بخش ۵۸ - منع کردن خرگوش از راز ایشان را
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۵۸ - منع کردن خرگوش از راز ایشان را به خوانش فرید حامد
بخش ۵۸ - منع کردن خرگوش از راز ایشان را به خوانش عندلیب
بخش ۵۸ - منع کردن خرگوش از راز ایشان را به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
lutfan dar misra-ye ahkerin kalamah "saalash" baa "sawaalash" jaayegozeen shavad. sepaas az shuma
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مصرع دوم بیت سوم منظور مقصد و مال و مذهب است
علت مخفی ماندن گنجها این است که صاحبان طلا و ثروت جرأت نمیکردند که حتی بچههای خود را از پنهانگاه ثروت خود آگاه سازند; میترسیدند که راز آنها به وسیله بچهها فاش شود و مورد تجاوز و گزند قلدران واقع شوند. بدین ترتیب گاهی اتفاق میافتاد که پدر با مرگ ناگهانی از دنیا میرفت و فرصت نمیکرد اسرار خود را به فرزندش بسپارد. پس دارایی او در زیر خاکها مدفون میماند. جمله معروف «اُستر ذهبک و ذهابک و مذهبک» (پول و مسافرت و عقیده خود را آشکار نکن) یادگار آن زمانهاست."
پیوند به وبگاه بیرونی
کمین به فارسی می شود نخیز
نخیز به زبر نخست و خاموشی باقی حروف . البته به لری نخیز یعنی نا روسبی و خیز معنی روسبی می دهد ! اما کلمه را در نوشته های دکتر پرتو دیده ام . اما اینکه شاید از نه به علاوه خیزش باشد یعنی نا ایستاده ولی دلاسوده نیستم یعنی جایی انرا ندیده ام .
سپاس فراوان
در مصراع دوم این بیت واژه ی کمین درست است: کین سه را خصم است بسبار و عدو / در کمینت ایستد چون داند او یعنی ااین سه(سفر و مال و مذهب) دشمنان بسیار دارند و اگر این دشمنان از این سه راز تو آگاه شوند برای آسیب رساندن به تو در کمینت می ایستند.
بیت «کین سه را خصم است بسیار و عدو / در کمینت ایستد چون داند او» به این معنی است:
سفر و مال و مذهب دشمنان بسیار دارد که اگر از آن آگاه شوند در گمینت خواهند ایستاد.
اگر انسان بخواهد به مصرع :در بیان این سه کم جنبان لبت از ذهاب و زاذهب وز مذهبت
تبدیل به ادمی موزی ومنافق می گردد
در بیان این سه کم جنبان لبت وز ذهاب و وز ذهب وز مذهبت یکی از شاهکارهای مولانا هست ....
کسی با این کار منافق نمی شه ... منافق زمانی می شی که بخوای از کسی چیزی به دست بیاری ... تازه مراد مولانا رو نگرفتی . می گه گاهی برخی درک و شعورش رو ندارن جلو هر کسی سفره دلت رو پهن مکن ... یا حق
کل سر جاوز الاثنین شاع
راز که از دهان خارج شد پخش می شود
درکنایت با غلطافکن مشوب
غلطافکن اگر به صورت ” غلط افکن نوشته شود بهتر است
کل سر جاوز الاثنین شاع
هر رازی که از بین دو نفر تجاوز کرد شایع می شود
به قول زنده یاد دکتر محمد جعفر محجوب ، اگر رازت را حتی به یک نفر بگویی دیگر راز نیست .
از قدیم مثلی بود که : راز دلت را به دوستت هم نگو ، چون او هم دوستانی دارد
و سعدی نیز می فرماید:
مگوی انده خویش با دیگران
که لاهول گویند شادی کنان
کل علم لیس فی القرطاس ضاع!!!
ببخشید ، لاحول را اشتباه نوشتم :
که لا حول گویند شادی کنان
منظور مصراع دوم از بیت اول چیست؟
با تشکر .
احسنت بر شما انسان های وارسته.
با سلام خدمت دوستان در خصوص بیت
در بیان این سه ، کم جنبان لبت
از ذهاب وَز ذهب وَز مذهبت
منظور حضرت مولانا از ذهاب سیر وسلوک و ذهب طلاو گنج حضور قلبی و مذهب تفکر و اندیشه است که باید در دل باشد نه بر زبان
شرح و تفسیر بیت 1045
گفت : هر رازی نشاید باز گفت / جفت ، طاق آید گهی ، گه طاق جفت
خرگوش گفت : شایسته نیست که هر رازی را بازگو کرد زیرا گاهی جفت ، طاق می آید و گاهی طاق ، جفت می آید . [ بازگو کردن اسرار خود ممکن است گاهی سود و منفعتی در پی آرد ولی همیشه کار بر این منوال صورت نگیرد . مصراع دوم احتمالا اشارت است به بازی طاق یا جفت ، و این نامِ بازیی است که از چیزی ، تعدادی در دست می گیرند و از حریف می پرسند : این که در دست دارم طاق است یا جفت ؟ اگر حریف جوابِ درست دهد بازی را برده و اِلّا باخته است . ( لغت نامۀ دهخدا ، ج 16 ، ص 48 ) ممکن است که جفت به معنی دوست و طاق به معنی دشمن آمده باشد یعنی ” راز خود را حتی به دوست مگو شاید که روزی آن دوست ، دشمن تو شود ” ]
شرح و تفسیر بیت 1046
از صفا گر دم زنی با آینه / تیره گردد زود با ما آینه
برای مثال ، اگر با نیت تمیز کردن روی آینه نفس بزنی (ها کنی) بلافاصله آینه از بخار نفس تو پوشیده و تیره می گردد . [ اگر منظور از آینه “دوست” باشد باید اینگونه بیان کرد ” از آنجا که اظهار دوستی های اکثریت مردم تا وقتی است که موفقیت دوست خود را ندیده اند ولی همینکه راز خود را که در آن موفقیتی به دنبال خواهد داشت به دوستی می گوییم او به حکم حسادت باطنا دلگیر و مکدر می شود . ولی ظاهرا خود را مسرور و شادمان نشان می دهد . و اگر مراد از آینه “راز” باشد . منظور این است که هر گاه راز را به کسی بگویی آن راز تباه می شود و از راز بودن خارج می گردد . ]
شرح و تفسیر بیت 1047
در بیان این سه ، کم جنبان لبت / از ذهاب و از ذهب وز مذهبت
از سه چیز کمتر سخن بگو : یکی از راه و مقصدت ، و دیگری از سیم و زر و دارایی ات و سومی از اعتقادات خود . [ اگر راه و مقصدت را به کسی بگویی ممکن است در کار تو خلل در آورند و اگر بر ثروت تو واقف شوند . ای بسا بدخواهان و حسودان به تو گزند رسانند . مراد از کتمان مذهب نیز احتمالا تقیه است . ]
شرح و تفسیر بیت 1048
کین سه را خصم است بسیار و عدو / در کمین ات ایستد چون داند او
زیرا این سه چیزی که برشمردیم دشمن و بدخواه زیاد دارد و هر گاه دشمن بر یکی از این سه امر واقف شود در کمین تو می نشیند تا به تو آسیب رساند . [ پس ثروتت را مکتوم دار تا راهزنان بدان دست نیابند و راه و مقصدت را نیز پوشیده دار تا مبادا نااهل همراه تو شود و عقیده ات را نیز پنهان کن تا گرفتار مفسده جویان نشوی . ]
شرح و تفسیر بیت 1049
ور بگویی با یکی دو ، الوداع / کل سر جاوز الاثنین شاع
اگر رازی را با یکی دو نفر بگویی با آن راز باید وداع کنی زیرا هر رازی که از بین دو نفر خارج شد قطعا فاش می گردد . [ یعنی هر رازی که از میان دو لب خارج گردد شایع می شود و دیگر نمی توان آنرا راز نامید . ]
شرح و تفسیر بیت 1050
گر دو سه پرنده را بندی به هم / بر زمین مان اند محبوس از الم
مثلا اگر دو سه پرنده را به هم ببندی از درد و ناراحتی زمینگیر می شوند و دیگر نمی توانند پرواز کنند . [ مولانا در ابیات پیشین از ربان نخچیران گفت که مشورت موجب درک و فهم می شود و اینک از زبان خرگوش می گوید که رازت را پنهان دار . ظاهرا مولانا در این بیت و بیت بعد می خواهد تعارض نداشتن مشورت با راز داری را بیان کند . ]
شرح و تفسیر بیت 1051
مشورت دارند سر پوشیده خوب / در کنایت با غلط افکن ، مشوب
اما آن پرندگان اسیر به زبان حال و به طور پوشیده با هم مشورت می کنند . [ پرندگان اسیر در دام صیاد ظاهرا خود را عاجز و تسلیم نشان می دهند اما باطنا با خود مشورت می کنند که چگونه می توانند از دست صیاد بگریزند پس اصل رازداری با مشورت کردن تعارضی ندارد ( مشورت جایز است مشروط بر آنکه مقصود صریحا بازگو نگردد ) ]
شرح و تفسیر بیت 1052
مشورت کردی پیمبر بسته سر / گفته ایشانش جواب و بی خبر
پیامبر (ص) هرگاه در مجلسی با اصحاب خود مشورت می کردند سخنان خود را سربسته می فرمود و آنها نیز جواب آن جناب را می دادند و کسی آگاه نمی شد . [ ماخذ این روایت بدست نیامد ولی مولا در کتاب فیه ما فیه صفحات 70 و 71 بدان اشاره کرده است . ]
شرح و تفسیر بیت 1053
در مثالی ، بسته گفتی رای را / تا نداند خصم ، از سر ، پای را
پیامبر (ص) عادتا نظر خود را همراه مثال می گفت تا دشمن چیزی از آن سر در نیاورد .
شرح و تفسیر بیت 1054
او جواب خویش بگرفتی ازو / وز سوالش می نبردی غیر ، بو
بدین ترتیب پیامبر (ص) پاسخ خود را از اصحاب می گرفت بی آنکه دشمنان و اغیار بویی از آن برند .
آقا فرهاد دیگه نمیخونن؟
مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید
سلام
نکته ظریفی در این بیت نهفته ، که حضرات گرامی اشارهای بدان نکرده اند وآن موضوع فنای فی الله از سوی سالک است در فیه مافیه بخش ۳ از فصل ۵ از جناب مولانا چنین نقل شده که فرموده " پیش او دو انا نمی گنجد ،تو انا میگویی و او انا ،یا تو بمیر پیش او ،یا او بمیرد پیش تو تا دویی نماند" ......آنگاه ایشان برای تفهیم مطلب در مثال میفرماید : دو مرغ زنده را بر هم بندی با وجود جنسیت وان چه دو پر داشتند به چهار مبدل شد ،نمی پرد ! زیرا که دویی قایم است ،اما اگر مرغ مرده را بر اوبندی بپرد زیرا که دویی نمانده است
سپس از مثال مردن خفاش در حضور خورشید سخن رفته است از این دست تعبیرات در کلام مولانا در خصوص فنای فی الله مثالهای فراوان در مثنوی ودیوان کبیر وجود دارد .
مولانا » فیه ما فیه » فصل پنجم - این سخن برای آنکس است که او به سخن محتاج است
شاد باشید