گنجور

بخش ۶۵ - جواب گفتن شیر خرگوش را و روان شدن با او

گفت بسم الله بیا تا او کجاست
پیش در شو گر همی گویی تو راست
تا سزای او و صد چون او دهم
ور دروغست این سزای تو دهم
اندر آمد چون قلاووزی به پیش
تا برد او را به سوی دام خویش
سوی چاهی کو نشانش کرده بود
چاه مغ را دام جانش کرده بود
می‌شدند این هر دو تا نزدیک چاه
اینت خرگوشی چو آبی زیر کاه
آب کاهی را به هامون می‌برد
آب کوهی را عجب چون می‌برد
دام مکر او کمند شیر بود
طرفه خرگوشی که شیری می‌ربود
موسیی فرعون را با رود نیل
می‌کشد با لشکر و جمع ثقیل
پشه‌ای نمرود را با نیم پر
می‌شکافد بی‌محابا درز سر
حال آن کو قول دشمن را شنود
بین جزای آنک شد یار حسود
حال فرعونی که هامان را شنود
حال نمرودی که شیطان را شنود
دشمن ار چه دوستانه گویدت
دام دان گرچه ز دانه گویدت
گر ترا قندی دهد آن زهر دان
گر بتن لطفی کند آن قهر دان
چون قضا آید نبینی غیر پوست
دشمنان را باز نشناسی ز دوست
چون چنین شد ابتهال آغاز کن
ناله و تسبیح و روزه ساز کن
ناله می‌کن کای تو علام الغیوب
زیر سنگ مکر بد ما را مکوب
گر سگی کردیم ای شیرآفرین
شیر را مگمار بر ما زین کمین
آب خوش را صورت آتش مده
اندر آتش صورت آبی منه
از شراب قهر چون مستی دهی
نیستها را صورت هستی دهی
چیست مستی بند چشم از دید چشم
تا نماید سنگ، گوهر پشم، یشم
چیست مستی حسها مبدل شدن
چوب گز اندر نظر صندل شدن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت بسم الله بیا تا او کجاست
پیش در شو گر همی گویی تو راست
هوش مصنوعی: او گفت: با نام خدا پیش رویم، بیا ببینیم او کجاست. اگر تو راست می‌گویی، جلوتر برو.
تا سزای او و صد چون او دهم
ور دروغست این سزای تو دهم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم جزای او و امثال او را بدهم، این جزا را به تو هم می‌دهم؛ و اگر این قضیه نادرست باشد، باز هم تو سزاوار آن خواهی بود.
اندر آمد چون قلاووزی به پیش
تا برد او را به سوی دام خویش
هوش مصنوعی: یک شخص به طور پنهانی و زیرکانه وارد صحنه می‌شود و هدفش این است که دیگران را به سمت دام و تله‌اش بکشد.
سوی چاهی کو نشانش کرده بود
چاه مغ را دام جانش کرده بود
هوش مصنوعی: به طرف چاهی که نشانه‌اش کرده بود رفت، اما چاه مغز او را گرفتار کرده بود و جانش را به دام انداخته بود.
می‌شدند این هر دو تا نزدیک چاه
اینت خرگوشی چو آبی زیر کاه
هوش مصنوعی: دو خرگوش در کنار چاهی قرار می‌گرفتند و در زیر کاهی، آبی وجود داشت.
آب کاهی را به هامون می‌برد
آب کوهی را عجب چون می‌برد
هوش مصنوعی: آب کم عمق و سطحی به راحتی به دریاچه هامون منتقل می‌شود، اما آب عمیق و پر فشار که از کوه‌ها می‌آید، چگونه به چنین جایی می‌رسد!
دام مکر او کمند شیر بود
طرفه خرگوشی که شیری می‌ربود
هوش مصنوعی: دامی که او با تدبیرش برای شکار گذاشته بود، به مانند کمند شیر بود و جالب اینجاست که این دام، خرگوشی را به چنگ می‌آورد که شیر را فریب می‌داد.
موسیی فرعون را با رود نیل
می‌کشد با لشکر و جمع ثقیل
هوش مصنوعی: موسی فرعون را با نیل دریا غرق می‌کند، او را با سپاهی بزرگ و پرتوان شکست می‌دهد.
پشه‌ای نمرود را با نیم پر
می‌شکافد بی‌محابا درز سر
هوش مصنوعی: پشه‌ای با بی‌پروا و بدون ترس می‌تواند نمرود را که قدرتی بزرگ است، با نیمی از بالش آسیب بزند و از او عبور کند.
حال آن کو قول دشمن را شنود
بین جزای آنک شد یار حسود
هوش مصنوعی: کسی که به حرف دشمن گوش می‌دهد، باید بداند که عاقبت این کار چقدر می‌تواند برایش خطرناک باشد و چه عواقب تلخی به همراه داشته باشد.
حال فرعونی که هامان را شنود
حال نمرودی که شیطان را شنود
هوش مصنوعی: حال فرعونی که می‌شنید هامان چه می‌گوید، مانند حال نمرودی است که از شیطان حرف شنید.
دشمن ار چه دوستانه گویدت
دام دان گرچه ز دانه گویدت
هوش مصنوعی: اگرچه دشمن با زبانی دوستانه با تو صحبت می‌کند، اما بهتر است هوشیار باشی و بدانی که او ممکن است به تو آسیبی برساند، حتی اگر حرف‌هایش به ظاهر شیرین و دلپذیر باشد.
گر ترا قندی دهد آن زهر دان
گر بتن لطفی کند آن قهر دان
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو قند بدهد، بدان که آن سم است، و اگر با قهر و خشم هم به تو لطف کند، بدان که این هم حقی نیست.
چون قضا آید نبینی غیر پوست
دشمنان را باز نشناسی ز دوست
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت فرا برسد، دیگر نمی‌توانی غیر از ظاهر دشمنان را ببینی و از دوستان باز نخواهی توانست تمایز قائل شوی.
چون چنین شد ابتهال آغاز کن
ناله و تسبیح و روزه ساز کن
هوش مصنوعی: وقتی که چنین شد، شروع به دعا و طلب آمرزش کن و ناله و ستایش خدا را به جا بیاور و روزه بگیر.
ناله می‌کن کای تو علام الغیوب
زیر سنگ مکر بد ما را مکوب
هوش مصنوعی: بیا و به من توجه کن که ای آگاهی از همه اسرار، زیر بار ظلم و نیرنگ ما را له نکن.
گر سگی کردیم ای شیرآفرین
شیر را مگمار بر ما زین کمین
هوش مصنوعی: اگر ما مانند سگان عمل کردیم، ای خالق شیر، تو هم بر ما مانند شیر خشمگین نشو و از این کمین بر ما نلغز.
آب خوش را صورت آتش مده
اندر آتش صورت آبی منه
هوش مصنوعی: آب خوش را با آتش قاطی نکن و در آتش هم تصویری از آب نزن.
از شراب قهر چون مستی دهی
نیستها را صورت هستی دهی
هوش مصنوعی: وقتی از شراب قهر می‌نوشی، به چیزی که وجود ندارد، شکلی از وجود می‌دهی.
چیست مستی بند چشم از دید چشم
تا نماید سنگ، گوهر پشم، یشم
هوش مصنوعی: مستی آن است که وقتی چشم از دیدن دیگران باز می‌شود، انسان می‌تواند سنگ را به جواهر و پشم را به یشم تبدیل کند. به عبارت دیگر، در حالت بی‌خبری و غفلت، ارزش‌ها و زیبایی‌های واقعی نادیده گرفته می‌شوند.
چیست مستی حسها مبدل شدن
چوب گز اندر نظر صندل شدن
هوش مصنوعی: مستی حس‌ها به معنای تحول و تغییر در ادراک و احساسات است؛ اینکه چگونه یک چیز معمولی مانند چوب گز می‌تواند با تغییر دیدگاه، به چیزی با ارزش مانند صندل تبدیل شود.

