گنجور

بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را

چونک شیر اندر بر خویشش کشید
در پناه شیر تا چه می‌دوید
چونک در چه بنگریدند اندر آب
اندر آب از شیر و او در تافت تاب
شیر عکس خویش دید از آب تفت
شکل شیری در برش خرگوش زفت
چونک خصم خویش را در آب دید
مر ورا بگذاشت و اندر چه جهید
در فتاد اندر چهی کو کنده بود
زانک ظلمش در سرش آینده بود
چاه مظلم گشت ظلم ظالمان
این چنین گفتند جملهٔ عالمان
هر که ظالم‌تر چهش با هول‌تر
عدل فرمودست بتر را بتر
ای که تو از جاه ظلمی می‌کُنی
دانک بهر خویش چاهی می‌کَنی
گرد خود چون کرم پیله بر متن
بهر خود چه می‌کنی اندازه کن
مر ضعیفان را تو بی‌خصمی مدان
از نبی ذا جاء نصر الله خوان
گر تو پیلی خصم تو از تو رمید
نک جزا طیرا ابابیلت رسید
گر ضعیفی در زمین خواهد امان
غلغل افتد در سپاه آسمان
گر بدندانش گزی پر خون کنی
درد دندانت بگیرد چون کنی
شیر خود را دید در چه وز غلو
خویش را نشناخت آن دم از عدو
عکس خود را او عدو خویش دید
لاجرم بر خویش شمشیری کشید
ای بسا ظلمی که بینی در کسان
خوی تو باشد دریشان ای فلان
اندریشان تافته هستی تو
از نفاق و ظلم و بد مستی تو
آن توی و آن زخم بر خود می‌زنی
بر خود آن دم تار لعنت می‌تنی
در خود آن بد را نمی‌بینی عیان
ورنه دشمن بودیی خود را بجان
حمله بر خود می‌کنی ای ساده مرد
همچو آن شیری که بر خود حمله کرد
چون به قعر خوی خود اندر رسی
پس بدانی کز تو بود آن ناکسی
شیر را در قعر پیدا شد که بود
نقش او آنکش دگر کس می‌نمود
هر که دندان ضعیفی می‌کند
کار آن شیر غلط‌بین می‌کند
می‌ببیند خال بد بر روی عم
عکس خال تست آن از عم مرم
مؤمنان آیینهٔ همدیگرند
این خبر می از پیمبر آورند
پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود
زان سبب عالم کبودت می‌نمود
گر نه کوری این کبودی دان ز خویش
خویش را بد گو مگو کس را تو بیش
مؤمن ار ینظر بنور الله نبود
غیب مؤمن را برهنه چون نمود
چون که تو ینظر بنار الله بدی
در بدی از نیکوی غافل شدی
اندک اندک آب بر آتش بزن
تا شود نار تو نور ای بوالحزن
تو بزن یا ربنا آب طهور
تا شود این نار عالم جمله نور
آب دریا جمله در فرمان تست
آب و آتش ای خداوند آن تست
گر تو خواهی آتش آب خوش شود
ور نخواهی آب هم آتش شود
این طلب در ما هم از ایجاد تست
رستن از بیداد یا رب داد تست
بی‌طلب تو این طلب‌مان داده‌ای
گنج احسان بر همه بگشاده‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چونک شیر اندر بر خویشش کشید
در پناه شیر تا چه می‌دوید
هوش مصنوعی: وقتی که شیر به جوان خودش نزدیک شد و او را در آغوش گرفت، انتظار داشتی که او چه کار کند و چقدر می‌دود.
چونک در چه بنگریدند اندر آب
اندر آب از شیر و او در تافت تاب
هوش مصنوعی: وقتی که به آب نگاه کرده‌اند، در آن آب تصویر و جلوه‌ای از شیر مشاهده شده که نور آن را روشن کرده و نمایان ساخته است.
شیر عکس خویش دید از آب تفت
شکل شیری در برش خرگوش زفت
هوش مصنوعی: شیر در آب تصویر خود را دید و در آن شکل شیری را مشاهده کرد که در کنار آن خرگوشی بزرگ قرار داشت.
چونک خصم خویش را در آب دید
مر ورا بگذاشت و اندر چه جهید
هوش مصنوعی: زمانی که فرد خصم خود را در آب دید، او را رها کرد و به سمت دیگری رفت.
در فتاد اندر چهی کو کنده بود
زانک ظلمش در سرش آینده بود
هوش مصنوعی: کسی که در کار خود به سختی افتاده و از ظلمی که در وجودش هست رنج می‌برد، به زودی در آینده دچار عواقب و نتیجه‌های کار خود خواهد شد.
چاه مظلم گشت ظلم ظالمان
این چنین گفتند جملهٔ عالمان
هوش مصنوعی: چاه تاریکی به خاطر ظلم ستمگران عمیق‌تر شد و همه دانشمندان همین را بیان کردند.
هر که ظالم‌تر چهش با هول‌تر
عدل فرمودست بتر را بتر
هوش مصنوعی: هر کس که ظلم بیشتری بکند، ترس او از عدالت هم بیشتر است و در نهایت بدتر خواهد شد.
ای که تو از جاه ظلمی می‌کُنی
دانک بهر خویش چاهی می‌کَنی
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر مقام و قدرت خود ستم می‌کنی، بدان که با این کار تنها برای خودت در درازمدت مشکلی بزرگ ایجاد می‌کنی.
گرد خود چون کرم پیله بر متن
بهر خود چه می‌کنی اندازه کن
هوش مصنوعی: به دور خود مانند کرم ابریشم، محاصره‌ شده‌ای و برای خود در حال تنیده شدن هستی. بهتر است به اندازه و حدود کارهایت توجه کنی.
مر ضعیفان را تو بی‌خصمی مدان
از نبی ذا جاء نصر الله خوان
هوش مصنوعی: افراد ضعیف را بی‌دلیل محکوم نکن، زیرا که پیامبر فرموده است وقتی یاری خداوند بیاید، همه چیز تغییر خواهد کرد.
گر تو پیلی خصم تو از تو رمید
نک جزا طیرا ابابیلت رسید
هوش مصنوعی: اگر دشمن تو مثل فیل باشه و از تو بترسه، جزا و پاداشی جز این نیست که پررا آبیلت به تو خواهد رسید.
گر ضعیفی در زمین خواهد امان
غلغل افتد در سپاه آسمان
هوش مصنوعی: اگر کسی در زمین به کمک و حمایت نیاز داشته باشد، این درخواست او به گوش سپاهیان آسمانی می‌رسد و آنها به یاری‌اش خواهند آمد.
گر بدندانش گزی پر خون کنی
درد دندانت بگیرد چون کنی
هوش مصنوعی: اگر دندانت را با چیزی آسیب بزنی و خون بیفتد، درد دندانت ممکن است به شدت زیاد شود.
شیر خود را دید در چه وز غلو
خویش را نشناخت آن دم از عدو
هوش مصنوعی: شیر متوجه شد که در چه وضعیتی قرار دارد و در آن لحظه نتوانست خود را از دشمن تشخیص دهد.
عکس خود را او عدو خویش دید
لاجرم بر خویش شمشیری کشید
هوش مصنوعی: او در آینه تصویر خودش را به عنوان دشمن مشاهده کرد، بنابراین به سوی خودش شمشیر کشید.
ای بسا ظلمی که بینی در کسان
خوی تو باشد دریشان ای فلان
هوش مصنوعی: بسیاری از ظلم‌ها و خطاها را در دیگران می‌بینی که ممکن است در واقع آن‌ها در خودت وجود داشته باشد.
اندریشان تافته هستی تو
از نفاق و ظلم و بد مستی تو
هوش مصنوعی: وجود تو از نفاق، ظلم و بدی‌ها بافته شده است.
آن توی و آن زخم بر خود می‌زنی
بر خود آن دم تار لعنت می‌تنی
هوش مصنوعی: تو به خود زخم می‌زنی و در آن لحظه‌ی تاریک، لعنت را بر خویش نازل می‌کنی.
در خود آن بد را نمی‌بینی عیان
ورنه دشمن بودیی خود را بجان
هوش مصنوعی: در واقع خودت را نمی‌توانی به وضوح ببینی و این باعث می‌شود که دشمنی‌های خود را نتوانی تشخیص دهی.
حمله بر خود می‌کنی ای ساده مرد
همچو آن شیری که بر خود حمله کرد
هوش مصنوعی: ای مرد ساده، تو همچون شیری هستی که به خود حمله می‌کند. خودت را به زحمت می‌اندازی و به خود آسیب می‌رسانی.
چون به قعر خوی خود اندر رسی
پس بدانی کز تو بود آن ناکسی
هوش مصنوعی: وقتی به اعماق وجود خود فرو روی، متوجه می‌شوی که مشکل و نواقص از درون خود تو ناشی می‌شود.
شیر را در قعر پیدا شد که بود
نقش او آنکش دگر کس می‌نمود
هوش مصنوعی: شیر در عمق دریا پیدا شد و مشخص شد که تصویر او در وجود دیگران نیست.
هر که دندان ضعیفی می‌کند
کار آن شیر غلط‌بین می‌کند
هوش مصنوعی: هر کسی که دندان ضعیفی دارد، کار او را مانند شیر نادان و اشتباه فهم می‌کند.
می‌ببیند خال بد بر روی عم
عکس خال تست آن از عم مرم
هوش مصنوعی: می‌بیند نقطه سیاه بد بر تصویر صورتش که آن نقطه از عمق مرمری چهره‌اش است.
مؤمنان آیینهٔ همدیگرند
این خبر می از پیمبر آورند
هوش مصنوعی: مؤمنان مانند آینه ای هستند که یکدیگر را نشان می‌دهند و این را به ما از پیامبر نقل می‌کنند.
پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود
زان سبب عالم کبودت می‌نمود
هوش مصنوعی: چشم تو شیشه‌ای به رنگ آبی داشت که به خاطر آن، دنیا برایت به رنگ آبی به نظر می‌رسید.
گر نه کوری این کبودی دان ز خویش
خویش را بد گو مگو کس را تو بیش
هوش مصنوعی: اگر چشمی برای دیدن این زخم عمیق نداری، پس از خودت آگاه شو و دیگران را نادیده بگیر. خود را سرزنش مکن و از دیگران شاکی نباش.
مؤمن ار ینظر بنور الله نبود
غیب مؤمن را برهنه چون نمود
هوش مصنوعی: اگر مؤمن با نور خداوند ننگرد، غیب او برایش عیان و نمایان نخواهد شد.
چون که تو ینظر بنار الله بدی
در بدی از نیکوی غافل شدی
هوش مصنوعی: زمانی که تو به نور خداوند نگاه می‌کنی، در دنیای بدی‌ها غرق می‌شوی و از خوب‌ها غافل می‌گردی.
اندک اندک آب بر آتش بزن
تا شود نار تو نور ای بوالحزن
هوش مصنوعی: به آرامی و به تدریج، بر آتش با آب بزن تا آتش تو به نور تبدیل شود، ای کسی که در اندوه به سر می‌بری.
تو بزن یا ربنا آب طهور
تا شود این نار عالم جمله نور
هوش مصنوعی: ای خدا، با آب پاکی که می‌زنی، این آتشِ دنیا را به نور تبدیل کن.
آب دریا جمله در فرمان تست
آب و آتش ای خداوند آن تست
هوش مصنوعی: همه‌ی موجودات دریا تحت کنترل و اراده‌ی تو هستند، و این که آب و آتش نیز به دست توست، ای خداوند بزرگ.
گر تو خواهی آتش آب خوش شود
ور نخواهی آب هم آتش شود
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی، می‌توانی به راحتی مشکلات را حل کنی و در غیر این صورت، حتی شرایط ساده نیز به دردسر تبدیل می‌شود.
این طلب در ما هم از ایجاد تست
رستن از بیداد یا رب داد تست
هوش مصنوعی: این آرزو در دل ما به خاطر ظلم و ستمی است که تجربه کرده‌ایم. خداوندا، به ما کمک کن تا این خواسته برآورده شود.
بی‌طلب تو این طلب‌مان داده‌ای
گنج احسان بر همه بگشاده‌ای
هوش مصنوعی: بدون اینکه ما خواسته‌ایم، تو این خواسته را به ما داده‌ای و لطف و بخشش‌ات را به همه گسترش داده‌ای.

