بخش ۹۲ - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۹۲ - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر به خوانش عندلیب
حاشیه ها
لنگ و لونگ و خفته شکل و بی ادب سوی حق می غیژ و او را می طلب ...
دوست دارد دوست این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی!!!
مولانا اینجا برمیگرده به قصه طوطی و بازرگان تا ببینیم داستان به کجا رسید...خواجه که طوطی رو از دست داده بود دچار احوالاتی متناقض شد و گاهی از سر نیاز و عجز و گه گاه از حقیقت و گاهی هم به مجاز وخیال لابه ها سر میداد مثل کسیکه در حال غرق شدن باشه چنگ به هر چیزی میزد تا شاید یک کدام ازین حیله ها دستگیرش و بشه و ازین واقعه نجات پیدا کنه
بس دراز است این حدیث خواجه گو
تا چه شد احوال آن مرد نکو
خواجه اندر آتش و درد و حنین
صد پراکنده همیگفت این چنین
گه تناقض گاه ناز و گه نیاز
گاه سودای حقیقت گه مجاز
مرد غرقه گشته جانی میکند
دست را در هر گیاهی میزند
تا کدامش دست گیرد در خطر
دست و پایی میزند از بیم سر
خداوند این نوع کوشش های بندگان رو دوست داره مولانا میگه حتی اگه به شهود و وصال هم نرسیدی این کوشش رو انجام بده که بهتر از خفتن و غفلته و ادامه میده که اون شاه عاشق بیکار نمیمونه و کوشش و ناله های عاشقانه کسی هم که بیمار نیست برایش ارزشمنده ...واسه همین خداوند فرمود ::اشاره به این ایه ::کُلُّ یَوم هُوَ فِی شَأن»::با توجه به اینکه خلقت امری دائمی و مستمر است، پاسخگویی به نیاز نیازمندان نیز دائمی می باشد و خدا یک روز به اقوام قدرت می دهد و یک روز غم و اندوه می دهد. یک روز سلامتی و روز دیگر بیماری و ضعف می دهد؛ لذا کل یوم هو فی شأن یعنی خدا هر روز پدیده تازه و خلق جدید دارد.
پس درین راه تلاش و کن و خون دل بخور و تا لحظه اخر دمی فارغ نباش
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
آنک او شاهست او بی کار نیست
ناله از وی طرفه کو بیمار نیست
بهر این فرمود رحمان ای پسر
کل یوم هو فی شان ای پسر
اندرین ره میتراش و میخراش
تا دم آخر دمی فارغ مباش
بالاخره تا دم اخر لحظه ایی یافت میشه که عنایت حضرت حق توراهم در بر بگیرد و تو ام صاحب سرّ و حقیقتی شهودی بشی مطمئن باش کوشش های عاشقانه جانها در قالب مرد و زن بر خداوند اشکاره و او از کوچکترین کارها و نیات ما خبر دارد
تا دم آخر دمی آخر بود
که عنایت با تو صاحبسر بود
هر چه میکوشند اگر مرد و زنست
گوش و چشم شاه جان بر روزنست
در بازخوانی ؛ خطایی بود :
در مصرع "تا دم آخر دمی آخر بود"
آخر نخست به معنی "پایان" و آخر دوم با فتح کاف به معنی "دیگر" است
ناله از وی طرفه کوبیمار نیست یعنی چه؟
گرامی مریم
ناله از وی طرفه کو بیمار نیست
از کسی که بیمار نیست ، ناله کردن باعث تعجب است
زیبا
مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید