برگردان به زبان ساده
چار کس را داد مردی یک درم
آن یکی گفت این به انگوری دهم
هوش مصنوعی: چهار نفر یک درم دریافت کردند، یکی از آنها گفت که این مبلغ را به مقدار انگور میدهم.
آن یکی دیگر عرب بُد گفت لا
من عِنب خواهم نه انگور ای دغا
تصحیح ترجمه Al : یک عرب دیگری گفت: لا من انگور نمیخوام من عنب(انگور) میخوام(فرد عرب هم انگور میخواسته اما نمیدونسته این میوه به فارسی میشده انگور! فکر کرده یه میوه دیگست!)
آن یکی ترکی بُد و گفت این بنم
من نمیخواهم عنب، خواهم ازم
هوش مصنوعی: یکی از دوستان ترکیزبان گفت: "من اینجا نمیخواهم انگور، بلکه چیزی دیگر میخواهم."
آن یکی رومی بگفت این قیل را
تَرک کن خواهیم استافیل را
هوش مصنوعی: یک نفر رومی گفت این بحث را رها کن، ما به دنبال هدفی بزرگتر هستیم.
در تنازع آن نفر جنگی شدند
که ز سِرّ نامها غافل بُدند
هوش مصنوعی: در درگیری و نزاع، کسانی به جنگ پرداختند که از راز و حقیقت نامها بیخبر بودند.
مشت بر هم میزدند از ابلهی
پُر بدند از جهل و از دانش تهی
هوش مصنوعی: آنها به خاطر نادانی و حماقت، با هم دعوا میکردند و از نادانی خود پر بودند و هیچ دانشی نداشتند.
صاحب سِرّی عزیزی، صد زبان
گر بدی آنجا بدادی صلحشان
هوش مصنوعی: اگر کسی رازدار گرامی و با ارزش داشته باشد، حتی اگر آنجا صد زبان هم داشته باشی، باید به آرامش و صلح برگردند.
پس بگفتی او که من زین یک درم
آرزوی جملهتان را میدهم
هوش مصنوعی: او گفت که من با یک درم از شما، تمام آرزوهایتان را برآورده میکنم.
چونک بسپارید دل را بی دغل
این درمتان میکند چندین عمل
هوش مصنوعی: وقتی که دل را با صداقت و بدون فریب بسپارید، این در حقیقت کارهای زیادی را برایتان انجام میدهد.
یک درمتان میشود چار المراد
چار دشمن میشود یک ز اتحاد
هوش مصنوعی: اگر یک در را برای خود باز کنی، چهار آرزو را به دست میآوری و در عین حال، چهار دشمن نیز به وجود میآید. این موضوع نشاندهندهی این است که وقتی به یک هدف میرسی، ممکن است با چالشها و مشکلات جدیدی نیز مواجه شوی. اتحاد و همدلی میتواند به تو در مقابله با این چالشها کمک کند.
گفت هر یکتان دهد جنگ و فراق
گفت من آرد شما را اتفاق
هوش مصنوعی: هر کس در دل خود جنگ و جدایی دارد، اما من میتوانم شما را به تفاهم و همدلی برسانم.
پس شما خاموش باشید انصتوا
تا زبانتان من شوم در گفت و گو
هوش مصنوعی: پس سکوت کنید تا من به جای شما صحبت کنم و کلمات شما را به زبان بیاورم.
گر سخنتان مینماید یک نمط
در اثر مایهٔ نزاعست و سخط
هوش مصنوعی: اگر صحبتهای شما به نظر میرسد که فقط یک شیوه خاص دارد، به خاطر این است که از درگیری و خشم ناشی میشود.
گرمی عاریتی ندهد اثر
گرمی خاصیتی دارد هنر
هوش مصنوعی: گرما و حرارتی که به طور موقت و قرضی به دست میآید، تأثیری ندارد، اما گرمایی که خاصیت واقعی و ذاتی دارد، اثرگذار است.
سرکه را گر گرم کردی ز آتش آن
چون خوری سردی فزاید بی گمان
هوش مصنوعی: اگر سرکه را بر روی آتش گرم کنی، وقتی که آن را بنوشی، بدون شک سردی بیشتری احساس خواهی کرد.
زانک آن گرمی او دهلیزیست
طبع اصلش سردیست و تیزیست
هوش مصنوعی: چون آن احساس گرما مانند راهرویی است، در حالی که ذاتش سرد و تند است.
ور بود یخبسته دوشاب ای پسر
چون خوری گرمی فزاید در جگر
هوش مصنوعی: اگر دوشاب (شیرهی انگور) یخزده باشد، تو چهطور میخواهی آن را بخوری؟ زیرا گرما در دل و جسمت افزایش پیدا میکند.
پس ریای شیخ به ز اخلاص ماست
کز بصیرت باشد آن وین از عماست
هوش مصنوعی: ریاکاری و تظاهر استاد، از نیت خالص ما بهتر است، زیرا این تظاهر ناشی از بینش و آگاهی است، در حالی که نیت خالص ما ممکن است از جهل و ناآگاهی باشد.
از حدیث شیخ جمعیت رسد
تفرقه آرد دم اهل جسد
هوش مصنوعی: از گفتار شیخ، اجتماع و وحدت به وجود میآید، اما اگر فقط به ظواهر بدنها توجه کنیم، تفرقه پیش میآید.
چون سلیمان کز سوی حضرت بتاخت
کو زبان جمله مرغان را شناخت
هوش مصنوعی: چون سلیمان به درگاه قدرت و مقام خود رسید و به سمت او رفت، زبان همه پرندگان را فهمید و با آنها سخن گفت.
در زمان عدلش آهو با پلنگ
انس بگرفت و برون آمد ز جنگ
هوش مصنوعی: در زمان عدالت او، آهو و پلنگ به دوستی و نزدیکی یکدیگر پرداختند و دیگر خبری از جنگ و دشمنی نبود.
شد کبوتر آمن از چنگال باز
گوسفند از گرگ ناورد احتراز
هوش مصنوعی: کبوتر از دست باز شکارچی نجات پیدا کرد، و گوسفند نیز توانست از چنگال گرگ بگریزد.
او میانجی شد میان دشمنان
اتحادی شد میان پرزنان
هوش مصنوعی: او به عنوان واسطهای عمل کرد که میانه دشمنان را صلح برقرار کرد و بین زنان پشتیبان همبستگی ایجاد کرد.
تو چو موری بهر دانه میدوی
هین سلیمان جو چه میباشی غوی
هوش مصنوعی: تو مثل یک مورچه برای دانه میدوی، پس چرا به دنبال سلیمان هستی و خود را بزرگ و مهم جلوه میدهی؟
دانهجو را دانهاش دامی شود
و آن سلیمانجوی را هر دو بود
هوش مصنوعی: دانهجو یعنی کسی که دانه میکشد، ممکن است دانهای را بیابد که به دام بیفتد، و سلیمانجو یعنی کسی که به دنبال قدرت و تسلط است، ممکن است هر دو در دام افتند.
مرغ جانها را درین آخر زمان
نیستشان از همدگر یک دم امان
هوش مصنوعی: در این زمانه، روحها و جانها از هم فاصله گرفتهاند و حتی برای یک لحظه هم نمیتوانند از یکدیگر آسوده باشند.
هم سلیمان هست اندر دور ما
کو دهد صلح و نماند جور ما
هوش مصنوعی: در اطراف ما فردی مانند سلیمان وجود دارد که میتواند صلح را برقرار کند و ظلم و ناعدالتی از بین برود.
قول ان من امة را یاد گیر
تا به الا و خلا فیها نذیر
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که از گروهی ادب و دانش بیاموز، تا در آنجا به دوری از مشکلات و هشدارها دست یابی.
گفت خود خالی نبودست امتی
از خلیفهٔ حق و صاحبهمتی
هوش مصنوعی: هیچ ملتی از وجود خلیفه حق و شخصیتهای با عزم و اراده خالی نیست.
مرغ جانها را چنان یکدل کند
کز صفاشان بی غش و بی غل کند
هوش مصنوعی: پرندگان روحها را به گونهای در کنار هم جمع میکنند که صفا و صداقت آنها بدون هیچ نیرنگ و دو رویی باشد.
مشفقان گردند همچون والده
مسلمون را گفت نفس واحده
هوش مصنوعی: دوستان و محبتکنندگان مانند یک مادر مهربان برای کسی که در نیاز است، به او نزدیک میشوند و از او حمایت میکنند.
نفس واحد از رسول حق شدند
ور نه هر یک دشمن مطلق بدند
هوش مصنوعی: اگر روح واحدی از طرف پیامبر الهی وجود نداشت، هر یک از انسانها دشمنانی مطلق برای یکدیگر میشدند.