خوانش ها

بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را به خوانش فرید حامد
بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را به خوانش فاطمه زندی
بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را به خوانش مبینا جهانشاهی
بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1387/10/15 16:01

بنام او
در بیت ششم وبعد دراین قسمت آمده است:
چاه مظلم گشت ظلم ظالمان
اینچنین گفتند جمله عالمان
هرکه ظالمتر چهش باهول تر
عدل فرموده است بتر را بتر
ایکه تو ازجاه ظلمی میکنی
دانکه بهر خویش چاهی میکنی
سخنی مشهوراست که مولوی برای بهبود احوال جوامع امروزی هم نسخه دارد دراین ابیات سرنوشت اهل ظلم وتجاوز به حفوق دیگران را به بطور شگفت انگیز نشان میدهدآنچه برای افراد مصداق دارد درباره حکومت ها وجوامع بشری هم صادق است باتوجه به ابیات نامبرده و بسیار ابیات دیگر او ازقبیل آنچه درباره احولیت پادشهی از یهود که مسیحیان را میکشت ودرجای دیگرکه از بی تمیزی حاکمان گفته :( چونکه بی تمییزیا نمان سرورند)نتیجه بدست میآید که اگرحاکمان اهل ظلم واحولیت و بی تمیز باشندچه مصائبی به بار میآید
درگذشته های دورهرکس زورگوتر و قسی تر بود بدون انتخاب مردم حاکم میشد وامروز ملل جهان غالبا حاکمان را انتخاب میکنند واگر موضوع ظالم نبودن و احول نبودن وبی تمیز نبودن (باتوجه به بیانات مولوی)در نظر مردم جهان باشد مثلاجنگهای بیهوده ویکسره خسارت آمیز ازلحاظ جانی ومالی روی نمیدهد یا کمتر روی میدهد

فرا فکنی
یکی از ترفندهای مهم نفس فرافکنی عیوب خود به دشمن و خصم خارجی است. مولانا در قصةشیری که به سبب نقشة خرگوش در چاه افتاد، می گوید شیر به واسطة ظلم خود و غلبة نفس به ته چاه افتاد:
در فتاد اندر چهی کو کنده بود زانک ظلمش در سرش آینده بود
چاه مظلم گشت ظلم ظالمان این چنین گفتند جمله ی عالمان
هر که ظالم‌تر چهش با هول‌تر عدل فرمودست بتر را بتر
ای که تو از جاه ظلمی می‌کنی دانک بهر خویش چاهی می‌کنی
در واقع عکس شیر در آب، دشمن واقعی اوبود. یعنی تصویر و تصوری که شیر از خود داشت بلای جانش شد:
شیر خود را دید در چه وز غلو خویش را نشناخت آن دم از عدو
عکس خود را او عدو خویش دید لاجرم بر خویش شمشیری کشید
مولانا نتیجه می گیرد چه بسیار بدی هایی که در دیگران می بینیم و انعکاس زشتی های سیرت خودمان است:
ای بسا ظلمی که بینی در کسان خوی تو باشد دریشان ای فلان
اندریشان تافته هستی تو از نفاق و ظلم و بد مستی تو
در خود آن بد را نمی‌بینی عیان ورنه دشمن بودیی خود را به جان
حمله بر خود می‌کنی ای ساده مرد همچو آن شیری که بر خود حمله کرد
چون به قعر ِخوی خود اندر رسی پس بدانی کز تو بود آن ناکسی
شیر را در قعر ، پیدا شد که بود نقش او ،آن کش دگر کس می‌نمود
هر که دندان ضعیفی می‌کند کار آن شیر غلط‌بین می‌کند
پیش چشمت داشتی شیشه ی کبود زان سبب عالم کبودت می‌نمود
گر نه کوری این کبودی دان ز خویش خویش را بد گو، مگو کس را تو بیش

1394/09/04 12:12

چونک شیر اندر بر خویشش کشید
در پناه شیر تا چه می‌دوید
همینکه شیر خرگوش را در اغوش گرفت باهم و در پناه شیر تا چاه دویدند
چونک در چه بنگریدند اندر آب
اندر آب از شیر و او در تافت تاب
تا توی اب رو نگاه کردن بازتاب خودشون رو دیدن
شیر عکس خویش دید از آب تفت
شکل شیری در برش خرگوش زفت
شیر به اب چاه در نگریست و دران شیری را دید که خرگوش فربهی در بغل گرفته
چونک خصم خویش را در آب دید
مر ورا بگذاشت و اندر چه جهید
تا دشمن خودش رو در اب دید خرگوش رو رها و کرد و در اب پرید...
در اینجا اشاره ای دارد که دشمن خویش خود شخص است و در درون ادمیست
در فتاد اندر چهی کو کنده بود
زانک ظلمش در سرش آینده بود

شیر افتاد تو چاهی که خودش از روی جهلش ان را کنده بود و چونکه در سرش فکر ظلم و ستم بود
چاه مظلم گشت ظلم ظالمان
این چنین گفتند جملهٔ عالمان
جای ستمکاران تاریکی چاه است تمامی بزرگان اینچنین گفتند اشاره ای به حدیثی بدین مضمون که بترسید از ستم که روز رستخیز بصورت تاریکی (مانند چاهی) تجسم یابد ....
هر که ظالم‌تر چهش با هول‌تر
عدل فرمودست بتر را بتر
واقعیت این است که هر چه ستم بیشتری بکنیم چاه هولناکتری برای خودمون کندیم و قانون عدالت و روح عدالت بر این مبناست که و هر عملی بازتاب عمل خودمان باشد و هرچقدر بدتر باشد سزای ان نیز بتر است
ای که تو از جاه ظلمی می‌کنی
دانک بهر خویش چاهی می تنی
ای انکه با ستمکاری داری چاه میکنی بدانکه چاه را برای خود میکنی و دامی برای خود میبافی
گرد خود چون کرم پیله بر متن
بهر خود چه می‌کنی اندازه کن
این ستم را تا حدی کن که تاوان ان سخت است اندازه ای این پیله را دور خودت بپیچ که دران غرق خواهی شد ...
مر ضعیفان را تو بی‌خصمی مدان
از نبی ذا جاء نصر الله خوان
خیال نکن ضعیفان همیشه تسلیم تو اند و قدرت دشمنی ندارند
مصرع دوم هم ایه ای ایست با این مضمون
:انگاه که پیروزی دشمن در رسد....
گر تو پیلی خصم تو از تو رمید
نک جزا طیرا ابابیلت رسید
اگر از حیث قدرت همچو فیلی باشی و دشمنانت ازتو بهراسند بدانکه توسط پرندگانی کوچک و ضعیف اندام کیفر خواهی شد

1394/09/05 23:12

پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود
زان سبب عالم کبودت می‌نمود
عینک دودی زدی واسه همین دنیارو کبود میبینی
ولی دنیا رنگ خودشه و هرکسی میتونه اونو یجوری ببینه و تجسم کنه ..
بعضیا دنیارو ستمگر میبینن ... بعضیام یه خواب موقت میدونن ... بعضیا خیلی جدی میگیرن و برخی ادم ها هم سخت میگیرن...
شیشه جلوی چشم ما از چه جنسیه و چه رنگی
...............
گر نه کوری این کبودی دان ز خویش
خویش را بد گو مگو کس را تو بیش
اگر خودتو به کوری نزدی این کبودی رو از خودت میدونی و تو خودت رو بیشتربد بگو نه دیگران رو
................
مؤمن ار ینظر بنور الله نبود
غیب مؤمن را برهنه چون نمود1331
اگر خداباوران با نور خدا نبینند دنیارا چگونه ممکن است اسرار حق را دریابند و ببیند
اشاره به حدیثی است با این مضمون: بترسی از زکاوت اهل ایمان که ایشان با نور خدایی میبینند
چون که تو ینظر بنار الله بدی
در بدی از نیکوی غافل شدی
اگر پرده اتشین قهر خداوندی بروی چشمانت را بگیرد خوب رو از بد نمیتونی تمییز کنی و در گمراهی میروی
اندک اندک آب بر آتش بزن
تا شود نار تو نور ای بوالحزن

ای انسانی که اسیر دست غمی و افسرده و اندوهگینی یواش یواش از اب رحمت و ایمان و عاشقی برخداوند ان پرده اتشینه جلوی چشمانت بزن تا غم تو به شادی و نور جای نار رو بگیره ...
تو بزن یا ربنا آب طهور
تا شود این نار عالم جمله نور
پروردگارا تو خودت اب پاکی و معرفت و هدایت و روشن بینی را بر ان اتش بزن تا این اتش گمراهی جایش را به اتش اشتیاق به خودت بدهد و نور هدایتت دنیارا برایمان روشن کند تا با دیدن درست حقیقت افرینش به تو نزدیکتر شویم و از بدی و گناه دوری کنیم
آب دریا جمله در فرمان تست
آب و آتش ای خداوند آن تست
خدایا تمام دنیا و اب دریاها و همه تحت فرمان توست ... اب و اتش (که نماد تضاد هستند) هم در خدمت تو و متعلق به تو اند
گر تو خواهی آتش آب خوش شود
ور نخواهی آب هم آتش شود
اگر اراده کنی اتش سوزان ابی گوارا شود و اگر میلت نباشد اب هم همچون اتش میسوزاند و ذوب میکند
این طلب در ما هم از ایجاد تست
رستن از بیداد یا رب داد تست
خدایا این اشتیاق و خواستن خودت را هم خودت در وجود ما نهادی و رهایی ما از ظلم و ستمکاری ناشی از مرحمت توست
بی‌طلب تو این طلب‌مان داده‌ای
گنج احسان بر همه بگشاده‌ای
تو این شور خداخواهی و براعت از زشتی را و این فرصت زندگی را بدون اینکه ما گفته باشیم داده ای ....(مانبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفته هامان میشنود)....که این از خوبی و بخشندگی توست که برای همه در نظر گرفته ای
09216557471

1395/06/21 02:09
مهدی

پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زان سبب عالم کبودت می نمود
این بیت از شعر مولانا اشاره به احوالات ذهنی ما که بر درک ما از جهان تاثیر میگذارند است. 
که بعد ها ایمانوئل کانت فیلسوف المانی و بنیانگذار ایده آلیسم المانی همین را متذکر شد با فرق آن که آن گفت ما عینک زمان و مکان بر چشمانمان داریم و این ذهن ما است که ماده احساس را در زمان و مکان مشخص تنظیم و منظم میکند.

1395/09/01 11:12
مهاجر

یعنی من گاهی دنیا و زندگی را تاریک میبینم چون چشم ندارم. گاهی چشم دارم و همه را تاریک میبینم اینجا سوء ظن اول را متوجه خود کن و عالم خلقت را متهم نکن. علاج تاریکیهای جامعه در علاج خود است

1399/02/28 04:04

شرح و تفسیر بیت 1304
چونکه شیر اندر بر خویشش کشید / در پناه شیر ، تا چه می دوید
همینکه شیر ، خرگوش را در آغوش خود گرفت . خرگوش با حمایت شیر تا نزدیکی چاه دوید .
شرح و تفسیر بیت 1305
چونکه در چه بنگریدند اندر آب / اندر آب از شیر و او ، در تافت تاب
همینکه شیر و خرگوش با هم در آب چاه نکریستند . تصویر خود را که در آب منعکس شده بود دیدند .
شرح و تفسیر بیت 1306
شیر ، عکس خویش دید از آب تفت / شکل شیری در برش ، خرگوش زفت
شیر به آب چاه در نگریست و عکس شیری را دید که خرگوشی چاق را در آغوش دارد . یعنی تصویر خود را در آب دید و خیال کرد دیگری است .
شرح و تفسیر بیت 1307
چونکه خصم خویش را در آب دید / مر ، ورا بگذاشت و اندر چه جهید
شیر همینکه تصویر خود را در آب چاه دید و او را دشمن پنداشت . خرگوش را رها کرد و در عمق چاه پرید . [ بیت فوق بدین نکته تعریض دارد که دشمن آدمی در درون اوست اما بر دیگری کینه می آورد و دشمنش می پندارد . ]
شرح و تفسیر بیت 1308
در فتاد اندر چهی کو کنده بود / ز آنکه ظلمش در سرش آینده بود
آن شیر به چاهی در افتاد که به دست خود آنرا حفر کرده بود . در واقع نتیجه ستمکاریش به خود او برگشت . [ اشارت بیت به روایت ” هر که برای برادرش چاهی کند . خود بدان افتد ” و در زبان فارسی نیز این امثال رایج است مانند : “چاه کن ، همیشه در چاه است” ، “بد مکن که بد افتی” ، “چاه مکن که خود افتی” ]
شرح و تفسیر بیت 1309
چاه مظلم گشت ، ظلم ظالمان / این چنین گفتند جمله عالمان
ستم ستمکاران ، چاهی بس تاریک است و همه خردمندان جهان این مطلب را گفته اند . [ ظاهرا مستفاد است از مضمون حدیث ” بترسید از ستم ، که ستم در روز رستاخیز به صورت تاریکی ها تجسم یابد . ]
شرح و تفسیر بیت 1310
هر که ظالم تر ، چهش با هول تر / عدل فرموده ست : بتر را بتر
زیرا واقعیت این است که هر کس ستمکارتر باشد . چاهش هولناکتر است . اصولا عدالت الهی چنین اقتضا کرده است که هر عملی را جوابی است متناسب با آن . پس هر عملی که بدی بیشتری داشته باشد جزای آن نیز همانطور است .
شرح و تفسیر بیت 1311
ای که تو از ظلم ، چاهی می کنی / از برای خویش ، دامی می تنی
ای کسی که از روی ستم ، چاهی برای دیگران حفر می کنی . بدان که با این کار ، دامی برای خود فراهم ساخته ای .
شرح و تفسیر بیت 1312
گرد خود ، چون کرم پیله بر متن / بهر خود ، چه می کنی ، اندازه کن
ای ستمگر ، تو که مانند کرم ، پیرامون خود تارهایی از ستم می تنی . این کار را مکن . اگر چاهی از بدی و ستمکاری برای خود می تنی . لااقل آنرا زیاد عمیق و مهیب حفر مکن . بلکه اندازه تاب و توان ناچیزت حفر کن . زیرا ستم هر چه بیشتر و سخت تر باشد جواب آن نیز متناسب با همان خواهد بود .
شرح و تفسیر بیت 1313
مر ، ضعیفان را تو بی خصمی مدان / از نبی ذا جاءنصرالله خوان
خیال مکن که افراد ضعیف همواره تسلیم تو می شوند و دست به دشمنی و مقابله به مثل نمی زنند . و خیال مکن که ضعیفان بی یار و یاورند . اگر در این باره مرددی برو و از قرآن کریم آیه اذا جاء نصرالله را بخوان . [ اشاره است به آیه 1 سوره نصر ” آنگاه که یاری و فیروزی خداوند در رسد ” ]
شرح و تفسیر بیت 1314
گر تو پیلی ، خصم تو از تو رمید / نک جزا ، طیرا ابابیلت رسید
ای ستمگر ، اگر از حیث قدرت ، فیل هم باشی . و دشمنانت از بیم تو برمند . منتظر باش که کیفر و جزای تو توسط پرندگانی صورت می گیرد که ظاهرا ضعیف و بی مقدارند . [ فیل مظهر قدرت و صولت است . و در این بیت اشارت است به سوره فیل و تهاجم معروف ابرهه به بیت الله . آن امیر جبار با لشکر جرّار و بی شمار و با پیلان جنگی خود روی به کعبه آورد تا آن مکان مقدس را تخریب کند . اما حق تعالی پرندگانی را به پیکار آنان فرستاد . و سرانجام آنان با سنگباران این پرندگان نابود شدند . ابابیل اسم جمعی است که مفرد ندارد . به معنی پرندگانی که دسته دسته باشند . ]
_ برخی از مفسّران در تحلیل این مطلب که سنگریزه های آن پرندگانِ خُردک اندام چگونه باعثِ هلاک و بوار پیلان و جنگاوران شد . گفته اند : که آن سنگریزه ها زخم هایی بر تن آنان پدید می آورد و موجبِ تاول هایی می شد و نهایتاََ به بیماری آبله دچار می امدند و نابود می شدند . تشابه لفظی «ابابیل» با «آبله» این ظن را تقویت می کند ( پرتوی از قرآن ، ج 2 ، ص 256 تا 258 ) . البته چنین تأویلاتی ذوقی است و به قراین محکمی استوار نیست زیرا از فحوای آیاتِ مربوط به این واقعه بر می آید که سپاه ابرهه با بارش سنگریزه ها در جا به هلاکت می رسیدند . در حالی که بیماری آبله مدت ها لازم دارد تا ظهور کند و این بیماری حتی در قدیم هم کسی را در جا نمی گُشت . الله اعلم .
شرح و تفسیر بیت 1315
گر ضعیفی در زمین خواهد امان / غلغل افتد در سپاه آسمان
صدای مظلوم چنان رساست که هر گاه شخصی ناتوان و ضعیف از خدا طلب امان کند در آسمان طنین می افتد و غلغله ای در سپاه فرشتگان آسمانی بر پا می شود .
شرح و تفسیر بیت 1316
گر به دندانش گزی ، پر خون کنی / درد دندانت بگیرد ، چون کنی ؟
اگر مثلا آدم ضعیفی را با دندانت گاز بگیری و مجروحش کنی . در عوض ، دندان تو نیز از درد و آسیب مصون نخواهد ماند . حال که دندان تو نیز به درد دچار خواهد آمد ، چه چاره ای داری .
شرح و تفسیر بیت 1317
شیر ، خود را دید در چه وز غلو / خویش را نشناخت آن دم از عدو
شیر در چاه عکس خود را دید و از فرط هیجان و سرکشی ، خود را از دشمن خویش تشخیص نداد . [ شیر از شدت بغض و هیجانی که خرگوشک مکار در او انگیخته بود . متوجه خدعه نشد و ندانست که در عمق آن چاه ، دشمنی در کار نیست . ]
شرح و تفسیر بیت 1318
عکس خود را از عدو خویش دید / لاجرم بر خویش ، شمشیری کشید
آن شیر ، عکس خود را دشمن شیر پنداشت و ناگزیر به روی خود شمشیر کشید . یعنی به زیان خود اقدام کرد .
شرح و تفسیر بیت 1319
ای بسی ظلمی که بینی در کسان / خوی تو باشد در ایشان ، ای فلان
چه بسیار می بینی که دیگران در تو ستم روا می دارند . ولی واقف نیستی که این خوی و خصلت خود تو است . که در آنها به صورت ستمکاری نمودار شده است .
شرح و تفسیر بیت 1320
اندر ایشان تافته هستی تو / از نفاق و ظلم و بد مستی تو
نفاق و ستم و بد مستی تو است که در آینه وجود دیگران تابیده و نشان داده می شود . اما تو آن صفات را به آنان نسبت می دهی و گمان می داری که آن همه صفات مذمومه را آنان دارند نه تو . در حالی که آن صفات زشتی که در آنان می بینی . صفات خود توست .
شرح و تفسیر بیت 1321
آن توی ، و آن زخم بر خود می زنی / بر خود آن ساعت تو لعنت می کنی
