گنجور

بخش ۷۴ - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را

جمع گشتند آن زمان جمله وحوش
شاد و خندان از طرب در ذوق و جوش
حلقه کردند او چو شمعی در میان
سجده آوردند و گفتندش که هان
تو فرشتهٔ آسمانی یا پری
نی تو عزرائیل شیران نری
هرچه هستی جان ما قربان تست
دست بردی دست و بازویت درست
راند حق این آب را در جوی تو
آفرین بر دست و بر بازوی تو
باز گو تا چون سگالیدی به مکر
آن عوان را چون بمالیدی به مکر
بازگو تا قصه درمانها شود
بازگو تا مرهم جانها شود
بازگو کز ظلم آن استم‌نما
صد هزاران زخم دارد جان ما
گفت تایید خدا بد ای مهان
ورنه خرگوشی که باشد در جهان
قوتم بخشید و دل را نور داد
نور دل مر دست و پا را زور داد
از بر حق می‌رسد تفضیلها
باز هم از حق رسد تبدیلها
حق بدور نوبت این تایید را
می‌نماید اهل ظن و دید را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جمع گشتند آن زمان جمله وحوش
شاد و خندان از طرب در ذوق و جوش
هوش مصنوعی: در آن زمان، همه حیوانات خوشحال و شاداب به دور هم جمع شدند و از شادی و سرور در حال نشاط و هیجان بودند.
حلقه کردند او چو شمعی در میان
سجده آوردند و گفتندش که هان
هوش مصنوعی: او را مانند شمع در میان حلقه‌ای قرار دادند. سجده کردند و به او گفتند: "بنگر!"
تو فرشتهٔ آسمانی یا پری
نی تو عزرائیل شیران نری
هوش مصنوعی: تو مانند یک فرشته آسمانی یا پری نیستی، بلکه مانند عزرائیل، بسیار قدرتمند و دلیر هستی.
هرچه هستی جان ما قربان تست
دست بردی دست و بازویت درست
هوش مصنوعی: هرچه هستی، جان ما برای تو فدای تو است. اگر دست از ما برداری، دست و بازویت به درستی ما را تنها می‌گذارد.
راند حق این آب را در جوی تو
آفرین بر دست و بر بازوی تو
هوش مصنوعی: حق این آب به سمت جوی تو جریان دارد، پس بر قدرت و توان تو آفرین می‌گویم.
باز گو تا چون سگالیدی به مکر
آن عوان را چون بمالیدی به مکر
هوش مصنوعی: بگو تا چه اندازه به فریب و نیرنگ دست زدی که آن عوان را با نیرنگ خود نوازش کردی.
بازگو تا قصه درمانها شود
بازگو تا مرهم جانها شود
هوش مصنوعی: داستانی را روایت کن تا از آن برای بهبود و مداوای دردها استفاده شود و آرامش و تسکین برای دل‌ها به ارمغان آورد.
بازگو کز ظلم آن استم‌نما
صد هزاران زخم دارد جان ما
هوش مصنوعی: بگو که به خاطر ستم، ما زخم‌های فراوانی را تحمل کرده‌ایم و جان‌مان پر از درد و رنج است.
گفت تایید خدا بد ای مهان
ورنه خرگوشی که باشد در جهان
هوش مصنوعی: اگر خواهان تایید و حمایت خداوند نباشید، مانند خرگوشی خواهید بود که در این دنیا بی‌خبر و ناتوان است.
قوتم بخشید و دل را نور داد
نور دل مر دست و پا را زور داد
هوش مصنوعی: به من قدرت و ایمنی بخشید و دل را روشنی عطا کرد. همان نور دل، به دست و پاهای من نیرو و توانایی بخشید.
از بر حق می‌رسد تفضیلها
باز هم از حق رسد تبدیلها
هوش مصنوعی: از جانب حقیقت، برتری‌ها به ما می‌رسد و همچنین تغییرات نیز دوباره از حقیقت به ما می‌رسد.
حق بدور نوبت این تایید را
می‌نماید اهل ظن و دید را
هوش مصنوعی: حقیقت برای کسانی که درک و بینش دارند، مشخص و روشن می‌شود و به نوبت خود نمایان می‌گردد.

خوانش ها

بخش ۷۴ - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را به خوانش فرید حامد
بخش ۷۴ - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/03/04 01:06
شکوه

سگالیدن هم به معنی اندیشه کردن است و هم به معنی خصومت که در واقع خصومت هم یک نوع اندیشیدن است و فکر کردن به دشمنی

1392/03/04 01:06
شکوه

بازگو تا قصه درمان ها شود شاید به معنی قصه درمانی امروز باشد

1392/03/04 01:06
شکوه

استم همان ستم است و جور وجفا

1392/03/04 01:06
امین کیخا

شکوه جان بدسگال یعنی بد اندیش ولی سگالیدن معنی دشمنی ندارد گالیدن هم رفتن و عزیمت است

1392/03/04 01:06
امین کیخا

همسگالی هم میشود سمپوزیوم

1392/03/04 01:06
شکوه

با درود و سپاس فراوان از شما هم در فرهنگ علامه دهخدا و هم فرهنگ نامه دکتر معین سگالیدن و سگالش را هم به معنی اندیشه کردن دانسته اند و هم خصومت و دشمنی کردن باس پاس به خاطر واژه بد سگال و هزاران واژه دیگر

1392/03/04 02:06
امین کیخا

البته درست می فرمایید استاد دهخدا این گونه ترجمه کرده اند

1394/09/08 00:12

جمع گشتند آن زمان جمله وحوش
شاد و خندان از طرب در ذوق و جوش
همه حیوانات جمع شدن و از شدت خوشی بلوا و جوش و خروشی بپا شده بود
حلقه کردند او چو شمعی در میان
سجده آوردند و گفتندش که هان
خرگوش مثل شمع و نخجیران هم مثل پروانه دورش جمع شده بودن و بهش سجده کردن و گفتند:
تو فرشتهٔ آسمانی یا پری
نی تو عزرائیل شیران نری
ای خرگوش تو فرشته ای از اسمان هستی یا از پری چهرگانی؟ یا نه عزراییل شیران نر هستی (شیر گیر)
هرچه هستی جان ما قربان تست
دست بردی دست و بازویت درست
هر کسی که هستی باش ای جان ما بفدای تو دست و بازوی تو کار را درست کرد
راند حق این آب را در جوی تو
آفرین بر دست و بر بازوی تو
تو دست حق شدی و اراده اورا جاری کردی افرین بر دست و بازوی کارساز تو
باز گو تا چون سگالیدی به مکر
آن عوان را چون بمالیدی به مکر
بگو ببینیم چکار کردی و چه تدبیری(سگالیدن) بکار یردی تا ان ستمکار را نابود کردی
بازگو تا قصه درمانها شود
بازگو تا مرهم جانها شود
ترفندی که انجام دادی را برای ما بازگو کن تا درمان جان زخم خورده ما باشد
بازگو کز ظلم آن استم‌نما
صد هزاران زخم دارد جان ما
بگو که از دست ستم ان شیر نابکار هزاران زخم خورده است جان ما
گفت تایید خدا بد ای مهان
ورنه خرگوشی کی باشد در جهان
خرگوش گفت ای بزرگان (مهان)خواست و اراده خداوندی بود و همه عنایات حق و گرنه کسی در حد و اندازه من کی میتونه این پیروزی ارزشمند رو کسب کنه و چه کسی در مقام خرگوش میتونه اینکارو انجام بده ؟
قوتم بخشید و دل را نور داد
نور دل مر دست و پا را زور داد
خداوند بمن قدرت و روشن دلی داد و از روشن بودن دل من دست و پایم به انجام کارامد و قوی شد
از بر حق می‌رسد تفضیلها
باز هم از حق رسد تبدیلها
هر فضیلت و عنایتی از طرف خداوند میرسد و هرگونه تغییر احوال و دگرگونی هم باز از سمت حق میرسد
حق بدور نوبت این تایید را
می‌نماید اهل ظن و دید را
خداوند متعال به نوبت طعم این توفیقها نصیب ها به ناباوران و برعکس ان اهل بینش و اهل نظر میچشاند