خوانش ها

بخش ۶۵ - جواب گفتن شیر خرگوش را و روان شدن با او به خوانش فرید حامد
بخش ۶۵ - جواب گفتن شیر خرگوش را و روان شدن با او به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/12/22 17:02
رضا

چیست مستی بند چشم از دید چشم
تا نماید سنگ گوهر پشم یشم

از دید چشم منصرف شو
وگرنه سنگ را گوهر و پشم را در نوشتن یشم جلوه می دهد

1399/01/15 12:04

شرح و تفسیر بیت 1181
گفت : بسم الله ، بیا تا او کجاست ؟ / پیش در شو ، گر همی گویی تو راست
شیر گفت : بسم الله . بیا ببینم آن شیر مهاجم کجاست ؟ اگر راست می گویی جلو جلو برو و آن شیر را به من نشان بده .
شرح و تفسیر بیت 1182
تا سزای او و صد چون او دهم / ور دروغ است این ، سزای تو دهم
تا سزای او و صد شیر مهاجم دیگر را بدهم و اگر حرفی که زدی دروغ باشد . سزای تو را هم می دهم .
شرح و تفسیر بیت 1183
اندر آمد چون قلاووزی به پیش / تا برد او را به سوی دام خویش
خرگوش مانند یک پیشرو و راهنما جلوتر از شیر به راه افتاد تا او را به سوی دامگاهش ببرد . ( قلاووز به معنی پیشرو و راهنما آمده است )
شرح و تفسیر بیت 1184
سوی چاهی کو نشانش کرده بود / چاه مغ را دام جانش کرده بود
به سوی چاه عمیقی که قبلا آن را نشانه گذاری کرده بود به راه افتاد . خرگوش آن چاه ژرف و عمیق را دامگاه جانستان شیر کرده بود . ( مغ به معنی ژرف و عمیق آمده است )
شرح و تفسیر بیت 1185
می شدند این هر دو ، تا نزدیک چاه / اینت خرگوشی چو آبی زیر کاه
آن دو یعنی شیر و خرگوش به سوی چاه می رفتند . شگفتا از خرگوش مکاری که شیر را شکار می کند . ( اینت به معنی این ترا ) [ آب زیر کاه به معنی مکار است و آب زیر کاه کردن کنایه از تزویر و نفاق کردن است . چنانکه بعضی از مردم آزاران بر سر راه این و آن چاله ای پر از آب فراهم می آوردند و رویش را از کاه می پوشاندند . عابران به گمان آنکه مشتی کاه روی زمین پخش شده . پای خود را روی آن می گذاردند و پای خود را در میان گل و لای می دیدند . در مرزبان نامه ، صفحه 116 آمده است ” و گفته اند مکیدت دشمنان و سگالش خصمان در پرده ، کارگرتر آید که آب در زیر کاه حیلت پوشانند . خصم را به غوطه هلاک زودتر رسانند ” ]
شرح و تفسیر بیت 1186
آب ، کاهی را به هامون می برد / کاه ، کوهی را عجب چون می برد ؟
اگر آب پر کاهی را به دشت ببرد جای هیچ تعجبی نیست ولی اگر کاهی خرد ، کوهی عظیم را با خود ببرد واقعا جای تعجب دارد . مگر ممکن است کاه ، کوهی را حمل کند ؟
شرح و تفسیر بیت 1187
دام مکر او ، کمند شیر بود / طرفه خرگوشی که شیری می ربود
دام نیرنگ خرگوش ، کمند اسارت شیر شد . عجب خرگوشی که شیری را ربود . ( طرفه به معنی شگفت انگیز و نادر می باشد )
شرح و تفسیر بیت 1188
موسیی ، فرعون را با رود نیل / می کشد با لشکر و جمع ثقیل
به عنوان مثال ، موسی (ع) که لشکر و قشونی نداشت . فرعون جبار را با آن سپاه گران می کشد و در دریا غرقه می سازد . [ اشارت است به داستان موسی (ع) و فرعون که به تقاضای موسی ، خداوند فرعون و لشکریانش را در دریا غرق کرد . نام آن دریا در تورات بحر قلزم که همان دریای سرخ است و در دعای سمات به نام دریای سوف آمده است . برخی از محققان و مفسران محل غرق شدن فرعون را رود نیل دانند که بیت فوق موافق نظر اخیر است . موضوع غرق شدن فرعون و سپاهش به کرات در قرآن کریم آمده است . از جمله آیه 50 سوره بقره ، آیه 54 سوره انفال و آیه 136 سوره اعراف . ]
شرح و تفسیر بیت 1189
پشه نمرود را با نیم پر / می شکافد بی محابا در ز سر
مثال دیگر : پشه ای با نیم بال (به اذن خدا) بی هیچ ملاحظه ای جمجمه نمرود را می شکافد . [ اشارت است به هلاکت نمرود ، پادشاه جبار بابل به وسیله پشه ای خرد . طبق روایات ، نمرود به سپاهیانش دستور داد تا پشه ها را بکشند . روزی سه هزار پشه می کشتند و پشه بیشتر می شد . سرانجام درمانده شدند . پس نمرود فرمان داد تا خانه ای مسین ساختند و دری بر آن تعبیه کردند که چون بسته می شد هیچ شکاف و رخنه ای نمی ماند مگر سوراخی کوچک به اندازه دم و بازدم . آنگاه خداوند پشه ای را فرمان داد تا بدان شکاف در آید . از تنگی سوراخ یک بال پشه شکست و با همان یک بال روی بینی نمرود نشست . نمرود می خواست پشه را بزند اما پشه درون بینی او رفت و آنقدر او را آزرد که ماموران نمرودی برای آنکه جنبش پشه را در مغز نمرود ساکن کنند مجبور شدند تازیانه و گرز بر سر او بکوبند . سرانجام نمرود با ضربت گرزی هلاک شد و آن پشه بیرون آمد و پرواز کرد . ( قصص الانبیا ، ص 59 ) ]
شرح و تفسیر بیت 1190
حال آن کو قول دشمن را شنود / بین جزای آن که شد یار حسود
این است سزای آنکه به قول دشمن اعتماد کند و این است سزای آنکه یار و یاور حسودان باشد .
شرح و تفسیر بیت 1191
حال فرعونی که هامان را شنود / حال نمرودی که شیطان را شنود
فرجام فرعون را ببین که به حرف و قول هامان گوش کرد و به سرنوشت نمرود بنگر که به حرف شیطان گوش کرد . [ هامان وزیر فرعون بود . نام او شش بار در قرآن کریم آمده است . در قاموس (کتاب مقدس) هامان ، نام وزیر اول خشایارشاه معرفی شده است . ]
شرح و تفسیر بیت 1192
دشمن ار چه دوستانه گویدت / دام ، دان گر چه ز دانه گویدت
مثلا اگر دشمن سخنانش را دوستانه به تو گفت . تو آن سخنان را باید دام بدانی . هر چند که برای تو از دانه حرف بزند .
شرح و تفسیر بیت 1193
گر تو را قندی دهد ، آن زهر دان / گر به تن لطفی کند ، آن قهر دان
یا مثلا اگر دشمن به تو قندی داد . تو باید آن را زهر بدانی و اگر به تن و ظاهر تو لطفی کرد باید آن را قهر و دشمنی بدانی . [ زیرا در هر نوش دشمن نیشی نهفته و در هر نیش او شرنگی سرشته شده است . ]
شرح و تفسیر بیت 1194
چون قضا آید ، نبینی غیر پوست / دشمنان را باز نشناسی ز دوست
هنگامی که قضای الهی در رسد . چیزی به جز ظاهر و قشر نتوانی دید و حقیقت را در نخواهی یافت و دوست را از دشمن باز نتوانی شناخت . [ اشاره است به حدیث « هرگاه خداوند اراده فرماید به انجام و اجرای امری ، خِردِ خِرَدمندان را از آنان می ستاند » ( احادیث مثنوی ، ص 13 ) ]
شرح و تفسیر بیت 1195
چون چنین شد ، ابتهال آغاز کن / ناله و تسبیح و روزه ساز کن
در این حال به درگاه خداوند شیون و زاری آغاز کن و به نماز و روزه بپرداز . ( ابتهال به معنی دعا از روی اخلاص و زاری می باشد )
شرح و تفسیر بیت 1196
ناله می کن کای تو علام الغیوب / زیر سنگ مکر بد ، ما را مکوب
ناله کن و بگو ای کسی که از همه امور غیبی آگاهی . ما را زیر سنگ افکار ناپسند شیطان و شیطان صفتان منکوب مفرما . [ وساوس و خواطر شیطان و شیطان صفتان را از ما دور فرما ]
شرح و تفسیر بیت 1197
گر سگی کردیم ای شیر آفرین / شیر را مگمار بر ما زین کمین
ای سلطان شیرآفرین اگر ما کرداری ناپسند به جای آوردیم و گستاخی نشان دادیم . تو از کمینگاه قهرت شیر نفس و هوی را بر ما چیره مساز .
شرح و تفسیر بیت 1198
آب خوش را صورت آتش مده / اندر آتش ، صورت آبی منه
خداوندا ما را آنچنان متحیر و خودباخته مگردان که آب گوارا را به صورت آتش ببینیم و آتش را آب گوارا تصور کنیم .
شرح و تفسیر بیت 1199
از شراب قهر ، چون مستی دهی / نیست ها را صورت هستی دهی
خداوندا وقتی که مردم را از شراب قهرت سیراب کنی به چیزهایی که وجود ندارد صورت هستی می بخشی یعنی اگر قهاری تو ما را از خود بی خود گرداند واقعیت ها به صورت موهوم در می آیند و موهومات نیز ، رنگ واقعیت به خود می گیرند . [ کسی را که از شراب قهرت مست سازی معدومات را در دیده او موجود و نیست ها را هست ، نمایی تا از هستی خود مغرور شود . ( شرح مثنوی ولی محمد اکبر آبادی ، ج 1 ، ص 77 ) ]
شرح و تفسیر بیت 1200
چیست مستی ؟ بند چشم از دید چشم / تا نماند سنگ ، گوهر ، پشم ، یشم
مستی چیست ؟ مستی یعنی بسته شدن چشم از دیدن واقعیت . بطوریکه سنگ بی مقدار ، گوهری گرانبها جلوه کند و پشم ناچیز به صورت سنگ گرانبها به نظر رسد .
شرح و تفسیر بیت 1201
چیست مستی ؟ حس ها مبدل شدن / چوب گز ، اندر نظر صندل شدن
مستی چیست ؟ مستی یعنی تبدیل شدن حواس و ادراکات به گونه ای که دیگر نتوانند اشیاء و موجودات را آن سان که هستند و واقعیت دارند درک کنند . به عنوان مثال در این وضعیت ، چوب ناچیز گز به نظر چوب گرانبهای صندل می رسد . ( چوب گز درختی است وحشی که در شوره زارها و در مناطق گرمسیری می روید و چوب صندل چوب خوشبوی که آن را معمولا در معابد می سوزانند . )

1399/02/11 20:05
برگ بی برگی

از شراب قهر چون مستی دهی
نیستها را صورت هستی دهی
انسانی که با چیزهای این جهانی هم هویت شده و خوشبختی و آرامش خود را از چیزها طلب میکند لاجرم گرفتار قهر خداوند شده و شراب قهر حضرتش موجب مست شدن او به این مادیات شده ، پس چیزهای این جهان که در حقیقت نیست هستند را در دل و مرکز خود قرار داده و آنها را هستی یا اصل زندگی دانسته از آنها طلب خوشبختی میکند .مولانا در مصرع دوم میفرماید خدا نیز از روی قهر خود بر این توهم انسان صحه گذاشته و نیست را در نظر او هست جلوه میدهد . این قهر خداوند از روی غیرت حضرت دوست میباشد که تعلق خاطر انسان به هر چیزی بجز خود را بر نمی تابد .
چیست مستی بند چشم از دید چشم
تا نماید سنگ گوهر پشم یشم
مستی انسان چیزی نیست جز بستن چشم یا چشم پوشی از جهان بینی خدایی خود که ذات اولیه انسان است و به همین علت سنگ و مادیات این جهان در چشمش گوهر گرانبها می نماید و پشم را نیز سنگ قیمتی یشم میبیند و این از مست شدن انسان به تعلقات و شهوات گوناگون دنیوی میباشد .
در قرآن و در سوره محمد آیه 25 میفرماید :
"کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق
کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است." (شیطان مجری قهر خداست.)
چیست مستی حسها مبدل شدن
چوب گز اندر نظر صندل شدن
و مستی دگرگون و وارونه شدن حس های انسان است یعنی خوبها را بد و زشت میبیند و بدی ها را خوبی .مانند چوب گز بی ارزش که در نظرش صندل و چوب معطر و خوشبو دیده میشود .
البته همه اینها مست شدن به شراب قهر حضرتش میباشد و البته که شراب لطفش نقطه مقابل اینگونه مستی میباشد که با ابراز نیاز و درخواست عاجزانه انسان از او میسر میشود .
با پوزش از جسارت بنده کمترین و این را پس دادن درس در محضر استاد بی نام قلمداد کنید .

1402/09/03 15:12
فجر زنده بودی

قضا : خواست و اراده خدا 

نبینی غیر پوست : قادر به دیدن مغز نیستی و فقط پوسته رو می بینی 

در واقع همه امور دست خداست و ما قادر نیستیم که به اصل ماجرا پی ببریم تا او نخواهد تا آنجایی که حتی دوست و دشمن رو هم نمی توانیم از هم تمیز کنیم و تا زمانی که قضا بر عدم تشخیص و فهم حکم کند انسان قادر به درک نخواهد بود ، حال چاره چیست .....؟

1402/09/03 15:12
فجر زنده بودی

چاره تغییر قضای الهی ابتهال یا همان گریه و زاری کردن به درگاه خدا و راز و نیاز و عبادت می باشد 

1402/09/03 15:12
فجر زنده بودی

ای خدای بزرگ ما طاقت کوبیده شدن به دلیل بدی های خود را نداریم .

1402/09/03 15:12
فجر زنده بودی

ما اشتباه کردیم و این اشتباه را مثل شیری باعث شکار ما قرار نده .

1402/09/03 15:12
فجر زنده بودی

ذات اصلی آب و آتش را از دید ما مخفی مگردان و با این کار سبب عذاب ما نشو ای خدای بزرگ .

1402/09/03 15:12
فجر زنده بودی

خشم تو مانند شرابی خواهد بود که هست و نیست واقعی را از ما می پوشاند و ما را دچار رنج و عذاب می گرداند .

1402/09/03 15:12
فجر زنده بودی

در این خشم و قهر مستی که تو ای خدای بزرگ بر ما وارد می کنی ما سنگ می بینیم فکر می کنیم گوهر دیدیم و پشم می بینیم فکر می کنیم یشم دیدیم .

1402/09/03 15:12
فجر زنده بودی

این مستی قهر آمیز ای خدای بزرگ حواس ما را دچار اشتباه می کند و ما بوی سوختن چوب گز را بوی مطبوعی چون بوی سوختن چوب خوش صندل می انگاریم در حالی که در اشتباه هستیم .

1402/11/21 16:01
در سکوت

مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید