گنجور

بخش ۱۷۱ - بیان آنک فتح طلبیدن مصطفی صلی الله علیه و سلم مکه را و غیر مکه را جهت دوستی ملک دنیا نبود چون فرموده است الدنیا جیفة بلک بامر بود

جهد پیغامبر به فتح مکه هم
کی بود در حب دنیا متهم
آنک او از مخزن هفت آسمان
چشم و دل بر بست روز امتحان
از پی نظارهٔ او حور و جان
پر شده آفاق هر هفت آسمان
خویشتن آراسته از بهر او
خود ورا پروای غیر دوست کو
آنچنان پر گشته از اجلال حق
که درو هم ره نیابد آل حق
لا یسع فینا نبی مرسل
والملک و الروح ایضا فاعقلوا
گفت ما زاغیم همچون زاغ نه
مست صباغیم مست باغ نه
چونک مخزن‌های افلاک و عقول
چون خسی آمد بر چشم رسول
پس چه باشد مکه و شام و عراق
که نماید او نبرد و اشتیاق
آن گمان بر وی ضمیر بد کند
کو قیاس از جهل و حرص خود کند
آبگینهٔ زرد چون سازی نقاب
زرد بینی جمله نور آفتاب
بشکن آن شیشهٔ کبود و زرد را
تا شناسی گرد را و مرد را
گرد فارِس گرد سر افراشته
گرد را تو مرد حق پنداشته
گرد دید ابلیس و گفت این فرع طین
چون فزاید بر من آتش‌جبین
تا تو می‌بینی عزیزان را بشر
دانک میراث بلیس‌ست آن نظر
گر نه فرزندی‌، بلیسی ای عنید
پس به تو میراث آن سگ چون رسید
من نیم سگ‌، شیر حقم حق‌پرست
شیر حق آنست کز صورت برست
شیر دنیا جوید اشکاری و برگ
شیر مولی جوید آزادی و مرگ
چونک اندر مرگ بیند صد وجود
همچو پروانه بسوزاند وجود
شد هوای مرگ طوق صادقان
که جهودان را بد این دم امتحان
در نبی فرمود کای قوم یهود
صادقان را مرگ باشد گنج و سود
همچنانک آرزوی سود هست
آرزوی مرگ بردن زان بهست
ای جهودان بهر ناموس کسان
بگذرانید این تمنا بر زبان
یک جهودی این قدر زهره نداشت
چون محمد این علم را بر فراشت
گفت اگر رانید این را بر زبان
یک یهودی خود نماند در جهان
پس یهودان مال بردند و خراج
که مکن رسوا تو ما را ای سراج
این سخن را نیست پایانی پدید
دست با من ده چو چشمت دوست دید