هر ستمی که از دشمن مشاهده می کنی عکس صفات رذیله خود تو است . و آن آسیب را تو بر خود می زنی و در همان لحظه تار و پود نفرین را بر خود می تنی .
شرح و تفسیر بیت 1322
در خود آن بد را نمی بینی عیان / ورنه دشمن بوده ای خود را به جان
آن اوصاف و احوال بد را در ضمیر خود آشکارا مشاهده نمی کنی زیرا اگر آنها را می دیدی فطعا دشمن خونی خودت می شدی .
شرح و تفسیر بیت 1323
حمله بر خود می کنی ای ساده مرد / همچو آن شیری که بر خود حمله کرد
ای ساده لوح تو بر خود حمله می کنی مانند آن شیر که عکس خود را در آب دید و به خودش حمله کرد و هلاک شد .
شرح و تفسیر بیت 1324
چون به قعر خوی خود اندر رسی / پس بدانی کز تو بود آن ناکسی
اگر به کنه صفت و خوی خود پی ببری و در اخلاق خود جستجو کنی . می یابی که آن زشتی و ناکسی از خود تو بوده است . [ در شش بیت اخیر این مسئله مهم اخلاقی بیان شده که هر گاه در مقام عیب جویی از کسی برمی آییم باید مواظب باشیم که آن عیب و حتی بدتر از آن در خودمان نباشد . ]
شرح و تفسیر بیت 1325
شیر را ، در قعر پیدا شد که بود / نقش او ، آن کش دگر کس می نمود
در ته چاه بر شیر معلوم شد که آن شیری که در آب مشاهده کرده ، نقش و تصویر خود او بوده است و خلاصه شیری جز او در کار نبوده است .
شرح و تفسیر بیت 1326
هر که دندان ضعیفی می کند / کار آن شیر غلط بین می کند
هر کس دندان درمانده ای را بکند یعنی هر کس به ضعیفی ستم کند . در واقع کار ناروای همان شیر کژ بین را کرده است .
شرح و تفسیر بیت 1327
ای بدیده عکس بد ، بر روی عم / بد نه عم است ، آن توی ، از خود مرم
ای کسی که بر صورت عموی خود (یا هر کس دیگر که به نحوی با او در ارتباط هستی ) نشان بد را می بینی ، به عیب جویی او مپرداز و نفرت اظهار مکن . در واقع بدی از خود توست . از خود فرار مکن . [ مولانا در اثر منثور خود در بسط این معنی گوید : پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورد . خود را در آب می دید و می رمید . او می پنداشت که از دیگری می رمد . نمی دانست که از خود می رمد . همه اخلاق بد از ظلم و کین و حسد و حرص و بی رحمی و کبر چون در توست نمی رنجی . چون آن را در دیگری می بینی ، می رمی و می رنجی . (فیه ما فیه ، ص 23 و 24) ]
شرح و تفسیر بیت 1328
مومنان ، آیینه همدیگرند / این خبر می از پیمبر آورند
افراد مومن ، آینه یکدیگر هستند و این خبر را از پیامبر (ص) روایت کرده اند . [ اشاره ببت به این حدیث است . « مومن آیینه مومن است » مولانا گوید : اگر در برادر خود عیب می بینی . آن عیب در توست که در او می بینی . آن عیب را از خود جدا کن زیرا آنچه از او می رنجی ، از خود می رنجی . ( فیه ما فیه ، ص 23 ) ]
شرح و تفسیر بیت 1329
پیش چشمت داشتی شیشه کبود / ز آن سبب ، عالم کبودت می نمود
برای مثال : در برابر چشمان خود شیشه کبود رنگی گرفته ای و قطعا همه جهان را تیره و تار می بینی در حالیکه جهان تیره و تار نیست . [ این بیت بیان دارد که آدمی ، هستی بیکران را از زاویه دید خود می بیند و طبعا شناختی نسبی حاصل می کند . اکبرآبادی گوید : اوصاف ذمیمه تو در پیش چشم ، حایل شده است . اول نظر تو بر ذمائم خود می افتد پس هر جا که می نگری ، رنگ ذمائم خود می بینی . اگر از آلودگی این اوصاف ، صاف شوی و به رنگ نور ، بی رنگ گردی . آن زمان عیب و هنر هر دو به نظر تو خواهد درآمد . (شرح مثنوی ولی محمد اکبرآبادی ، دفتر اول ، ص 85 ) ]
شرح و تفسیر بیت 1330
گر نه کوری ، این کبودی دان ز خویش / خویش را بد گو ، مگو کس را تو بیش
اگر کور دل نیستی . این کبودی را که در جهان می بینی از ناحیه خود بدان و تو خود بد هستی . پس بد خود را بگو و از دیگران بدگویی مکن .
شرح و تفسیر بیت 1331
مومن ار ینظر بنورالله نبود / غیب ، مومن را برهنه چون نمود ؟
اگر مومن با نور خدا نمی دید چگونه ممکن بود که نور خدا بر او آشکار گردد ؟ [ اشارت است به این حدیث ” بترسید از زیرکساری مومن که او با نور خدا می بیند ” . حکیم سبزواری گوید : عیب خود را اصلاح کنید . بلکه نزد مردان خدا ، دل نگهدارید . چه آنان می بینند با نور خدا . (شرح الاسرا ، ص 49) ]
شرح و تفسیر بیت 1332
چونکه تو ینظر به نارالله بدی / نیکوی را وا ندیدی از بدی
اگر پرده آتیشین قهر خداوندی بر دیدگانت افتد . نیکی را از بدی باز نتوانی شناخت . [ دوزخ مظهر قهر خداوند است و خشم و شهوت نیز موجب دوزخ است ]
شرح و تفسیر بیت 1333
اندک اندک آب ، بر آتش بزن / تا شود نار تو نور ، ای بوالحزن
ای اندوهگین ، رفته رفته آب پاکیزه الطاف ربانی را بر پرده های آتشین قهر غالب بر دیدگانت بزن و آن را بر طرف کن .
شرح و تفسیر بیت 1334
تو بزن یا ربنا آب ظهور / تا شود این نار عالم ، جمله نور
پروردگارا ، تو آب پاک و پاک کننده توفیق و عنایت و هدایت خود را بر آن آتش بزن . تا این آتش قهر و بعد از درگاهت به نور قرب و وصال مبدل شود . [ مراد از نار عالم ، بعد و غفلت و خصائل بد است که این صفات سبب آتش دوزخ گردد . پس خداوند صفات رذیله را صفات عالیه و مقابح اخلاقی را به مکارم اخلاقی بدل فرماید ]
شرح و تفسیر بیت 1335
آب دریا جمله در فرمان توست / آب و آتش ، ای خداوند ، آن توست
خداوندا ، آب دریا تماما به فرمان تو است . آب و آتش نیز به تو تعلق دارد .
شرح و تفسیر بیت 1336
گر تو خواهی آتش ، آب خوش شود / ور نخواهی ، آب هم آتش شود
اگر تو ای خداوند اراده فرمایی ، آتش سوزان به آب گوارا دگرگون می شود و اگر هم اراده نکنی ، آب نیز آتش شود . [ این بیت مبین قدرت مطلقه الهی است و در عین حال می تواند بازگو کننده عقیده اشعریه باشد که باور دارند ک جمیع طبایع اشیاء بلاواسطه مستند است به قدرت و مشیت الهی . توضیح بیشتر در شرح بیت 833 همین دفتر ]
شرح و تفسیر بیت 1337
این طلب ، در ما هم از ایجاد توست / رستن از بیداد ، یارب ، داد توست
خداوندا ، این طلب و سعی را نیز تو در ما بوجود آورده ای و رهایی ما از ظلم ناشی از داد و احسان توست . [ مولانا موضوع طلب را سی و شش بار در مواضع مختلف از مثنوی مطرح کرده است . به عقیده وی طلب ، توفیق الهی است و تا خدا نخواهد ، طلب و پژوهش حقیقت در باطن انسان سر نزند . طلب کلید در مرادات است و چون همه امور به دست اوست . طلب نیز از جانب او بر قلوب بندگان فائض می گردد . ]
شرح و تفسیر بیت 1338
بی طلب ، تو این طلب مان داده ای / بی شمار و حد ، عطاها داده ای
بی آنکه ما دنبال طلب باشیم . این طلب را تو به ما ارزانی داشته ای و دهش ها و بخشش های بی شمار داده ای .

1402/09/07 09:12
فجر زنده بودی

خرگوش روی پشت شیر قرار داشت و تا کنار چاه رفتند تا شیر درون چاه رو ببینند .

1402/09/07 09:12
فجر زنده بودی

هنگامی که در آب چاه نگریست انعکاس خرگوش و شیر نمودار گشت .

1402/09/07 10:12
فجر زنده بودی

شیر از انعکاس عکس خودش در آب ، خودش را در آب به صورت شیری که خرگوش تند و تیزی را در بغل گرفته دید 

1402/09/07 10:12
فجر زنده بودی

چون که دشمن خود را در چاه دید ، خرگوش را زمین گذاشت و در چه پرید .

1402/09/07 10:12
فجر زنده بودی

در چاهی که خودش کنده بود افتاد ، چاهی که در واقع از اثرات ظلم و ستمی بود که در فکر ش آمده بود .

1402/09/07 10:12
فجر زنده بودی

ظلم ظالمان تبدیل به چاه تاریک می شود 

1402/09/07 10:12
فجر زنده بودی

خصمی در اینجا به معنای یار و یاور می باشد ، ضعیفان را تو بی پناه و یار و یاور ندان 

نُبی به معنای قرآن می باشد 

از قرآن سوره اذا جا نصرالله را بخوان 

در این سوره بشارت فتح و پیروزی به مسلمانان داده شده و بعد از به حقیقت پیوستن این فتح خدا به پیامبر می فرماید که مواظب باشین دچار غرور نشین .

1402/09/07 10:12
فجر زنده بودی

حتی اگر تو فیلی باشی هم که دشمن ازت بترسد باز پرندگان ابابیلی خواهند آمد و تو را نابود خواهند کرد .

1402/09/07 10:12
فجر زنده بودی

تافته : انعکاس 

1402/09/07 10:12
فجر زنده بودی

عم : عمو

1402/11/21 16:01
در سکوت

مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید