گنجور

بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر

بود شخصی مفلسی بی خان و مان
مانده در زندان و بند بی امان
لقمهٔ زندانیان خوردی گزاف
بر دل خلق از طمع چون کوه قاف
زهره نه کس را که لقمهٔ نان خورد
زانک آن لقمه‌ربا گاوش برد
هر که دور از دعوت رحمان بود
او گداچشمست اگر سلطان بود
مر مروت را نهاده زیر پا
گشته زندان دوزخی زان نان‌ربا
گر گریزی بر امید راحتی
زان طرف هم پیشت آید آفتی
هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست
جز بخلوتگاه حق آرام نیست
کنج زندان جهان ناگزیر
نیست بی پامزد و بی دق الحصیر
والله ار سوراخ موشی در روی
مبتلای گربه چنگالی شوی
آدمی را فربهی هست از خیال
گر خیالاتش بود صاحب‌جمال
ور خیالاتش نماید ناخوشی
می‌گدازد همچو موم از آتشی
در میان مار و کزدم گر ترا
با خیالات خوشان دارد خدا
مار و کزدم مر ترا مونس بود
کان خیالت کیمیای مس بود
صبر شیرین از خیال خوش شدست
کان خیالات فرج پیش آمدست
آن فرج آید ز ایمان در ضمیر
ضعف ایمان ناامیدی و زحیر
صبر از ایمان بیابد سر کله
حیث لا صبر فلا ایمان له
گفت پیغامبر خداش ایمان نداد
هر که را صبری نباشد در نهاد
آن یکی در چشم تو باشد چو مار
هم وی اندر چشم آن دیگر نگار
زانک در چشمت خیال کفر اوست
وان خیال مؤمنی در چشم دوست
کاندرین یک شخص هر دو فعل هست
گاه ماهی باشد او و گاه شست
نیم او مؤمن بود نیمیش گبر
نیم او حرص‌آوری نیمیش صبر
گفت یزدانت فمنکم مؤمن
باز منکم کافر گبر کهن
همچو گاوی نیمهٔ چپش سیاه
نیمهٔ دیگر سپید همچو ماه
هر که این نیمه ببیند رد کند
هر که آن نیمه ببیند کد کند
یوسف اندر چشم اخوان چون ستور
هم وی اندر چشم یعقوبی چو حور
از خیال بد مرورا زشت دید
چشم فرع و چشم اصلی ناپدید
چشم ظاهر سایهٔ آن چشم دان
هرچه آن بیند بگردد این بدان
تو مکانی اصل تو در لامکان
این دکان بر بند و بگشا آن دکان
شش جهت مگریز زیرا در جهات
ششدره‌ست و ششدره ماتست مات

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود شخصی مفلسی بی خان و مان
مانده در زندان و بند بی امان
هوش مصنوعی: شخصی فقیر و بی‌خانمان در زندان و تحت فشار و سختی زندگی می‌کرد.
لقمهٔ زندانیان خوردی گزاف
بر دل خلق از طمع چون کوه قاف
هوش مصنوعی: شما به راحتی و بدون تفکر به دیگران آسیب رسانده‌اید، درست همان‌طور که کوهی بزرگ و دور به نظر می‌رسد، اما از دل مردم انتظار دارید به خاطر طمع شما به جان‌تان بیفتند.
زهره نه کس را که لقمهٔ نان خورد
زانک آن لقمه‌ربا گاوش برد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جرأت نکرده که لقمه‌ای نان بخورد، زیرا آن لقمه‌ربا باعث شد که گاوش را ببرد.
هر که دور از دعوت رحمان بود
او گداچشمست اگر سلطان بود
هوش مصنوعی: هر کسی که از دعوت و بخشش خداوند دور باشد، در واقع به سان درویشی است که اگرچه ممکن است ظاهراً سلطنت و مقام داشته باشد، اما از نظر معنوی و روحی فقیر و نیازمند است.
مر مروت را نهاده زیر پا
گشته زندان دوزخی زان نان‌ربا
هوش مصنوعی: شخصی که از انسانیت و مروت دست برداشته، در واقع خود را در قید و بند عذاب‌های جهنمی قرار داده است از آنجا که به نان حرام روی آورده است.
گر گریزی بر امید راحتی
زان طرف هم پیشت آید آفتی
هوش مصنوعی: اگر از مشکلی به دنبال آرامش بروی، از طرف دیگر ممکن است به مشکل دیگری برخورد کنی.
هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست
جز بخلوتگاه حق آرام نیست
هوش مصنوعی: هیچ مکانی خالی از دشمنان و مشکلات نیست، جز در خلوت‌گاه خدا که در آنجا آرامش و سکون وجود دارد.
کنج زندان جهان ناگزیر
نیست بی پامزد و بی دق الحصیر
هوش مصنوعی: در گوشهٔ زندان، زندگی ضروری نیست که بی‌یار و بی‌حالت باشد.
والله ار سوراخ موشی در روی
مبتلای گربه چنگالی شوی
هوش مصنوعی: به خدا قسم، اگر به سوراخ موشی برسی، در حالی که گربه‌ای در حال شکار تو باشد، باید با احتیاط و زیرکی عمل کنی.
آدمی را فربهی هست از خیال
گر خیالاتش بود صاحب‌جمال
هوش مصنوعی: انسان به دلیل خیال و تصوراتی که دارد، گاهی به زیبایی و جذابیت دست پیدا می‌کند؛ به شرطی که این خیالات او واقعاً زیبا و جذاب باشند.
ور خیالاتش نماید ناخوشی
می‌گدازد همچو موم از آتشی
هوش مصنوعی: اگر خیالات و افکارش او را ناراحت کند، مثل موم از گرما ذوب می‌شود.
در میان مار و کزدم گر ترا
با خیالات خوشان دارد خدا
هوش مصنوعی: اگر در میان مار و کژدم قرار بگیری و خداوند خیال‌های خوشی به تو بدهد، آرامش و رضایت خاطر پیدا خواهی کرد.
مار و کزدم مر ترا مونس بود
کان خیالت کیمیای مس بود
هوش مصنوعی: مار و زهرش، برای من به مانند یار و مونس است، چراکه خاطره‌ات برایم ارزشمند و گرانبهاست.
صبر شیرین از خیال خوش شدست
کان خیالات فرج پیش آمدست
هوش مصنوعی: صبر به خوبی و شیرینی خود از امید به آینده روشن نشأت می‌گیرد؛ زیرا این امید به فرجی بزرگ نزدیک شده است.
آن فرج آید ز ایمان در ضمیر
ضعف ایمان ناامیدی و زحیر
هوش مصنوعی: فرجی که در انتظار آن هستیم، به خاطر ایمان و باور در دل‌ها به وجود می‌آید و از ناامیدی و ضعف ایمان دور خواهد بود.
صبر از ایمان بیابد سر کله
حیث لا صبر فلا ایمان له
هوش مصنوعی: صبر و تحمل از ایمان به دست می‌آید و اگر کسی صبر نداشته باشد، نشانی از ایمان در او وجود ندارد.
گفت پیغامبر خداش ایمان نداد
هر که را صبری نباشد در نهاد
هوش مصنوعی: پیامبر خدا گفت که کسی که در درون خود صبر نداشته باشد، به او ایمان نمی‌آورد.
آن یکی در چشم تو باشد چو مار
هم وی اندر چشم آن دیگر نگار
هوش مصنوعی: یک نفر ممکن است در چشم تو مانند یک مار به نظر برسد، اما او در چشم کسی دیگر معشوق و زیبا است.
زانک در چشمت خیال کفر اوست
وان خیال مؤمنی در چشم دوست
هوش مصنوعی: چشم تو پر از تصورات و افکار نادرست در مورد اوست، در حالی که در چشم دوست، تصور و تصدیق از ایمان و درستکاری او وجود دارد.
کاندرین یک شخص هر دو فعل هست
گاه ماهی باشد او و گاه شست
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از فردی است که در موقعیت‌های مختلف، ویژگی‌های متفاوتی از خود نشان می‌دهد. گاهی می‌تواند با ظرافت و زیبایی مانند ماهی باشد و در مواقع دیگر، به شکل و حالت سخت و محکم همانند شست دست. به این ترتیب، او هم می‌تواند لطیف و هم قوی باشد.
نیم او مؤمن بود نیمیش گبر
نیم او حرص‌آوری نیمیش صبر
هوش مصنوعی: نیمی از او مومن است و نیمی دیگر از پیروان آیین زرتشتی. بخشی از او دچار حرص و آز است و بخشی دیگر صبر و استقامت دارد.
گفت یزدانت فمنکم مؤمن
باز منکم کافر گبر کهن
هوش مصنوعی: اگر بگویی که شما از طرف یزدان (خدا) مؤمن هستید، اما در واقع برخی از شما کافر و بی‌دین هستید، آیا این نشانه‌ای از سرشت کهن شما نیست؟
همچو گاوی نیمهٔ چپش سیاه
نیمهٔ دیگر سپید همچو ماه
هوش مصنوعی: شکل و ظاهر شخصی شبیه به گاوی است که نیمی از آن سیاه و نیمهٔ دیگرش سفید مانند ماه می‌باشد.
هر که این نیمه ببیند رد کند
هر که آن نیمه ببیند کد کند
هوش مصنوعی: هر کسی که نیمه‌ای از واقعیت را ببیند، می‌تواند آن را نادیده بگیرد و رد کند، اما کسی که نیمه دیگر را ببیند، می‌تواند آن را پذیرفته و درک کند.
یوسف اندر چشم اخوان چون ستور
هم وی اندر چشم یعقوبی چو حور
هوش مصنوعی: یوسف در نظر برادرانش مانند یک اسب است، اما در نظر یعقوب مانند یک حوری زیباست.
از خیال بد مرورا زشت دید
چشم فرع و چشم اصلی ناپدید
هوش مصنوعی: از ترس تصورهای ناپسند، دیدن چهره فرعی زشت است و چهره اصلی دیگر پیدایش نیست.
چشم ظاهر سایهٔ آن چشم دان
هرچه آن بیند بگردد این بدان
هوش مصنوعی: چشم ظاهری مانند سایه‌ای از چشم باطنی است؛ هر چیزی که چشم باطن ببیند، این چشم ظاهری هم بر اساس آن تغییر می‌کند.
تو مکانی اصل تو در لامکان
این دکان بر بند و بگشا آن دکان
هوش مصنوعی: تو در جایی واقعی وجود داری که فراتر از مکان‌هاست. در این دنیای مادی، مغازه‌ای را ببند و راهی برای باز کردن دنیای واقعی‌ات پیدا کن.
شش جهت مگریز زیرا در جهات
ششدره‌ست و ششدره ماتست مات
هوش مصنوعی: در هر شش جهت حرکت نکن، چون در این شش جهت، حقیقتی وجود ندارد.

خوانش ها

بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر به خوانش بامشاد لطف آبادی

حاشیه ها

1389/03/19 19:06
عیسی سجادی از شوشتر

باسلام لطفا این موارد را اصلاح فرمایید --بیت 3 مصرع دوم زانکه ان لقمه ربا چابک برد درست است / بیت 11 مصرع دوم می گدازد همچو موم از اتشی درست است / بیت 23 همچو گاوی نیمه ی جلدش سیاه درست است / بیت 25 از جمال یوسف اخوان بس نفور - لیک اندر دیده یعقوب نور درست است / دوبیت مانده به اخر یک بیت نا نوشته مانده که مطلب را نمی رساند برای انسجام دوبیت اخر این بیت لازم است و ان بیت این است - سایه ی اصلست فرع اما کجا - سایه با خورشید دارد پا بجا
---
پاسخ: با تشکر، نقلها همه گویا نشان تفاوت نسخه‌هاست. به عنوان بدل در حاشیه نگه می‌داریم و متن را دست نمی‌زنیم.

1392/08/10 13:11
امین کیخا

مفلس از فلوس است که در واقع به زبان عربی عراقی معنی پول می دهد ولی فلس ماهی هم همان ریشه را دارد ساخته شده است .اما در فارسی پشیز معنی فلس می دهد و نیز معنی پول هم دارد یعنی این لغت ها از روی هم ساخته شده اند

1392/08/10 14:11
امین کیخا

از لغت هایی که با شش ساخته شده است و زیباست یکی شش انداز است که حکیم نظامی بکار برده است و منظورش از شش انداز کسی است که با توپ بالا انداختن و گرفتنشان بازار گرمی و مجلس گردانی می کند .

1395/01/17 19:04
بی در کجا

جناب پویان
نکند از شاگردان شخصی به نام سریع القلم باشید
که گویا مشاور آقای روحانی است و استاد!!!؟ یکی از داشگاه ها ، که میفرماید باید زبان انگلیسی را جانشین فارسی کنیم؟
ایشان سریع القلم است به مانای تند نویس ، و تند نویسان مینویسند بدون اندیشیدن.
در پس آََیینه طوطی صفت، گوش به فرمان کدخدا

1395/01/18 04:04
بی در کجا

جناب پویا،
بر روی چشم، مانای معنا را خواهم آموخت
سرکار نیز مانای تحقیر را از کدخدا سالار بیاموزید.

1395/01/18 13:04
محسن

بی در کجا ی گرامی
کاش می افزودی : مانای ادب را نیز از بی ادبان دولتش بیاموزد

1395/04/16 11:07

منصور پویان ، تفسیر خوبی نوشتی ولی کاش در کامنت دوم کمی "negative emotion" را از خودت دور می کردی.
"خویشتن را باز بین"
حضرت مولانا جل جلاله

1398/07/01 08:10

دریافت های دفتر دوم مثنوی 6 زندانی پرخور که زندان را دوست داشت2
زاویه دید جاده خوشبختی یا ...؟؟
لقمه زندانیان خوردی گزاف
بر دل خلق از طمع چون کوه قاف
هر که دور از دعوت رحمان بود
او گدا چشم است اگر سلطان بود588
مولانا طمع زندانی پر خور را به دلیل دور بودن از دعوت خداوند می داند.
آدمی را فربهی هست از خیال
گر خیالاتش بود صاحب جمال 594
ورخیالاتش نماید ناخوشی
می گدازد همچو موم از آتشی
اگر اندیشه ها زیبا باشد انسان ،فربه و خوشبخت می شود. (روانشناسی امروز:خوشبختی فقط و فقط یک امر ذهنی است.)
یوسف اندر چشم اخوان چون ستور
هم وی اندر چشم یعقوبی چو حور609
اصل تمامی حالات خوش و ناخوش؛بلکه پایه تمامی کارهای ما ؛نگرش ما می باشد
یوسف در ذهن برادران چون چهارپایان بی ارزش است از این رو او را در چاه می اندازند و در نظر یعقوب فرشته ای است از این رو 30 سال از دوری اش می نالد.
چشم ظاهر سایه آن چشم دان
هرچه آن بیند،بگردد آن بدآن
تو مکانی، اصل تو در لامکان
این دکان بربند و بگشا آن دکان
چشم اصلی تو چشم باورها و اندیشه های تست. (زاویه دید جاده سعادت یا بدبختی تست).
آرامش و پرواز روح(وبلاگ و کانال)
arameshsahafian

1402/05/11 02:08
سفید

 

گر گریزی بر امید راحتی

زان طرف هم پیشت آید آفتی...

 

1402/05/11 02:08
سفید

 

شش جهت مگریز زیرا در جهات

ششدره‌ست و ششدره مات است مات...

 

1402/08/05 03:11
کوروش

خب ؟

1402/08/05 03:11
کوروش

ششدره چیه ؟

1402/08/06 07:11
رضا از کرمان

سلام 

 اقا کوروش

جدا از معنای عرفانی که قطعا منظور مولانا بوده ، دربازی تخته نرد وقتی بازیکن طوری حرکت کنه که شش خانه جلوی حریف را ببنده دیگه هر شماره تاس که بیاری چون تا شش بیشتر که نداریم  دیگه نمیتونی بازی کنی  واصطلاحا به این حالت میگن حریف ششدره شده یا لااقل خونه شش حریف رو بگیری .

1402/08/18 11:11
کوروش

سپاسگزارم

1402/10/27 11:12
رضا از کرمان

با سلام 

  این بیت متناظر با حدیثی است از مولای متقیان امام علی (ع) به این مضمون :

  الصبر من الایمان بمنزلته الرس من الجسد، فمن لا صبر له لا ایمان له 

نسبت صبر به ایمان مثل سر است به پیکر ،پس هرکه صبر ندارد ایمان ندارد .

المومن جلد 1 صفحه 64

دق الحصیر =کوبیدن حصیر ، بوریا کوبی

 

  شاد باشید 

1402/10/27 12:12
رضا از کرمان

با سلام 

  این بیت متناظر آیه دوم از سوره مبارکه تغابن به این شرح است :

 هو الذی خلقکم فمنکم کافر ومنکم مومن ،والله بما تعملون بصیر .  اوست خدایی که شما را آفرید باز شما بندگان فرقه ای ناسپاس وبعضی مومن وخداشناس هستید وخدا به هرچه می کنید آگاه است .

 شاد باشید