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهد پیغامبر به فتح مکه هم
کی بود در حب دنیا متهم
هوش مصنوعی: تلاش پیامبر برای فتح مکه هرگز در حُب دنیا کم‌اهمیت و متهم به خودخواهی نبود.
آنک او از مخزن هفت آسمان
چشم و دل بر بست روز امتحان
هوش مصنوعی: او در روز امتحان، چشمان و دلش را از رازهای نهفته در هفت آسمان که درونش بود، بسته است.
از پی نظارهٔ او حور و جان
پر شده آفاق هر هفت آسمان
هوش مصنوعی: به دنبال دیدن او، زیبایی‌ها و زندگی در همه‌ی هفت آسمان پر شده است.
خویشتن آراسته از بهر او
خود ورا پروای غیر دوست کو
هوش مصنوعی: انسان باید خود را به بهترین شکل برای محبوبش آماده کند و به هیچ چیز دیگری جز او اهمیت ندهد.
آنچنان پر گشته از اجلال حق
که درو هم ره نیابد آل حق
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وجود او به قدری از عظمت و بزرگی خدا پر شده است که حتی فرزندان حق هم نمی‌توانند به او نزدیک شوند یا او را درک کنند.
لا یسع فینا نبی مرسل
والملک و الروح ایضا فاعقلوا
هوش مصنوعی: در میان ما نه پیامبری از طرف خدا جایگاهی دارد و نه ملائکه و روح، پس با عقل خود اندیشه کنید.
گفت ما زاغیم همچون زاغ نه
مست صباغیم مست باغ نه
هوش مصنوعی: ما مثل زاغ هستیم و نه مانند زاغی که مست رنگ‌هاست، ما در باغ خوشحال نیستیم.
چونک مخزن‌های افلاک و عقول
چون خسی آمد بر چشم رسول
هوش مصنوعی: چون آسمان‌ها و عقل‌ها به مانند دانه‌های شن در چشم پیامبر جلوه گر شدند.
پس چه باشد مکه و شام و عراق
که نماید او نبرد و اشتیاق
هوش مصنوعی: پس چه اهمیتی دارد مکان‌هایی مانند مکه، شام و عراق، وقتی او (عشق یا معشوق) نبرد و شور و اشتیاقی را به وجود می‌آورد؟
آن گمان بر وی ضمیر بد کند
کو قیاس از جهل و حرص خود کند
هوش مصنوعی: کسی که بر اساس جهل و طمع خود قضاوت می‌کند، در درک واقعیات دچار اشتباه می‌شود و این کار باعث می‌شود که تصور نادرستی از دیگران پیدا کند.
آبگینهٔ زرد چون سازی نقاب
زرد بینی جمله نور آفتاب
هوش مصنوعی: شیشه‌ای زرد رنگ مانند ساز، اگر نقابی زرد بر صورت داشته باشی، تمام نور خورشید را منعکس می‌کند.
بشکن آن شیشهٔ کبود و زرد را
تا شناسی گرد را و مرد را
هوش مصنوعی: شیشهٔ کبود و زرد را بشکن تا واقعیات و حقیقت وجودی انسان‌ها را بشناسی.
گرد فارِس گرد سر افراشته
گرد را تو مرد حق پنداشته
هوش مصنوعی: به معنای این بیت، کسی که به ظاهری فریبنده و شورانگیز می‌بالد، باید به شناخت واقعی و باطن خود و دیگران توجه کند. به عبارتی، این تصویر زیبا و سرزنده، ممکن است در باطن چیزی جز حق و حقیقت نباشد.
گرد دید ابلیس و گفت این فرع طین
چون فزاید بر من آتش‌جبین
هوش مصنوعی: ابلیس به دور و بر خود نگریست و گفت: این موجود از خاک، چگونه می‌تواند بر من که آتشین هستم، برتری یابد؟
تا تو می‌بینی عزیزان را بشر
دانک میراث بلیس‌ست آن نظر
هوش مصنوعی: تا تو عزیزان را می‌بینی، انسان‌ها نیز گمان می‌کنند که آنچه می‌بینند، میراثی از شیطان است.
گر نه فرزندی‌، بلیسی ای عنید
پس به تو میراث آن سگ چون رسید
هوش مصنوعی: اگر فرزندی از بلایای تو نیست، پس سهم تو از آن سگ چه خواهد بود؟
من نیم سگ‌، شیر حقم حق‌پرست
شیر حق آنست کز صورت برست
هوش مصنوعی: من مانند سگ شیر نیستم، بلکه من از طرفداران و پیروان حق هستم. شیر حق همان چیزی است که از شکل و ظاهر فراتر می‌رود.
شیر دنیا جوید اشکاری و برگ
شیر مولی جوید آزادی و مرگ
هوش مصنوعی: شیرانی در دنیا به دنبال پیروزی و نام‌آوری هستند، اما شیر واقعی، یعنی مولی، به دنبال آزادی و رهایی از قید و بند زندگی و مرگ است.
چونک اندر مرگ بیند صد وجود
همچو پروانه بسوزاند وجود
هوش مصنوعی: وقتی انسان در مرگ به هزاران وجود نگاه می‌کند، مانند پروانه‌ای که به نور می‌خورد، خود را به آتش می‌کشد و وجودش را فدای آن می‌کند.
شد هوای مرگ طوق صادقان
که جهودان را بد این دم امتحان
هوش مصنوعی: زمانی فرا رسیده است که در آن صداقت و راستگویی تحت فشار قرار گرفته و افرادی که به دروغ و نیرنگ متوسل می‌شوند، در شرایط آزمایش و سنجش قرار می‌گیرند.
در نبی فرمود کای قوم یهود
صادقان را مرگ باشد گنج و سود
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده است که پیامبر به قوم یهود می‌گوید که مرگ برای انسان‌های صادق و راستین، مانند گنج و ثروتی بزرگ است. به عبارت دیگر، مرگ برای کسانی که راستگو هستند، نمی‌تواند چیز منفی تلقی شود؛ بلکه به معنای رسیدن به یک موفقیت و پاداش بزرگ در زندگی بعد از مرگ است.
همچنانک آرزوی سود هست
آرزوی مرگ بردن زان بهست
هوش مصنوعی: آرزو کردن برای سود و منفعت مانند آرزو کردن برای مرگ است، زیرا در نهایت هر دو به یک نتیجه ختم می‌شوند.
ای جهودان بهر ناموس کسان
بگذرانید این تمنا بر زبان
هوش مصنوعی: ای یهودیان، برای حفظ ناموس و آبرویتان، این درخواست را بر زبان آورید.
یک جهودی این قدر زهره نداشت
چون محمد این علم را بر فراشت
هوش مصنوعی: یک یهودی به هیچ وجه جرأت نداشت که مانند محمد (ص)، علم را به این عظمت و بلندی ارائه دهد.
گفت اگر رانید این را بر زبان
یک یهودی خود نماند در جهان
هوش مصنوعی: اگر این سخن را به زبان یک یهودی بگویی، در دنیا چیزی از تو باقی نمی‌ماند.
پس یهودان مال بردند و خراج
که مکن رسوا تو ما را ای سراج
هوش مصنوعی: یهودیان اموال را به غارت بردند و مالیات را نیز از ما گرفتند، اما تو ای روشنگر، ما را رسوا نکن.
این سخن را نیست پایانی پدید
دست با من ده چو چشمت دوست دید
هوش مصنوعی: این سخن هیچ‌گاه پایان ندارد. اگر دستانت را به من بدهی، چشمانت مرا دوست دارند.

خوانش ها

بخش ۱۷۱ - بیان آنک فتح طلبیدن مصطفی صلی الله علیه و سلم مکه را و غیر مکه را جهت دوستی ملک دنیا نبود چون فرموده است الدنیا جیفة بلک بامر بود به خوانش بامشاد لطف آبادی

حاشیه ها

1392/08/04 02:11
امین کیخا

بیت 4 پروا توجه است

1392/08/04 02:11
امین کیخا

مرد را از گرد شناختن یعنی کس را از ناکس شناختن و بسیار زیباست .

1392/08/04 23:11
امین کیخا

به روی چشم از همین امشب . استاد بزرگوارم

1401/08/05 16:11
ناصر۱۲

سلام ، تفاوت معنایی ما زاغیم اما زاغ نه در بیت زیر را لطفأ شرح دهید . 

 

گفت ما زاغیم همچون زاغ نه

 

مست صباغیم مست باغ نه ...

1402/02/18 18:05
شهاب عمرانی

سلام بر شما، جمله «ما زاغ» اشاره به آیه ۱۷ سوره نجم دارد که در مورد پیامبر میفرماید که «چشم او منحرف نگشت و طغیان نکرد.» از «ما زاغ» جناب مولانا به کررات استفاده میکنن مانند: عقل کل را گفت ما زاغ البصر/ عقل جزوی میکند هر سو نظر..... به تمثیل اشاره به شخصی دارد که تمام توجهش به جانب حضرت حق است.

زاغ دوم نیز که اشاره به همان کلاغ دارد.

1402/07/20 22:10
کوروش

عالی بود ممنون

1402/07/20 22:10
کوروش

داستان یهودیان در ابیات پایانی برام نامفهوم بود لطفا تفسیر کنید 

1402/08/27 14:10
شهاب عمرانی

اشاره به آیات ۵ و ۶ سوره جمعه دارد، چون یهودیان فقط خود را پیرو خدای متعال میدانستند و مابقی ادیان را کفر آمیز خطاب میکردند، قرآن میفرماید که آنان فقط حمال (حامل) تورات بودند و معنای اصلی آن را درک نکردند و در بخشی از آیه از زبان پیامبر میفرماید: [اگر شما واقعا به گفتار تورات عمل میکنید] پس مرگ را تمنا کنید اگر در گفتار خود صادق هستید. یعنی خلاصه ای از هدف ادیان رو در یک جمله بیان میکنند، مرگ نفس و تسلیم که اسلام هم از همون ریشه هست.