1399/02/28 04:04

شرح و تفسیر بیت 1357
جمع گشتند آن زمان جمله وحوش / شاد و خندان از طرب در ذوق و جوش
پس از شنیدن چنین مژده ای ، همه نخچیران و وحوش در یک جا جمع شدند و از شدت خوشحالی ، جوش و خروش می کردند .
شرح و تفسیر بیت 1358
حلقه گشتند ، او چو شمعی در میان / سجده کردندش همه صحرائیان
نخچیران ، پیرامون خرگوش جمع شدند و دورش را گرفتند و همه حیوانات صحرا او را همچو شمع در میان گرفتند و سجده و تعظیمش کردند .
شرح و تفسیر بیت 1359
تو فرشته آسمانی ، یا پری ؟ / نی تو عزرائیل شیران نری
نخچیران به خرگوش گفتند : آیا تو فرشته آسمانی هستی یا جزو خوبرویان جنی هستی ؟ نه ، تو عزرائیل شیران نر زورمند هستی . یعنی جان آنان را می ستانی و مقهورشان می کنی .
شرح و تفسیر بیت 1360
هر چه هستی ، جان ما قربان توست / دست بردی ، دست و بازویت درست
هر چه هستی ، همین قدر هست که جان ما فدای تو باد . تویی که توانستی آن شیر را مقهور سازی . دستت درد نکنه .
شرح و تفسیر بیت 1361
راند حق این آب را در جوی تو / آفرین بر دست و بر بازوی تو
حضرت حق این آب را در جوی تو روان کرد . یعنی تو وسیله اجرای مشیت الهی شدی و اراده حق از مجرای فعل تو به اجرا درآمد . زهی بر دست و بازوی تو که بدین کار یارستی و بر این مهم توانا آمدی . [ “آب در جوی کسی راندن” کنایه از “کسی را به کام و مراد رساندن” است ]
شرح و تفسیر بیت 1362
باز گو تا چه سگالیدی به مکر ؟ / آن عوان را چون بمالیدی به مکر ؟
برای ما آشکارا بگو که چه مکر و حیلتی بر ضد آن شیر اندیشدی ؟ و آن ستمگر را چگونه مقهور کردی ؟
شرح و تفسیر بیت 1363
باز گو ، تا قصه درمانها شود / باز گو ، تا مرهم جانها شود
حیله ای را که در باره آن شیر ستمکار بکار گرفتی برای ما نقل کن تا درمان جان ما شود و مرهم جان خسته ما گردد .
شرح و تفسیر بیت 1364
باز گو ، کز ظلم آن استم نما / صد هزاران زخم دارد جان ما
به ما آشکارا بگو ، زیرا از ستم آن شیر ستمکار ، زخم های فراوانی بر جانمان نشسته است .
شرح و تفسیر بیت 1365
گفت : تایید خدا بود ای مهان / ورنه خرگوشی که باشد در جهان ؟
خرگوش گفت : ای بزرگان ، این پیروزی و امثال این گونه پیروزی ها ، همه به واسطه عنایات حق است والا خرگوشی خردک اندام همچون من در این جهان پهناور کیست و چه کاره است . [ درسی است به آدمیان که توفیقات خود را به حساب سعی و جهد شخصی خود نگذارند . چه بسیارند کسانی که بیش از حد ، سعی و تلاش کرده اند ولی جز حرمان و ناکامی چیزی بدست نیاورده اند . ]
شرح و تفسیر بیت 1366
قوتم بخشید و دل را نور داد / نور دل ، مر دست و پا را زور داد
حق تعالی از روی بزرگواری و کرامت به من آن قدرتی بخشید و دلم را چنان بصیرتی داد که دست و پایم بدان بصیرت و نور قلبی ، نیرومند شد .
شرح و تفسیر بیت 1367
از بر حق می رسد تفضیل ها / باز هم از حق رسد تبدیل ها
هر فضیلتی که برای انسان حاصل می شود از جانب حق تعالی است . و هر گونه دگرگونی و تبدیلی نیز از جانب حق تعالی می رسد . [ تحویل حال ها و تقلیب قلوب و ابصار به دست اوست و و لاغیر ]
شرح و تفسیر بیت 1368
حق به دور و نوبت ، این تایید را / می نماید اهل ظن و دید را
حق تعالی این تایید و توفیق را از روی نوبت به اصحاب گمان و نیز به اصحاب یقین نشان می دهد . [ منظور بیت این است که توفیقات الهی به صنوف مردم ، نوبتی حاصل می شود . چنانکه مثلا از میان مشتغلان به علوم ظاهری در هر دوره ، شماری موفق می شوند و در دوره ای دیگر عده ای دیگر . همینطور اصحاب عرفان نیز نوبتی موفق می شوند ]
شرح و تفسیر بیت 1369
هین به ملک و نوبتی شادی مکن / ای تو بسته نوبت ، آزادی مکن
ای اسیر در ملک نوبتی و موقتی دنیا ، به داشتن این گونه ملک ها ، شادمانی مکن چون هیچ ملکی ماندگار نیست . و ای کسی که اسیر و مقید به توفیقات نوبتی و دوره ای هستی . بیهوده دم از آزادی مزن . یعنی مگو که من ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادم . زیرا کسی که به تعیینات دل می بندد قطعا آزاد نتواند بود .
شرح و تفسیر بیت 1370
آنکه ملکش برتر از نوبت تنند / برتر از هفت انجمش نوبت زنند
ولی آنکس که ملکش را بالاتر و عالی تر از نوبتهای موقتی ترتیب دهند . نوبتی او را از هفت فلک نیز بالاتر زنند . یعنی صاحبدلان و اولیاءالله صاحب ملکی معنوی اند و چنین ملکی هرگز زوال نپذیرد و از حیث بلندی و رفعت از افلاک نیز برتر و بالاتر آمده است . [ نوبت زدن به معنی طبل و نقاره زدن است و در اینجا به معنی ترتیب دادن آمده . به هر حال منظور این است که شان اهل الله از هفت فلک که مظهر علو و رفعت است رفیع القدرتر است ]
شرح و تفسیر بیت 1371
برتر از نوبت ، ملوک باقی اند / دور دائم ، روح ها با ساقی اند
آنکه از گردونه نوبت های موقتی جهان برتر و بالاتر هستند . آنان همانا شاهان جاودانه اند . جان آنان همواره همنشین و باده نوش ساقی ازل و ابد است . [ در اینجا ساقی کنایه از خداوند است و مراد از ملوک ارواح پاک اولیاءالله است . استناد سقایت و شراب سالاری به خداوند به واسطه آیه 21 سوره انسان (دهر) است . ” و پروردگارشان به آنان باده ای پاک و پاک کننده بنوشاند ” ]
شرح و تفسیر بیت 1372
ترک این شرب ار بگویی یک دو روز / درکنی اندر شراب خلد ، پوز
اگر یکی دو روز از نوشیدن باده دنیوی دست بداری . لب بر شراب جاودانه حقیقت و باده کبرای معرفت خواهی زد

1402/09/11 20:12
فجر زنده بودی

دست بردی اینجا به معنای اینه که این دست یا بازی رو بردی و در واقع به معنای پیروز شدی می باشد 

1402/11/21 16:01
در سکوت

مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید