گنجور

بخش ۹۲ - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر

بس دراز است این‌، حدیث خواجه گو
تا چه شد احوال آن مرد نکو
خواجه اندر آتش و درد و حنین
صد پراکنده همی‌گفت این چنین
گه تناقض گاه ناز و گه نیاز
گاه سودای حقیقت گه مجاز
مرد غرقه گشته جانی می‌کند
دست را در هر گیاهی می‌زند
تا کدامش دست گیرد در خطر
دست و پایی می‌زند از بیم سر
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
آنک او شاهست او بی کار نیست
ناله از وی طرفه کو بیمار نیست
بهر این فرمود رحمان ای پسر
کل یوم هو فی شان ای پسر
اندرین ره می‌تراش و می‌خراش
تا دم آخر دمی فارغ مباش
تا دم آخر دمی آخر بود
که عنایت با تو صاحب‌ سِر بود
هر چه می‌کوشند اگر مرد و زنست
گوش و چشم شاه جان بر روزنست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بس دراز است این‌، حدیث خواجه گو
تا چه شد احوال آن مرد نکو
این ماجرا بسیار طولانی است، داستان خواجه را بگو؛ بگو تا عاقبت چه شد احوال آن مرد خوب.
خواجه اندر آتش و درد و حنین
صد پراکنده همی‌گفت این چنین
هوش مصنوعی: خواجه در آتش و درد و ناله‌ای پخش شده، همچنان این سخن‌ها را بیان می‌کرد.
گه تناقض گاه ناز و گه نیاز
گاه سودای حقیقت گه مجاز
هوش مصنوعی: گاهی انسان دچار تناقض‌هایی می‌شود، گاهی احساس ناز و محبت می‌کند و گاهی در جستجوی حقیقت و واقعیت است و در این مسیر ممکن است به توهمات و تصورات درست و نادرست بر بخورد.
مرد غرقه گشته جانی می‌کند
دست را در هر گیاهی می‌زند
هوش مصنوعی: مردی که در اوج ناامیدی و مشکلات قرار دارد، تلاش می‌کند و به هر چیزی که می‌بیند یا به دستش می‌رسد، چنگ می‌زند تا شاید کمکی به حالش کند.
تا کدامش دست گیرد در خطر
دست و پایی می‌زند از بیم سر
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به وضعیتی است که فردی در شرایط سخت و خطرناک قرار دارد و برای نجات خود تلاش می‌کند. این شخص در بین دو انتخاب یا دو گزینه است و به خاطر ترس از آسیب یا خطر، سعی می‌کند به یکی از آن‌ها چنگ بزند و خود را نجات دهد.
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
هوش مصنوعی: یار دوست دارد که در این آشفتگی باشد، زیرا تلاش بیهوده را به خواب و خفتگی ترجیح می‌دهد.
آنک او شاهست او بی کار نیست
ناله از وی طرفه کو بیمار نیست
هوش مصنوعی: او شاه بزرگی است و کارهای مهمی دارد، اما هیچ نشانی از ضعف یا بیماری در او دیده نمی‌شود.
بهر این فرمود رحمان ای پسر
کل یوم هو فی شان ای پسر
هوش مصنوعی: ای پسر، خداوند رحمان هر روز در کارهای جدید و شگفت‌انگیز است.
اندرین ره می‌تراش و می‌خراش
تا دم آخر دمی فارغ مباش
هوش مصنوعی: در این مسیر، تلاش کن و سختی‌ها را تحمل کن، تا آخرین لحظه هیچ‌گاه از کوشش و کوشش خود غافل مشو.
تا دم آخر دمی آخر بود
که عنایت با تو صاحب‌ سِر بود
هوش مصنوعی: تا لحظه‌ی آخر، زمانی که در کنار تو بودم، حضور و لطف خداوند برایم واضح و روشن بود.
هر چه می‌کوشند اگر مرد و زنست
گوش و چشم شاه جان بر روزنست
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که تلاش کنند، اگر مرد و زن باشند، گوش و چشم شاه بر جا هست و مراقبت می‌کند.

خوانش ها

بخش ۹۲ - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1391/06/01 00:09
ahi

لنگ و لونگ و خفته شکل و بی ادب سوی حق می غیژ و او را می طلب ...
دوست دارد دوست این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی!!!

1396/08/16 12:11

مولانا اینجا برمیگرده به قصه طوطی و بازرگان تا ببینیم داستان به کجا رسید...خواجه که طوطی رو از دست داده بود دچار احوالاتی متناقض شد و گاهی از سر نیاز و عجز و گه گاه از حقیقت و گاهی هم به مجاز وخیال لابه ها سر میداد مثل کسیکه در حال غرق شدن باشه چنگ به هر چیزی میزد تا شاید یک کدام ازین حیله ها دستگیرش و بشه و ازین واقعه نجات پیدا کنه
بس دراز است این حدیث خواجه گو
تا چه شد احوال آن مرد نکو
خواجه اندر آتش و درد و حنین
صد پراکنده همی‌گفت این چنین
گه تناقض گاه ناز و گه نیاز
گاه سودای حقیقت گه مجاز
مرد غرقه گشته جانی می‌کند
دست را در هر گیاهی می‌زند
تا کدامش دست گیرد در خطر
دست و پایی می‌زند از بیم سر
خداوند این نوع کوشش های بندگان رو دوست داره مولانا میگه حتی اگه به شهود و وصال هم نرسیدی این کوشش رو انجام بده که بهتر از خفتن و غفلته و ادامه میده که اون شاه عاشق بیکار نمیمونه و کوشش و ناله های عاشقانه کسی هم که بیمار نیست برایش ارزشمنده ...واسه همین خداوند فرمود ::اشاره به این ایه ::کُلُّ یَوم هُوَ فِی شَأن»::با توجه به اینکه خلقت امری دائمی و مستمر است، پاسخگویی به نیاز نیازمندان نیز دائمی می باشد و خدا یک روز به اقوام قدرت می دهد و یک روز غم و اندوه می دهد. یک روز سلامتی و روز دیگر بیماری و ضعف می دهد؛ لذا کل یوم هو فی شأن یعنی خدا هر روز پدیده تازه و خلق جدید دارد.
پس درین راه تلاش و کن و خون دل بخور و تا لحظه اخر دمی فارغ نباش

دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
آنک او شاهست او بی کار نیست
ناله از وی طرفه کو بیمار نیست
بهر این فرمود رحمان ای پسر
کل یوم هو فی شان ای پسر
اندرین ره می‌تراش و می‌خراش
تا دم آخر دمی فارغ مباش
بالاخره تا دم اخر لحظه ایی یافت میشه که عنایت حضرت حق توراهم در بر بگیرد و تو ام صاحب سرّ و حقیقتی شهودی بشی مطمئن باش کوشش های عاشقانه جانها در قالب مرد و زن بر خداوند اشکاره و او از کوچکترین کارها و نیات ما خبر دارد
تا دم آخر دمی آخر بود
که عنایت با تو صاحب‌سر بود
هر چه می‌کوشند اگر مرد و زنست
گوش و چشم شاه جان بر روزنست

1399/03/08 10:06
شاهین

در بازخوانی ؛ خطایی بود :
در مصرع "تا دم آخر دمی آخر بود"
آخر نخست به معنی "پایان" و آخر دوم با فتح کاف به معنی "دیگر" است

1399/04/21 16:06
مریم

ناله از وی طرفه کوبیمار نیست یعنی چه؟

1399/04/21 18:06
nabavar

گرامی مریم
ناله از وی طرفه کو بیمار نیست
از کسی که بیمار نیست ، ناله کردن باعث تعجب است

1402/04/17 10:07
حسین

زیبا

1402/11/21 16:01
در سکوت

مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید