بخش ۶۱ - تولیدن شیر از دیر آمدن خرگوش
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۶۱ - تولیدن شیر از دیر آمدن خرگوش به خوانش فرید حامد
بخش ۶۱ - تولیدن شیر از دیر آمدن خرگوش به خوانش عندلیب
حاشیه ها
زانک بوش پادشاهان از هواست
بوش سخنان غرور آمیز است که پادشاهان بر زبان می راندند
بوش به معنی وجود و هستی و بودن هم است
لینک تفسیر این ابیات:
پیوند به وبگاه بیرونی
شرح و تفسیر بیت 1091
همچو آن خرگوش ، کو بر شیر زد / روح او کی بود اندر خورد قد ؟
به عنوان مثال ، آن خرگوشی که با شیر مقابله کرد . چگونه ممکن است روحش ، همردیف جسمش باشد ؟ یعنی روح آن خرگوش هوشمند از جسم کوچکش بسی والاتر بود .
شرح و تفسیر بیت 1092
شیر می گفت از سر تیزی و خشم / کز ره گوشم ، عدو بربست چشم
شیر از روی خشم و غضب با خود گفت : دشمن از راه گوش ، چشمانم را فرو بست . یعنی همینکه یاوه های آن گروه را شنیدم و دل بدان بستم . چشم بصیرتم بسته شد .
شرح و تفسیر بیت 1093
مکرهای جبریانم بسته کرد / تیغ چوبینشان تنم را خسته کرد
شیر گفت : حیله های اهل جبر (نخچیران) دست و پایم را بست و شمشیر چوبین آنان ، تنم را مجروح کرد . [ جبریان هر چند در اقامه دلیل ، مغلوب شیر شدند اما عملا نوعی جبر را بر او الزام کردند . بدین ترتیب که قرار شد شیر از جستار شکار دست کشد و به رزق معین نخچیران بسنده کند . همانطور که در ابتدای حکایت آمد . نخچیران نماد جبر بودند . مولانا در اینجا استدلالات بی پایه جبریان را به شمشیر چوبین تشبیه می کند . ]
شرح و تفسیر بیت 1094
زین سپس من نشنوم آن دمدمه / بانگ دیوان است و غولان ، آن همه
از این به بعد من دیگر ، سخنان پر مکر و تزویر آنان را نخواهم شنید زیرا که این سخنان بانگ دیوان و غولان است یعنی گفته های آنان مانند شیاطین و غولان است که همواره با مکر و حیله آمیخته است .
شرح و تفسیر بیت 1095
بر دران ای دل ، تو ایشان را مایست / پوستشان برکن ، کشان جز پوست نیست
ای دل ، بی درنگ آنان را پاره پاره کن و پوستشان زرا برکن که آنان چیزی جز پوست نیستند . [ گفتارهای پر نقش و نگار آنان ، فاقد مغز حقیقت است . پس می توان فورا رسوا و زارشان کرد ]
شرح و تفسیر بیت 1096
پوست چه بود ؟ گفته های رنگ رنگ / چون زره بر آب کش نبود درنگ
پوست و قشر چیست ؟ همان سخنان گوناگون و گفتارهای رنگارنگ . درست مانند حلقه های زره مانندی که روی آب نقش می بندد . دوامی ندارد و بلافاصله نابود می گردد . [ مولانا خود فرماید “درد چون نیست چه حاصل که سخن رنگین است” وقتی کلام آدمی از حلیت حقیقت و نشان صداقت عاری باشد هر چند هم آن را آراسته بیان دارد و شیوا نویسد قلب و روح شنونده و خواننده را گرمی نبخشد جز ملال . نظیر مدایح و تملقات شاعران و سخنوران نان پیشه نسبت به ارباب قدرت و اصحاب مکنت . ]
شرح و تفسیر بیت 1097
این سخن چون پوست و معنی ، مغز دان / این سخن چون نقش و ، معنی همچو جان
سخنی که گفته می شود آن را مانند پوست بدان و معنی را مانند مغز . به عبارت دیگر سخن مانند جسم است و معنی همچون روح .
شرح و تفسیر بیت 1098
پوست باشد مغز بد را عیب پوش / مغز نیکو را ز غیرت ، غیب پوش
پوست پوشاننده مغز بد و ناخوش است . همینطور الفاظ و عبارات رنگارنگ ، پوشاننده عیب های درونی انسان است . ولی مغز نیکو و جان پر معنا ، نیازی به الفاظ پر طمطراق ندارد . بلکه حق تعالی از کمال غیرتش ، آن کسان را که صاحب جانی پر معنا هستند از دیده ظاهری مردم می پوشاند که اینان را اولیای مستور گویند . دو بیت اخیر انتقادی است از کسانی که در کلام خود از عبارات رنگین و کلمات پرطمطراق استفاده می کنند ولی وقتی به عمق آن نظر می شود معلوم می گردد که هیچ و پوچ است . صنعت سازی های افراطی و بی مزه کلامی معمولا وقتی پدید می آید که گوینده از دستمایه معنوی تهی است و می خواهد با عبارات پر آب و تاب و آرایه های لفظی بر جهل و بی مایگی خود سرپوش نهد .
شرح و تفسیر بیت 1099
چون قلم از باد بد ، دفتر ز آب / هرچه بنویسی ، فنا گردد شتاب
به عنوان مثال ، هر گاه قلم از باد باشد و کاغذ از آب ، هرچه روی آن بنویسی بیدرنگ نابود می شود . [ نقش بر آب زدن مثلی است برای بیهوده کاری و بی ثباتی . مولانا در اینجا سخنانی را که از روی هوای نفس بر زبان آورده می شود . در بیهودگی و بی ثباتی به نقوش روی آب تشبیه می کند . ]
شرح و تفسیر بیت 1100
نقش آب است ار وفا جویی از آن / باز گردی ، دست های خود گزان
اگر از نقوشی که بر سطح آب می نشیند . دوام و بقا بخواهی . مسلما دچار پشیمانی خواهی شد و سرانجام از روی ندامت دستانت را خواهی گزید . همینطور است الفاظ و عبارات رنگین و میان تهی .
شرح و تفسیر بیت 1101
باد در مردم ، هوا و آرزوست / چون هوا بگذاشتی ، پیغام هوست
نقوشی که باد بر سطح آب پدید می آورد . دوامی ندارد و زود فانی می شود . همینطور این باد در آدمیان ، همانا شهوات و آرزوهای بی اساس است که در نفس های آنان نقوشی می نگارد که پایدار نباشد و اینک اگر هوا و هوس شیطانی را فرو بگذاری پیغام و سروش حق را خواهی شنید . [ در اینجا هوای نفس را به باد تشبیه می کند زیرا باد بر سطح آب موج می انگیزد و هوای نفس نیز در آدمی موج هوس و آرزو پدید می آورد . ]
شرح و تفسیر بیت 1102
خوش بود پیغام های کردگار / کو ز سر تا پای باشد پایدار
پیغام های حضرت پروردگار نغز و خوش است زیرا که آن پیغام ها یکسره پایدار و با دوام است .
شرح و تفسیر بیت 1103
خطبه شاهان بگردد و آن کیا / جز کیا و خطبه های انبیا
خطبه و عظمت پادشاهان روزگار تغییر می یابد . مگر بزرگی و خطبه های پیامبران که همواره برقرار است . [ استاد فروزانفر در توضیح بیت گویند : خطبه و سکه علامت پادشاهی و امارت است . از آن جهت که هر گاه کسی به پادشاهی و امارت می رسید . خطیب ، مکلف بود که نام او را روز جمعه و در اعیاد رسمی در خطبه یاد کند و همینکه معزول می شد و یا درمی گذشت . نام وی را از خطبه می افکندند و نام جانشین او را در خطبه ذکر می نمودند و در نقش سکه نیز همین روش معمول بود و هنوز هم معمول است ولی هیچگاه نام حضرت رسول اکرم (ص) از خطبه حذف نمی شد . چنانکه در سکه های اسلامی کلمه “لااله الالله ، محمد رسول الله” بر دایره خارجی و کناره سکه و یا بر طرفی از آن ضرب می شد و نام پادشاه و یا امیر محل در درون آن دایره و یا سوی دیگر منقوش می گردید . ولی این نقش با تبدیل سلطنت یا حکومت تبدیل می یافت . مولانا در این بدین رسم و آیین اشاره می فرماید و حقیقت امر آن است که حکومت حق ، تغییر پذیر نیست . بر خلاف حکومت ظاهری و قدرت مادی که در معرض زوال است . (شرح مثنوی شریف ، ج 2 ، ص 423) ]
شرح و تفسیر بیت 1104
ز آنکه بوش پادشاهان از هواست / بارنامه انبیا از کبریاست
زیرا که شکوه و شوکت (بوش) پادشاهان دنیوی از روی هوی و هوس است و دوامی ندارد ولی شکوه و جلال پیامبران از سوی خدای تعالی است که صاحب بزرگی و عظمت است . پس همانطور که کبریایی حق تعالی را فنا و زوالی نیست . قدرت و جلال پیامبران نیز زوال نگیرد .
شرح و تفسیر بیت 1105
از درم ها نام شاهان برکنند / نام احمد تا ابد بر می زنند
نام شاهان را از روی سکه بر می دارند زیرا در هر زمان نوبت یکی از آنان است که حکم براند در حالی که نام احمد (ص) برای همیشه باقی و پایدار است . [ همانطور که گفته شد در دوران قدیم کلمه شهادتین را بر سکه ضرب می کردند ]
شرح و تفسیر بیت 1106
نام احمد نام جمله انبیاست / چون که صد آمد ، نود هم پیش ماست
نام شریف حضرت احمد (ص) . نام همه پیامبران است . یعنی حقیقت حضرت محمد (ص) جامع جمیع مراتب و ظهورات انبیاست و آیین او کامل ترین آیین ها و زبده همه شرایع است . زیرا که مثلا وقتی عدد صد را داشته باشیم در واقع همه اعداد کمتر از صد را نیز داریم . [ به اعتقاد صوفیه هر پیامبری تمهیدی است برای ظهور پیامبر بعدی ، و قهرا آن پیامبر مستجمع جمیع کمالات انبیای پیش از خود است . ]
«از درمها نام شاهان برکنند»
در گذشته سکهها معمولا از طلا و نقره یا مس ساخته میشدند که خود فلز مورد استفاده کمیاب و قیمتی بود. پس از زوال یک سلسله پادشاهی نوشتههای سکه را پاک میکردند و سکه برای ضرب مجدد استفاده میشد به عنوان مثال سکههای اموی با نقوش ساسانی به جا مانده که کلمه لاالهالاالله به جای نوشتههای اصلی ضرب شده است.
زره: موج روی آب
مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید
#تولیدن_شیر_از_دیر_آمدن_خرگوش
🔵همچو آن خرگوش، کهاو بر شیر زد
روحِ او کی بود اندر خوردِ قد؟
تولیدن: با صدای بلند نام کسی را فریاد زدن، رمیدن
بر شیر زد: بر زدن در اصطلاح به معنی شکست دادن و افکندن کسی را از مقام و موقعیتش است. خوار و ناتوان کردن
✅ آیا روح بزرگ آن خرگوش (کوچک) که با شیر به مبارزه پرداخت همردیف جسمش کوچک بود؟ اینگونه نیست بلکه روح او بسیار بزرگتر از جسمش بود.
✅ شیر میگفت از سرِ تیزیّ و خشم
کز رهِ گوشم ، عَدو بر بست چشم
تیزی: خشم و تندخویی
عَدو: دشمن
بر بست چشم: جادو و افسون کرد
✅شیر از روی خشم و تندخویی میگفت: دشمن از راه گوش مرا جادو کرد. یعنی سخنانی گفت که برایم دلنشین بود و با شنیدن آن سخنان مرا افسون کرد.
🔸نکته:
شنیدن سخنانی که فرد میشنود در زندگی و تصمیمگیریهای او اثرگذار است.
مشکلات ایجاد شده برای شیر نتیجه شنیدن سخنان نخجیران و پذیرفتن آن سخنان بود.
#تولیدن_شیر_از_دیر_آمدن_خرگوش
✅ مکرهایِ جبریانم بسته کرد
تیغِ چوبینشان تَنَم را خسته کرد
جبریان: نخجیران که طرفدار جبر بودند
تیغ چوبین: شمشیر چوبی. دلایل بیپایه نخجیران به شمشیر چوبی تشبیه شده.
خسته: زخمی
بستن: تبانی و توافق در امری. مجازاً فریفتن و گول زدن
✅شیر گفت: حیله و نیرنگ جبریان (نخجیران) مرا فریب داد و شمشیر چوبینِ آنها تنم را زخمی و مجروح کرد.
در مجادله نخجیران و شیر، اگر چه نخجیران تسلیم شدند اما با بیان سخنانی به ظاهر خوب و به نفع شیر، او را ملزم به پذیرش اندیشه جبرگرایانه خود کردند تا جایی که شیر از شکار دست کشد و به امید اینکه نخجیران برای او رزق روزانهاش را بیاورند راضی شد.
🔵زین سپس من نشنوم آن دَمْدَمه
بانگِ دیوان است و غولان، آن همه
غول و دیو: نوعی از شیاطین، اهریمن، موجودی افسانهای که او را با چهرهای مهیب و ترسناک تصور میکردند.
غول و دیو ، نام افراد را صدا میزدند و آنها را در راهها و مسیر رسیدن به مقصد گمراه میکردند.
دیو در زبان فارسی معادل شیطان در زبان عرب است. استعاره از هر سرکشِ مُتمَرِّد خواه انسان باشد و خواه جن. به نقل از #دهخدا
#تهمورث پسر هوشنگ (معروف به دیوبند) در #شاهنامه، پادشاهی است که دیوان را به بند کشید تا جهان را از بدی پاک کند.
دیوان خواندن و نوشتن را به تهمورث آموختند.
دمدمه: مکر و فریب و افسون
✅از این به بعد دیگر، سخنان پُر مکر جبریان را نخواهم شنید، زیرا گفتههای آنها مثل جادوی غولان و دیوان است.
🔵 بَر دَران ای دل تو ایشان را ، مَایست
پوستْشان بَر کَن، کِهشان جز پوست نیست
مَایست: توقف نکن، درنگ نکن
کهشان (کِشان): که ایشان
✅ای دل، درنگ نکن و به آنان حمله کن و آنها را هم زهم بدران و پاره پاره کن که آنان چیزی جز پوست نیستند.
کنایه از اینکه ظاهر سخنان آنها زیبا و باطن آن توخالی است.
#تولیدن_شیر_از_دیر_آمدن_خرگوش
🔵پوست، چِهبْوَد؟ گفتههای رنگْ رنگ
چون زِرِه بر آب، کِش نَبْوَد درنگ
کِش: که آن
زره بر آب: تصویر دایرهها و حلقههایی که روی آب دیده میشود.
✅پوست چیست؟ سخنان رنگارنگ و جذاب و شنیدنی نخجیران(جبربان) یا هر کسی که با سخنان خوب میخواهد بر دیگران سلطه پیدا کند و فکر و اندیشه آنها را در دست بگیرد و راه تعقل را بر آنها ببندد.
سخنان گوناگون و رنگارنگ مثل دایرههایی است که روی آب نقش میبندد و شبیه زره است اما در واقع زره نیست و به سرعت از بین میرود.
طاهر زیبا دارد اما در باطن چیزی ندارد.
🔵این سخن چون پوست، معنی، مغز دان
این سخن چون نقش و معنی، همچو جان
✅ظاهر این سخن را که با کلمه گفته شده مانند پوست بدان و معنی و باطن این سخن را مغز بدان. در اصل سخن، مثل جسم و معنی مثل روح است
🔵پوست باشد مغزِ بد را عیب پوش
مغزِ نیکو را ز غیرت، غیبْ پوش
✅پوست، پوشانندۀ مغز بد است و عیب مغز را میپوشاند و مغزهای خوب را هم میپوشاند چون نبت به آنها غیرت دارد.
پوست که همان کلمات و گفتار زیبا و رنگارنگ است مثل پوستی، عیب درونی انسان و باطن توخالی او را میپوشاند در حالیکه مغز نیکو و جان متعالی و ارزشمند نیازی به الفاظ و کلمات زیبا ندارد چون خداوند آنان را پوششی مناسب از غیب میدهد زیرا نسبت به آنها غیرت دارد.
انتقاد از افرادی که ظاهر کلامشان زیباست و باطن تو خالی دارند و چیز ارزشمندی برای ارائهدادن ندارند.