حاشیه ها
1391/11/06 09:02
SEYEDMOHSEN.SAEIDZADEH
این داستان را باید با بحث بسایر حکیمانه وشیرین او درباره همزبانی وهمدلی تکمیل کرد واشاره نمود که این داستان از هم زبانی میگوید ولی ان جا یک پله بالاتر میرود واز همدلی سخن به میان می آورد ولذا دوترک را چون بیگانگان میداند
1393/01/31 03:03
میرفخرایی
"آن یکی ترکی بُد و گفت ای گُزُم! // من نمی خواهم عِنَب خواهم اُزُم"
گُز به ترکی یعنی چشم و گُزُم اصطلاح است یعنی ای نور چشمم.
1393/10/03 00:01
راهب سبحانی
شعر این داستان ازین قرار است
چهار کس را داد مردی یک درم
هریکی افتاده از شهری به هم
فارسی و رومی و ترک و عرب
جمله با هم در نزاع و درغضب
فارسی گفتا ازین چو وارهیم
بیاکاین را به انگوری دهیم
آن یکی دیگر عرب بود گفت لا
من عنب خواهم نه انگور دغا
ترکی گفتا که ای کزم
من نمیخواهم عنب خواهم عزم
رومی را گفتا ترک کن این قیل را
خواهم من استافیل را
شعری را که شما آورده اید مضمون را بی مفهوم میسازد یعنی که وزن همان داستان را از بین میبرد چابهای امروزی بسیاری از بیتها را سر در گم ساخته اند
جای امین کیخای گرامی خالی تا بگوید استافیل واژه ای لاتین به معنای خوشه (خوشه انگور) است و هنوز در اصطلاحات پزشکی به عنوان پیشوند به کار میرود.
استافیلوکوک: باکتری گرد خوشه ای
1396/09/23 16:11
تازه وارد
دربیت نوزدهم براساس نسخه رینولد نیکلسون صحیح بیت اینست ازحدیث شیخ جمعیت رسد تفرقه آرد دم اهل حسد
1396/09/23 16:11
تازه وارد
در بیت نوزدهم بر اساس نسخه رینولد نیکلسون صحیح بیت اینست از حدیث شیخ جمعیت رسد تفرقه آرد دم اهل حسد
نکته مهمی که داستان به آن اشاره دارد تسلیم بودن در برابر مشیت الهی و ایملن راسخ به اینست که زندگی با فضای وحدت بهترین ها رادرهر لحظه برای ما رقم میزند پس بحث ومجادله را کنارگذاشته و بگذار شاه یا سلیملن یا خدا راه رانشانت دهد
1401/03/29 22:05
سید احسان حسینی
اصل ابیات به این شکل است
چهار کس را داد مردی یک درم
هریکی افتاده از شهری به هم
فارسی و رومی و ترک و عرب
جمله با هم در نزاع و در غضب
فارسی گفتا کزین چو وارهیم
هم بیا کاین لپ انگوری دهیم
آن عرب گفتا معاذ الله لا
من عنب خواهم نه انگور ای دغا
آن یکی ترکی بد و گفت این بنُم
من نمی خواهم عنب، خواهم اُزم
آن که رومی بد گفت این قیل را
ترک کن خواهیم استافیل را
در تنازع مشت بر هم می زدند
که ز سر نامها غافل بدند
مشت بر هم میزدند از ابلهی
پر بدند از جهل و از دانش تهی
صاحب سری، عزیزی، صد زبان
گر بدی آنجا بدادی صلحشان
پس بگفتی او که من زین یک درم
آرزوی جملهتان را میدهم
مولانا در این تمثیل زیبا وحدت گوهری ادیان را نشان می دهد..
و او از چهار نفر سخن می گوید و این چهار نفر نمایندگان دین مهم زمان و زمانه ی مولانا می باشد.
زردشتیان
یهودیان
مسیحیان
مسلمانان
قول ان من امة را یاد گیر
تا به الا و خلا فیها نذیر
إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا ۚ وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ
ما تو را به حق به رسالت فرستادیم تا مژده دهی و بیم دهی و هیچ ملتی نیست مگر آنکه به میانشان بیمدهندهای بوده است.
1403/09/22 14:11
امیرمهدی قائینی
همه شما هایی که میگین اصل شعر چیه دقیقا همین چهار نفرین.😂