گنجور

بخش ۱۴ - خاریدن روستایی در تاریکی شیر را به ظن آنک گاو اوست

روستایی گاو در آخر ببست
شیر گاوش خورد و بر جایش نشست
روستایی شد در آخر سوی گاو
گاو را می‌جست شب آن کنج‌کاو
دست می‌مالید بر اعضای شیر
پشت و پهلو گاه بالا گاه زیر
گفت شیر ار روشنی افزون شدی
زهره‌اش بدریدی و دل خون شدی
این چنین گستاخ زان می‌خاردم
کو درین شب گاو می‌پنداردم
حق همی‌گوید که ای مغرور کور
نه ز نامم پاره پاره گشت طور
که لو انزلنا کتابا للجبل
لانصدع ثم انقطع ثم ارتحل
از من ار کوه احد واقف بدی
پاره گشتیّ و دلش پرخون شدی
از پدر وز مادر این بشنیده‌ای
لاجرم غافل درین پیچیده‌ای
گر تو بی‌تقلید ازین واقف شوی
بی نشان از لطف چون هاتف شوی
بشنو این قصه پی تهدید را
تا بدانی آفت تقلید را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روستایی گاو در آخر ببست
شیر گاوش خورد و بر جایش نشست
هوش مصنوعی: یک روستایی گاوش را آخرین بار دوشید و شیرش را خورد و سپس در جایش نشسته است.
روستایی شد در آخر سوی گاو
گاو را می‌جست شب آن کنج‌کاو
هوش مصنوعی: در پایان، یک روستایی به سوی گاو رفت و در شب، در جستجوی آن گاو در گوشه و کنار می‌گشت.
دست می‌مالید بر اعضای شیر
پشت و پهلو گاه بالا گاه زیر
هوش مصنوعی: دستش را بر روی بدن شیر می‌کشید و در جاهای مختلف آن، گاهی از بالا و گاهی از پایین، لمس می‌کرد.
گفت شیر ار روشنی افزون شدی
زهره‌اش بدریدی و دل خون شدی
هوش مصنوعی: اگر شیر درخشش و نورش بیشتر شود، آن وقت زهره‌اش را پاره کردی و دلش را خونین کردی.
این چنین گستاخ زان می‌خاردم
کو درین شب گاو می‌پنداردم
هوش مصنوعی: من با این طرز فکر ستیزه‌جو، به خاطر شباهت چیزی که در این شب می‌بینم، به اشتباه آن را گاو می‌پندارم.
حق همی‌گوید که ای مغرور کور
نه ز نامم پاره پاره گشت طور
هوش مصنوعی: حق می‌گوید ای مغرور و نادان، تو که به خاطر نام من دچار پاره‌پاره شدن شدی، این فقط نام من نیست که تو را به این حال انداخته است.
که لو انزلنا کتابا للجبل
لانصدع ثم انقطع ثم ارتحل
هوش مصنوعی: اگر کتابی به کوه نازل می‌کردیم، آن کوه بر اثر شدت کلماتش متلاشی و خرد می‌شد و سپس از هم می‌پاشید و از مکانش جابه‌جا می‌شد.
از من ار کوه احد واقف بدی
پاره گشتیّ و دلش پرخون شدی
اگر کوه احد (که کوه سنگیست )، از حقیقت من آگاهی داشت، زهره‌ی دلش از ترس (دل سنگش) پاره می‌شد و دلش به درد می‌آمد و غم وجودش را می‌گرفت (دلش خون می شد).
از پدر وز مادر این بشنیده‌ای
لاجرم غافل درین پیچیده‌ای
هوش مصنوعی: تو از پدر و مادر خود این داستان را شنیده‌ای، بنابراین غافل و ناآگاه در این موضوع گرفتار شده‌ای.
گر تو بی‌تقلید ازین واقف شوی
بی نشان از لطف چون هاتف شوی
هوش مصنوعی: اگر تو بدون تقلید، به این حقیقت آگاهی پیدا کنی، بی‌هیچ تردیدی از لطف خداوند بهره‌مند خواهی شد و مانند یک پیام‌آور رحمت خواهی بود.
بشنو این قصه پی تهدید را
تا بدانی آفت تقلید را
هوش مصنوعی: با دقت به این داستان گوش کن تا متوجه خطرات و مضرات تقلید از دیگران شوی.

خوانش ها

بخش ۱۴ - خاریدن روستایی در تاریکی شیر را به ظن آنک گاو اوست به خوانش بامشاد لطف آبادی

حاشیه ها

1391/11/10 08:02
ناشناس

با سلام
در مصراع اول بیت چهارم احتمالا اشتباه تایپی رخ داده و کلمه ی "از" باید بر اساس معنای بیت "ار" باشد: شیر گفت ار روشنی افزون شدی ...
با تشکر

1392/08/10 13:11
امین کیخا

تقلید می شود مانشگری از مانستن یعنی شبیه کردن و شدن . پژوهشگر یعنی کسی که خودش دانایی را می یابد و مانشگر یعنی کسی که دانایی را با سرسپردن به دیگری یافته است

1393/02/07 04:05
مجید ب

در بیت چهارم بجای از٫ ار ( مخفف اگر ) معنی و مفهوم مولانا را بهتر می رساند و صحیح است. از یک اشتباه چاپی است.

1393/07/07 14:10
محمّدرضا جبّاری هرسینی

مولوی در باب تقلید و عواقب آن، اشعاری بس قوی تر دارد. از جمله داستان طوطی و بقال:... کار پاکان را قیاس از خود مگیر... و یا بیت مشهور: خلق را تقلیدشان بر باد داد/ ای دوصدلعنت بر این تقلید باد

1397/06/19 19:09
محمد

فکر می کنم کلمه " آخور " در ابیات اول و دوم صحیح است

1399/12/26 11:02
عباس پارساطلب

این داستان با تفصیلی تمام و تفاوت در برخی از جزئیات داستان در سندبادنامه ظهیری سمرقندی آمده است. حکایت صعلوک و شیر و بوزنه ص 157 از چاپ سیدمحمد باقر کمال‌الدینی.

1402/08/05 03:11
کوروش

منظور از تهدید در بیت آخر چیست ؟

1402/08/21 11:11
رضا از کرمان

سلام آقا کوروش 

   برای بیم دادن وترساندن تو برای آنکه مضرات تقلید کردن را به تو بگویم این حکایت را گوش بده 

  شاد باشی