برگردان به زبان ساده
خواند عیسی نام حق بر استخوان
از برای التماس آن جوان
هوش مصنوعی: عیسی نام خدا را بر روی استخوان جوانی خواند و از او درخواست کرد.
حکم یزدان از پی آن خام مرد
صورت آن استخوان را زنده کرد
هوش مصنوعی: خداوند به خواسته خود، آن جوان نادان را زنده کرد و به او زندگی دوباره بخشید.
از میان بر جست یک شیر سیاه
پنجهای زد کرد نقشش را تباه
هوش مصنوعی: یک شیر سیاه ناگهان ظاهر شد و با ضربهای پنجهاش، همه چیز را خراب کرد.
کلهاش بر کند مغزش ریخت زود
مغز جوزی کاندرو مغزی نبود
هوش مصنوعی: سرش را برکند و مغزش را به سرعت ریخت، زیرا مغز جوزی در آن نبود.
گر ورا مغزی بدی اشکستنش
خود نبودی نقص الا بر تنش
هوش مصنوعی: اگر مغزی به او داده بودی، شکستن او نقصی نداشت، چون این ضعف تنها بر جسم اوست و نه بر خود او.
گفت عیسی چون شتابش کوفتی
گفت زان رو که تو زو آشوفتی
هوش مصنوعی: عیسی گفت: وقتی که تو بر شتاب و عجلهات افزودهای، دلیلش این است که تو از او بیخبر و ناآگاه هستی.
گفت عیسی چون نخوردی خون مرد
گفت در قسمت نبودم رزق خورد
هوش مصنوعی: عیسی گفت: وقتی که خون مرد را نچشیدم، او پاسخ داد که در قسمت من نبود که این رزق را بخورم.
ای بسا کس همچو آن شیر ژیان
صید خود ناخورده رفته از جهان
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد، مانند آن شیر ژیان، بدون اینکه به دستاوردهای خود توجهی داشته باشند، از این دنیا رفتهاند.
قسمتش کاهی نه و حرصش چو کوه
وجه نه و کرده تحصیل وجوه
هوش مصنوعی: در زندگی برخی افراد، خواستهها و آرزوهایشان به اندازهی کاه است و به راحتی از بین میرود، اما حرص و لذتطلبیشان به اندازهی کوه است و در پی جمعآوری ثروت و دارایی به شدت تلاش میکنند.
ای میسر کرده بر ما در جهان
سخره و بیگار ما را وا رهان
هوش مصنوعی: ای کسی که در این دنیا بر ما سختیها و مشقتها را آسان کردی، ما را از این بند و زحمات رها کن.
طعمه بنموده بما وان بوده شست
آنچنان بنما بما آن را که هست
هوش مصنوعی: به ما چیزی را نشان میدهد که در واقع وجود ندارد و ما را فریب میدهد. آنچه که واقعاً هست را به ما نشان بده.
گفت آن شیر ای مسیحا این شکار
بود خالص از برای اعتبار
هوش مصنوعی: شیر گفت: ای مسیحا، این شکار به خاطر اعتبار و ارزش خالصی که دارد، به دست آمده است.
گر مرا روزی بدی اندر جهان
خود چه کارستی مرا با مردگان
هوش مصنوعی: اگر روزی در این دنیا به من بدی کنی، چه فرقی برای من خواهد داشت؟ من دیگر با مردگان چه ارتباطی دارم؟
این سزای آنک یابد آب صاف
همچو خر در جو بمیزد از گزاف
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که به خاطر بیفکری و بیحساب و کتاب عمل میکند، به عواقب کارهایش دچار خواهد شد. مانند اینکه اگر شخصی بیملاحظه و بدون در نظر گرفتن نیازهای واقعیاش، به سمت چیزهایی برود که فقط ظاهراً خوب به نظر میرسند، در آخر با مشکلاتی مواجه خواهد شد که سزاوار آن است.
گر بداند قیمت آن جوی خر
او به جای پا نهد در جوی سر
هوش مصنوعی: اگر فرد بداند که ارزش آن جوی خر چقدر است، به جای پا گذاشتن در آب، سر خود را در آن جوی فرو میکند.
او بیابد آنچنان پیغامبری
میر آبی زندگانیپروری
هوش مصنوعی: او بهگونهای میتواند پیامآوری باشد که مانند یک رهبر، زندگی را پرورش دهد و به آن معنا ببخشد.
چون نمیرد پیش او کز امر کن
ای امیر آب ما را زنده کن
هوش مصنوعی: چون کسی در پیش او نمیمیرد، ای امیر، آب ما را حیات بخشید.
هین سگ نفس ترا زنده مخواه
کو عدو جان تست از دیرگاه
هوش مصنوعی: به فکر زنده نگه داشتن نفس خود نباش، زیرا دشمنی که جان تو را تهدید میکند، از زمانهای دور در کمین است.
خاک بر سر استخوانی را که آن
مانع این سگ بود از صید جان
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به ناپسند بودن موانع اشاره دارد و نشان میدهد که مانعها، به ویژه آنهایی که از لحاظ روحی یا معنوی ایجاد مشکلاتی میکنند، باید مورد بیاحترامی قرار گیرند. به عبارت دیگر، این جمله نشاندهندهی ناچیز شمردن موانع و یا به خطر انداختن چیزهایی است که باعث مانعتراشی در دستیابی به هدفها و آرزوها میشوند.
سگ نهای بر استخوان چون عاشقی
دیوچهوار از چه بر خون عاشقی
هوش مصنوعی: تو مانند سگی نیستی که بر روی استخوان بپربی، بلکه عاشقانه و دیوانهوار وجود خود را بر عشق زیستهای.
آن چه چشمست آن که بیناییش نیست
ز امتحانها جز که رسواییش نیست
هوش مصنوعی: آنچه را که مشاهده میکنیم، حقیقت آن نیست؛ فقط از آزمایشها و آزمونها میتوان به عیبهای آن پی برد.
سهو باشد ظنها را گاه گاه
این چه ظنست این که کور آمد ز راه
هوش مصنوعی: گاهی اوقات اشتباهات و گمانها پیش میآیند. این چه گمانی است که باعث شده کسی به اشتباه از راه خود منحرف شود؟
دیده آ بر دیگران نوحهگری
مدتی بنشین و بر خود میگری
هوش مصنوعی: چند روزی به جای اینکه برای دیگران غمگینی و دلتنگی کنی، ابتدا به خودت فکر کن و دردهایت را به یاد بیاور.
ز ابر گریان شاخ سبز و تر شود
زانک شمع از گریه روشنتر شود
هوش مصنوعی: وقتی ابر میبارد، شاخ و برگ سبز و تازهتری رشد میکند، چرا که اشک شمع باعث میشود تا روشنتر شود.
هر کجا نوحه کنند آنجا نشین
زانک تو اولیتری اندر حنین
هوش مصنوعی: هر جا که صدای گریه و نوحه باشد، آنجا برو، زیرا تو از همه در حنین نخستین هستی.
زانک ایشان در فراق فانیاند
غافل از لعل بقای کانیاند
هوش مصنوعی: چون آنها در دوری و جدایی به سر میبرند، از جواهر جاودانه و باقی غافل هستند.
زانک بر دل نقش تقلیدست بند
رو به آب چشم بندش را برند
هوش مصنوعی: چون بر دل انسان اثر تقلید وجود دارد، به همین خاطر نگاه کردن به آب و پیروی از آن، چشم را از حقیقت دور میکند.
زانک تقلید آفت هر نیکویست
کَه بود تقلید اگر کوه قویست
هوش مصنوعی: زیرا تقلید موجب آسیب به هر چیزی که خوب و ارزشمند است، مانند این است که اگر یک کوه مستحکم باشد، باز هم نمیتوان از آن تقلید کرد.
گر ضریری لمترست و تیز خشم
گوشتپارهش دان چو او را نیست چشم
هوش مصنوعی: اگر آدم نابینایی عصبانی شود و بر روی گوشتی که مثل او بینا نیست، بخواهد حمله کند، نمیبیند که چه بلایی بر سر آن میآورد.
گر سخن گوید ز مو باریکتر
آن سرش را زان سخن نبود خبر
هوش مصنوعی: اگر کسی درباره موضوعی بسیار دقیق و حساس صحبت کند، نباید انتظار داشته باشد که همه از آن موضوع آگاه باشند.
مستیی دارد ز گفت خود ولیک
از بَرِ وی تا به مَی راهیست نیک
هوش مصنوعی: شخصی از حال و هوای خود به شدت تحت تاثیر قرار دارد، اما برای رسیدن به این حالت شگفتانگیز باید راهی خوب و مناسب را طی کند.
همچو جویست او نه او آبی خورد
آب ازو بر آبخوران بگذرد
هوش مصنوعی: او همچون جویبار است؛ نه اینکه خودش آبی بنوشد، بلکه آب از او سرچشمه میگیرد و به سوی دیگران روان میشود.
آب در جو زان نمیگیرد قرار
زانک آن جو نیست تشنه و آبخوار
هوش مصنوعی: آب در محیطی که تشنه و نیازمند نیست، آرامش و سکون پیدا نمیکند. وقتی جوی در این حالت باشد، طبیعی است که آب نمیتواند در آن جا بماند و قرار بگیرد.
همچو نایی نالهٔ زاری کند
لیک بیگار خریداری کند
هوش مصنوعی: مانند نی، صدای ناله و زاری سر میدهد، اما در عوض به یک کار بیمزد و بیخود مشغول میشود.
نوحهگر باشد مقلد در حدیث
جز طمع نبود مراد آن خبیث
هوش مصنوعی: نوحهگر فقط به تقلید از روایات میپردازد و نیت او تنها به خاطر منافع شخصیاش است.
نوحهگر گوید حدیث سوزناک
لیک کو سوز دل و دامان چاک
هوش مصنوعی: گریهزن داستانی از درد و اندوه میگوید، اما کجاست آن اشتیاق در دل و پارگی دامن؟
از محقق تا مقلد فرقهاست
کین چو داوودست و آن دیگر صداست
هوش مصنوعی: تفاوتی بین فردی که به پژوهش و تحقیق میپردازد و فردی که فقط از دیگران تقلید میکند وجود دارد. این تفاوت مانند تفاوت داوود که دارای آوازهای خاص و تاثیرگذار است با فردی دیگر که تنها صدای او را تکرار میکند، ощущ میشود.
منبع گفتار این سوزی بود
وان مقلد کهنهآموزی بود
هوش مصنوعی: منابع این سخن، از شور و سوزی الهام گرفته شده و آن شخصی که این سخن را تکرار میکند، یک آموزگار قدیمی است.
هین مشو غره بدان گفت حزین
بار بر گاوست و بر گردون حنین
هوش مصنوعی: مواظب باش فریب نخور؛ زیرا آنچه را که به نظر میرسد، حقیقت ندارد. بار بر دوش گاو سنگینی میکند و صداهای ناهنجاری به آسمان میرسد.
هم مقلد نیست محروم از ثواب
نوحهگر را مزد باشد در حساب
هوش مصنوعی: کسی که تقلید نمیکند و از ثواب نوحهگری محروم است، در روز حساب و کتاب پاداشی خواهد داشت.
کافر و مؤمن خدا گویند لیک
درمیان هر دو فرقی هست نیک
هوش مصنوعی: کافر و مؤمن هر دو خدا را میشناسند، اما بین آنها تفاوتهای خوبی وجود دارد.
آن گدا گوید خدا از بهر نان
متقی گوید خدا از عین جان
هوش مصنوعی: آن گدای محتاج میگوید که خداوند برای تامین نیازهای مادی انسانها به آنها کمک میکند، اما کسی که در اصل خود را پاک و متقی میداند، خداوند به او از عمق وجود و حقیقت وجودش عطا میکند.
گر بدانستی گدا از گفت خویش
پیش چشم او نه کم ماندی نه بیش
هوش مصنوعی: اگر میدانستی که نیازمند چقدر ارزشمند است، هیچ چیزی از جایگاه او کمتر یا بیشتر از آنچه که باید، نداشتی.
سالها گوید خدا آن نانخواه
همچو خر مصحف کشد از بهر کاه
هوش مصنوعی: سالهاست که خدا به آن کسی که به دنبال نان است، میگوید که مانند الاغ، کتاب را برای خردههای کاه میکشد.
گر به دل در تافتی گفت لبش
ذره ذره گشته بودی قالبش
هوش مصنوعی: اگر به دل او نفوذ کنی، خواهی دید لبش از ذرات عشق و احساس پر شده است.
نام دیوی ره برد در ساحری
تو به نام حق پشیزی میبری
هوش مصنوعی: نام یک دیو تو را در جادوگری به خود میکشاند، اما به نام خدا، تو ارزشی کمتر از یک سکه داری.