بخش ۹۴ - وداع کردن طوطی خواجه را و پریدن
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۹۴ - وداع کردن طوطی خواجه را و پریدن به خوانش عندلیب
حاشیه ها
شعر کاملا گویا است، ولی میتوان گفت مولوی بزرگوار این پند و درس زندگی را به زیبا ترین نحو از زبان تاجر به انسانها در طول تاریخ میگوید:
جان من کمتر ز طوطی کی بود
جان چنین باید که نیکوپی بود
طوطی خوش طبع داستان ما به بازرگان یکی دو پند داد و سپس سلامی بر او داد و گفت میان من و تو جدایی و دوریی است خواجه هم در جواب گفت در پناه حق باشی و بمن راه و رسم تازه ای اموختی ...خواجه با خودش گفت این درسی است که من باید بیاموزم و این راه رهایی از قفس امیال و خواهشهای زندگی است مگر جان من از این طوطی کمتره؟ جانی که جویای ازادی از اسارت نفس انسانییه بسیار خجسته و مبارکه ....
جانی که جدا گردد جویای خدا گردد او بوالعجبی باشد او نادره ای باشد انکس که چنین باشد باروح قرین باشد در ساعت جان دادن اورا طربی باشد
مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید