اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود شیخی عالمی قطبی کریم
اندر آن منزل که آیس شد ندیم
هوش مصنوعی: یک شیخ بزرگ و فرزانه و بخشنده در آن خانه وجود داشت که در آنجا هیچ چیز ناامید کنندهای نبود.
گفت من نومید پیش او روم
ز آستان او به راه اندر شوم
هوش مصنوعی: گفت که من ناامید هستم و به سوی او میروم، از درگاهش وارد مسیر میشوم.
تا دعای او بود همراه من
چونک نومیدم من از دلخواه من
هوش مصنوعی: دعای او همیشه با من است، زیرا من از آنچه میخواهم ناامید هستم.
رفت پیش شیخ با چشم پر آب
اشک میبارید مانند سحاب
هوش مصنوعی: او به نزد شیخ رفت و چشمانش پر از اشک بود، مانند باران که از ابر میریزد.
گفت شیخا وقت رحم و رقتست
ناامیدم وقت لطف این ساعتست
هوش مصنوعی: شیخ گفت: اکنون وقت احساس رحمت و لطافت است. من ناامید نشدم، زیرا وقت لطف و محبت همین لحظه است.
گفت واگو کز چه نومیدیستت
چیست مطلوب تو رو با چیستت
هوش مصنوعی: بگو چرا ناامیدی؟ خواستهات چیست و آنچه را که میخواهی، با چه چیزی به دست میآوری؟
گفت شاهنشاه کردم اختیار
از برای جستن یک شاخسار
هوش مصنوعی: شاهنشاه گفت که من تصمیم گرفتهام برای رسیدن به یک هدف جدید.
که درختی هست نادر در جهات
میوهٔ او مایهٔ آب حیات
هوش مصنوعی: درختی وجود دارد که میوههایش مایهٔ حیات و سرزندگی هستند.
سالها جستم ندیدم یک نشان
جز که طنز و تسخر این سرخوشان
هوش مصنوعی: سالها به دنبال نشانهای بودم، اما جز شوخی و تمسخر از این خوشحالان چیزی نیافتم.
شیخ خندید و بگفتش ای سلیم
این درخت علم باشد در علیم
هوش مصنوعی: شیخ لبخند زد و به سلیم گفت: این درخت، نشانه علم است که در علیم وجود دارد.
بس بلند و بس شگرف و بس بسیط
آب حیوانی ز دریای محیط
هوش مصنوعی: آب حیات، بسیار بزرگ و شگفتانگیز و کامل است و مانند دریا، همواره وسیع و گسترده است.
تو بصورت رفتهای ای بیخبر
زان ز شاخ معنیی بی بار و بر
هوش مصنوعی: تو به نوعی از دنیا و از واقعیتها دور شدهای، غافل از اینکه مثل شاخی بیبار و بر، نمیتوانی از منابع و معنای واقعی زندگی بهرهمند شوی.
گه درختش نام شد گه آفتاب
گاه بحرش نام گشت و گه سحاب
هوش مصنوعی: گاهی درخت آنقدر معروف میشود که نامش بر سر زبانها میافتد، گاه نور خورشید شناخته میشود و گاه دریا نام میگیرد، و گاهی هم ابرها مورد توجه قرار میگیرند.
آن یکی کش صد هزار آثار خاست
کمترین آثار او عمر بقاست
هوش مصنوعی: هر چه نشانه و اثر از او برمیخیزد، از میان آن همه نشانه، کوچکترین اثرش عمر جاودان است.
گرچه فردست او اثر دارد هزار
آن یکی را نام شاید بیشمار
هوش مصنوعی: اگرچه فردا تاثیر زیادی بر امروز دارد، اما ممکن است آن یک اثر، نامهای بیشماری داشته باشد.
آن یکی شخصی تو را باشد پدر
در حق شخصی دگر باشد پسر
هوش مصنوعی: یک نفر برای تو مانند پدر میباشد، اما همان فرد برای شخص دیگری همچون پسر است.
در حق دیگر بود قهر و عدو
در حق دیگر بود لطف و نکو
هوش مصنوعی: در یک مورد ممکن است کسی با ما سختگیرانه و دشمنانه رفتار کند، اما در مورد دیگر با مهربانی و نیکی برخورد کند.
صد هزاران نام و او یک آدمی
صاحب هر وصفش از وصفی عمی
هوش مصنوعی: او دارای ویژگیها و صفاتی بیشماری است، اما در عین حال تنها یک انسان است که هر یک از این صفات به عمق و معنا در او نهفته است.
هر که جوید نام گر صاحب ثقهست
همچو تو نومید و اندر تفرقهست
هوش مصنوعی: هر کس به دنبال نام و شهرت برود، اگر مانند تو فرد معتبری باشد، در نهایت ناامید میشود و در بین تفرقهها گرفتار میگردد.
تو چه بر چفسی برین نام درخت
تا بمانی تلخکام و شوربخت
هوش مصنوعی: منظور این است که اگر به دنبال چیزهای بیثمر و نامناسب بروی، در زندگیات تنها تلخی و دلتنگی برایت به ارمغان خواهد آورد.
در گذر از نام و بنگر در صفات
تا صفاتت ره نماید سوی ذات
هوش مصنوعی: به جای توجه به نامها و عناوین، به ویژگیها و صفات خود نگاه کن، چرا که همین صفات میتوانند تو را به شناخت واقعیتری از وجودت هدایت کنند.
اختلاف خلق از نام اوفتاد
چون به معنی رفت آرام اوفتاد
هوش مصنوعی: اختلاف و درگیریهای بین مردم زمانی پایان مییابد که به مفهوم واقعی بپردازند و آرامش پیدا کنند.
حاشیه ها
بیت 20 برچسبی به جای برچفسی درست است
---
پاسخ: چفسیدن به معنای چسبیدن درست است.
این داستان یادآور داستان آدم و حواست. در قرآن شیطان برای فریب آن دو می گوید که درخت ممنوعه باعث حیات ابدی و فرمانروایی بیزوال می شود (120 طه). کتاب مقدس از دو درخت سخن می گوید: درخت علم ومعرفت و درخت زندگی جاودانه. وقتی آدم از باغ اخراج شد، خدا فرشتگان کروبی را مأمور کرد “تا با شمشیر آتشینی که به هر طرف می چرخید، راه “درخت حیات” را محافظت کنند”(24 باب سوم کتاب پیدایش). تلاش ناکام انسان برای رسیدن به جاودانگی در داستان های بسیاری آمده است، مانند اسفندیار و آشیل و گیلگمش.
پیوند به وبگاه بیرونی
در گذر از نام و بنگر در صفات
تا صفاتت ره نماید سوی ذات...
اختلاف خلق از نام اوفتاد
چون به معنی رفت آرام اوفتاد...
این ابیات اشاره به جست و جوی کلیله و دمنه دارد. برزویه طبیب دربارِ خسرو انوشروان، در جست و جوی درختِ جاودانگی به هند می رود و در آنجا پس از پیدا نکردن درخت، می فهمد کتابی با نام کلیله در دربار پادشاه هند است و آن را با حکایت هایی که مشروح است می یابد. این حکایت در شاهنامه نیز آمده است. شروع بیت شاهنامه چنین است:
نگه کن که شادان برزین چه گفت بدانگه که بگشاد راز از نهفت