تمام خوبیها و بدیهایش، بیشتر بر روی هزینه و محدودیتها تأکید دارد، در حالی که عدم میتواند فرصتی برای دریافت و گنجایش داشته باشد.
کارگاه صنع حق چون نیستیست
جز معطل در جهانِ هست کیست؟
هوش مصنوعی: کارگاه آفرینش خداوند مانند نیستی است، پس در دنیای وجود چه کسی در انتظار است؟
یاد ده ما را سخنهای دقیق
که ترا رحم آورد آن ای رفیق
هوش مصنوعی: به ما یاد بده که چطور با دقت صحبت کنیم، زیرا این باعث میشود که تو نیز به ما رحم کنی، ای رفیق.
هم دعا از تو اجابت هم ز تو
ایمنی از تو مهابت هم ز تو
هوش مصنوعی: دعا و خواستهام از تو پذیرفته میشود و از تو احساس امنیت دارم؛ همچنین از تو ترسی نمیکنم.
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحی تو ای تو سلطان سخن
هوش مصنوعی: اگر اظهارنظر نادرستی کردهایم، تو آن را اصلاح کن. تو مصلحی هستی، ای سلطان کلام.
کیمیا داری که تبدیلش کنی
گرچه جوی خون بود نیلش کنی
هوش مصنوعی: تو جادویی در دست داری که میتوانی هر چیزی را به چیزی دیگر تبدیل کنی، حتی اگر مسیر آن پر از مشکلات و سختیها باشد.
این چنین میناگریها کار تست
این چنین اکسیرها اسرار تست
هوش مصنوعی: اینگونه کارهای میناگری از تو سر میزند و اینگونه اکسیرها راز وجود تو هستند.
آب را و خاک را بر هم زدی
ز آب و گل نقش تن آدم زدی
هوش مصنوعی: تو با هم زدن آب و خاک، شکل و نقش بدن انسان را خلق کردی.
نسبتش دادی و جفت و خال و عم
با هزار اندیشه و شادی و غم
هوش مصنوعی: او را به خانواده و دوستی و آثارش رابطه دادی، با هزاران فکر و احساس شاد و غمگین.
باز بعضی را رهایی دادهای
زین غم و شادی جدایی دادهای
هوش مصنوعی: تو برخی از مردم را از درد و رنج رها کردهای و به آنها شادی بخشیدهای تا از غم جدایی دور شوند.
بردهای از خویش و پیوند و سرشت
کردهای در چشم او هر خوب زشت
هوش مصنوعی: تو به دلیل وابستگی و عشق به خود، در چشم او هر خوبی را زشت کردهای.
هر چه محسوس است او رد میکند
وانچ ناپیداست مسند میکند
هوش مصنوعی: هر چیز محسوس و قابل مشاهده را کنار میگذارد و آنچه که پنهان و ناپیداست را در جایگاه و مقام خاصی قرار میدهد.
عشق او پیدا و معشوقش نهان
یار بیرون فتنهٔ او در جهان
هوش مصنوعی: عشق او آشکار است، اما محبوبش پنهان است؛ یار من در همهی دنیا سبب هیجان و آشفتگی است.
این رها کن عشقهای صورتی
نیست بر صورت نه بر روی ستی
هوش مصنوعی: این عشقها را رها کن، زیرا آنچه که در ظاهر به چشم میآید، واقعی نیست و چیزی فراتر از ظواهر است.
آنچ معشوقست صورت نیست آن
خواه عشق این جهان خواه آن جهان
هوش مصنوعی: آنچه محبوب است، فقط ظاهر نیست؛ چه در این دنیا باشد و چه در آن دنیا.
آنچ بر صورت تو عاشق گشتهای
چون برون شد جان چرایش هشتهای؟
هوش مصنوعی: عشق تو چه تاثیری بر چهرهات گذاشته است که وقتی جانت از بدنت خارج میشود، هنوز هم بر آن عشق و شوق باقی ماندهای؟
صورتش بر جاست این سیری ز چیست؟
عاشقا وا جو که معشوق تو کیست؟
هوش مصنوعی: این زیبایی که میبینی از کجا ناشی میشود؟ ای عاشق، به خودت بیاندیش که محبوب تو چه کسی است؟
آنچ محسوسست اگر معشوقه است
عاشقستی هر که او را حس هست
هوش مصنوعی: هر کسی که توانایی احساس کردن معشوق را دارد، خود به نوعی در عشق غرق است.
چون وفا آن عشق افزون میکند
کی وفا صورت دگرگون میکند؟
هوش مصنوعی: وقتی که وفای عشق بیشتر میشود، آیا وفا میتواند شکلی دیگر به خود بگیرد؟
پرتو خورشید بر دیوار تافت
تابش عاریتی دیوار یافت
هوش مصنوعی: تابش خورشید بر دیوار به صورت درخشان و زیبایی خود را نمایان میکند و این نور به دیوار زندگی و انرژی میبخشد.
بر کلوخی دل چه بندی ای سلیم؟!
وا طلب اصلی که تابد او مقیم
هوش مصنوعی: ای سلیم، چرا دل خود را به یک کلوخ بستهای؟! باید به دنبال حقیقتی باشی که زندگی را در خود دارد.
ای که تو هم عاشقی بر عقل خویش
خویش بر صورتپرستان دیده بیش
هوش مصنوعی: ای کسی که تو نیز عاشق هستی، بر عقل خود توجه کن و بیشتر به چهرهپرستان نگاه نکن.
پرتو عقلست آن بر حس تو
عاریت میدان ذهب بر مس تو
هوش مصنوعی: نور عقل همچون ضیایی است که بر احساسات تو میتابد و باید بدان توجه کنی که این نور ارزشمند نباید به صورت موقتی و وامدار در نظر گرفته شود، همانگونه که طلا بر مس نمیتواند واقعی و ارزشمند باشد.
چون زراندودست خوبی در بشر
ورنه چون شد شاهد تَر پیرهخر؟
هوش مصنوعی: خوبی در انسان مانند زر طلا است که زیبایی و ارزش نهایی دارد، اما اگر این خوبی نباشد، چگونه میتوان پذیرفت که چهرهاش مانند شاهد زیبایی جلوهگر باشد؟
چون فرشته بود همچون دیو شد
کان ملاحت اندرو عاریه بد
هوش مصنوعی: اگر چه او مانند فرشته بود، اما به شکل دیو درآمد، زیرا زیبایی و جذابیتش از او گرفته شده بود.
اندک اندک میستانند آن جمال
اندک اندک خشک میگردد نهال
هوش مصنوعی: به آرامی و به تدریج زیبایی را میگیرند و به همین میزان، درخت نیز به تدریج خشک میشود.
رو نعمره ننکسه بخوان
دل طلب کن دل منه بر استخوان
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به یک وضعیت خاص اشاره میکند که در آن دل و روح افراد به حالت تنهایی و فشردگی درآمدهاند. او از خواندن و درخواستی از دلش صحبت میکند که باید بر مشکلات و دردهایی که به وجود آمده، غلبه کند. انگار که در این وضعیت، صرفاً با استخوانهای خود زندگی میکند و خبری از شادی و زندگی واقعی نیست. این تصویر به نوعی نشاندهنده یأس و ناامیدی است.
کآن جمال دل جمال باقی است
دولتش از آب حیوان ساقی است
هوش مصنوعی: این زیبایی دل، زیبایی دائمی است و حکومت او از آب حیات ساقی نشأت میگیرد.
خود هم او آبست و هم ساقی و مست
هر سه یک شد چون طلسم تو شکست
هوش مصنوعی: او خود هم حامل عواطف و احساسات است، هم نوشیدنی را مینوشاند و هم در حال نشئه و مستی است. این سه حالت در او یکی شدهاند، مانند زمانی که طلسمی شکسته میشود و همه چیز به وضوح دیده میشود.
آن یکی را تو ندانی از قیاس
بندگی کن، ژاژ کم خا ناشناس
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره میشود که اگر کسی را خوب نمیشناسی و نمیدانی چه ویژگیهایی دارد، بهتر است که در برخورد با او احتیاط کنی و در قضاوتهای خود جانب احتیاط را رعایت کنی. به عبارت دیگر، بیشتر از حد نیاز در موردش قضاوت نکن و با احتیاط رفتار کن.
معنی تو صورتست و عاریت
بر مناسب شادی و بر قافیت
هوش مصنوعی: تو جلوهای از زیبایی هستی و این زیبایی بهطور موقتی و برای خوشحالی و لذت ماست.
معنی آن باشد که بستاند ترا
بی نیاز از نقش گرداند ترا
هوش مصنوعی: بیت بیان میکند که کسی تو را به گونهای از خود بینیاز میکند که دیگر نیازی به ظواهر و جلوههای دنیا نداشته باشی. او تو را به حالتی میرساند که در عمق وجودت احساس کمال و آرامش کنی و از دنیای ظاهری دور شوی.
معنی آن نبود که کور و کر کند
مرد را بر نقش عاشقتر کند
هوش مصنوعی: معنی این جمله این است که عشق و محبت، فرد را به گونهای مجذوب و فریبنده میکند که حتی اگر او نتواند درست ببیند یا بشنود، بیشتر به آن عشق تمایل پیدا میکند. به عبارتی عشق توانایی خاصی دارد که بر احساسات و نوع نگرش انسان تأثیر میگذارد.
کور را قسمت خیال غمفزاست
بهرهٔ چشم این خیالاتِ فناست
هوش مصنوعی: آن که نابینا است، تنها بخش خیال او غمانگیز است و لذت بینایی که او ندارد، به این خیالات ناپایدار تعلق دارد.
حرف قرآن را ضریران معدنند
خر نبینند و به پالان بر زنند
هوش مصنوعی: آدمهای نادان و کور به حقیقتهای عمیق قرآن دسترسی ندارند و فقط به ظواهر آن توجه میکنند و در نتیجه، به بهترین شکل بهرهبرداری نمیکنند.
چون تو بینایی پی خر رو که جَست
چند پالاندوزی ای پالانپرست؟!
هوش مصنوعی: وقتی تو به تماشای خر میپردازی، به یاد داشته باش که چه تعداد پالاندوزی با مهارتهای خاص خود وجود دارد. ای کسی که به دنبال زیبایی ظاهری هستی!
خر چو هست آید یقین پالان ترا
کم نگردد نان، چو باشد جان ترا
هوش مصنوعی: هرگاه که کاروانی با بار و بنه به راه بیفتد، به یقین بار آن کم نمیشود. همچنین، وقتی انسانی زندگی دارد، باید به نیازهای خود توجه کند و از امکانات بهرهمند شود.
پشت خر دکان و مال و مکسب است
دُر قلبت مایهٔ صد قالب است
هوش مصنوعی: پشت چهارپای خود، انواع فروشگاهها و داراییها وجود دارد و ارزش واقعی تو، در عمق قلبت نهفته است، که میتواند در زندگیات تأثیرات زیادی ایجاد کند.
خر برهنه بر نشین ای بوالفضول
خر برهنه نی که راکب شد رسول
هوش مصنوعی: برهنه نشستن بر روی خر، کاری است که انجامش میتواند بیمورد و بیفایده باشد. تو از این کار بیفایده دست بردار، چرا که راکب واقعی و محترمی که پیامآور است بر روی خر نشسته است.
النبی قد رکب معروریا
والنبی قیل سافر ماشیا
هوش مصنوعی: پیامبری بر مرکب سوار شده و در مورد او گفته شده که پیاده سفر کرده است.
شد خر نفس تو، بر میخیش بند
چند بگریزد ز کار و بار چند؟
هوش مصنوعی: نفس تو مانند یک خر است که به میخی بند شده و از کار و بارش فرار میکند. چند بار میتواند از مسئولیتها و امور زندگی بگریزد؟
بار صبر و شکر او را بردنیست
خواه در صد سال و خواهی سی و بیست
هوش مصنوعی: مدت زمان برداشتن سختیها و نشان دادن شکر و صبر نسبت به او بستگی ندارد و میتواند حتی در طول صد سال یا سی سال و بیست روز نیز طول بکشد.
هیچ وازر وزر غیری بر نداشت
هیچ کس ندرود تا چیزی نکاشت
هوش مصنوعی: هیچ کس بدون تلاش و سختی چیزی به دست نمیآورد و هر کسی باید خود بکوشد تا به成果 برسد.
طمع خامست آن مخور خام ای پسر
خام خوردن علت آرد در بشر
هوش مصنوعی: به تو هشدار میدهند که به آرزوهای بیجا و بیهوده خود دل نبند. جوانی که با آرزوهای ناپخته به زندگی نگاه میکند، دچار مشکلات و سختیهایی خواهد شد که ریشه در همین طمعهای بیفایده دارد.
کان فلانی یافت گنجی ناگهان
من همان خواهم مه کار و مه دکان
هوش مصنوعی: یک فرد ناگهان به گنجی دست پیدا کرد، من هم آرزو دارم که همین طور به موفقیت و ثروت برسم.
کار بختست آن و آن هم نادرست
کسب باید کرد تا تن قادرست
هوش مصنوعی: سرنوشت و شانس به تنهائی کافی نیست، بلکه باید تلاش و کار کرد تا به قدرت و توان لازم دست یافت.
کسب کردن گنج را مانع کی است؟
پا مکش از کار آن خود در پی است
هوش مصنوعی: هیچ چیزی نمیتواند مانع از به دست آوردن ثروت شود، فقط باید از تلاشت دست نکشی و همواره در پی کار و هدف خود باشی.
تا نگردی تو گرفتارِ اگر
که اگر این کردمی یا آن دگر
هوش مصنوعی: اگر تو به تردید و گمان بیفتی و گرفتار عقاید و پرسشهای اینچنینی بشوی، هرگز نمیتوانی به تجربه و دستاوردهای جدید دست پیدا کنی.
کز اگر گفتن رسول با وفاق
منع کرد و گفت آن هست از نفاق
هوش مصنوعی: اگر پیامبر با همدلی و توافق چیزی را نهی کند، باید دانست که این کار از نفاق و دورویی است.
کان منافق در اگر گفتن بمرد
وز اگر گفتن به جز حسرت نبرد
هوش مصنوعی: منافق زمانی که از خود واقعیاش سخن میگوید، نابود میشود و وقتی از خودش نمیگوید، جز حسرت چیز دیگری به همراه ندارد.