گنجور

بخش ۱۷۰ - افتادن رکابدار هر باری پیش امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه کی ای امیر المؤمنین مرا بکش و ازین قضا برهان

باز آمد کای علی زودم بکش
تا نبینم آن دم و وقت ترش
من حلالت می‌کنم خونم بریز
تا نبیند چشم من آن رستخیز
گفتم ار هر ذره‌ای خونی شود
خنجر اندر کف به قصد تو رود
یک سر مو از تو نتواند برید
چون قلم بر تو چنان خطی کشید
لیک بی غم شو شفیع تو منم
خواجهٔ روحم نه مملوک تنم
پیش من این تن ندارد قیمتی
بی تن خویشم فتی ابن الفتی
خنجر و شمشیر شد ریحان من
مرگ من شد بزم و نرگسدان من
آنک او تن را بدین سان پی کند
حرص میری و خلافت کی کند
زان به ظاهر کو شد اندر جاه و حکم
تا امیران را نماید راه و حکم
تا امیری را دهد جانی دگر
تا دهد نخل خلافت را ثمر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز آمد کای علی زودم بکش
تا نبینم آن دم و وقت ترش
هوش مصنوعی: ای علی، بازگشته‌ای، مرا زود بکش تا آن لحظه و زمان ناخوش را نبینم.
من حلالت می‌کنم خونم بریز
تا نبیند چشم من آن رستخیز
هوش مصنوعی: من از تو می‌گذرم و اجازه می‌دهم هرچه بخواهی انجام دهی؛ فقط نگذار چشمانم شاهد آن روز سخت و وحشتناک باشند.
گفتم ار هر ذره‌ای خونی شود
خنجر اندر کف به قصد تو رود
هوش مصنوعی: گفتم اگر حتی یک ذره از خونم بریزد، با چاقویی در دست به سمت تو می‌آیم.
یک سر مو از تو نتواند برید
چون قلم بر تو چنان خطی کشید
هوش مصنوعی: هیچ کسی نمی‌تواند حتی به اندازه یک تار موی تو آسیب بزند، چرا که قلم (نوشتار) بر تو چنین اثر عمیقی گذاشته است.
لیک بی غم شو شفیع تو منم
خواجهٔ روحم نه مملوک تنم
هوش مصنوعی: اما بی‌غم باش، زیرا من شفیع تو هستم. من صاحب روح تو هستم و نه بنده‌ای از بدن تو.
پیش من این تن ندارد قیمتی
بی تن خویشم فتی ابن الفتی
هوش مصنوعی: بدون وجود روح و جان، این بدن هیچ ارزشی ندارد; زیرا من با تمام وجودم به روح خود وابسته‌ام.
خنجر و شمشیر شد ریحان من
مرگ من شد بزم و نرگسدان من
هوش مصنوعی: خنجر و شمشیر به گل‌های خوشبو و زیبا تبدیل شدند و مرگ من به ضیافت و مجالس سرشار از زیبایی و نشاط تبدیل شد.
آنک او تن را بدین سان پی کند
حرص میری و خلافت کی کند
هوش مصنوعی: او بدن خود را به این شکل می‌سازد، اما در عوض حریصانه دنبال مقام و ریاست است، آیا به این طریق می‌تواند به خلافت دست یابد؟
زان به ظاهر کو شد اندر جاه و حکم
تا امیران را نماید راه و حکم
هوش مصنوعی: از آن کسی که به ظاهر در مقام و قدرت قرار گرفته است، چون امیران را به راهی و دستوری هدایت می‌کند.
تا امیری را دهد جانی دگر
تا دهد نخل خلافت را ثمر
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی به مقام و قدرت برسد، ممکن است جان تازه‌ای به خود بگیرد و به موجب آن، میوه‌ی خلافت را به دست آورد و به اهالی‌اش سود برساند.

خوانش ها

بخش ۱۷۰ - افتادن رکابدار هر باری پیش امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه کی ای امیر المؤمنین مرا بکش و ازین قضا برهان به خوانش بامشاد لطف آبادی
بخش ۱۷۰ - افتادن رکابدار هر باری پیش امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه کی ای امیر المؤمنین مرا بکش و ازین قضا برهان به خوانش عندلیب

حاشیه ها

باسلام.
درباره ی دفاعی که مولانا در سه بیت پایانی فوق، از حرص نداشتن امام علی نسبت به خلافت، می کند، باید بدانید که خلیفه ی دوم (عمر) در وصیت خودش در لحظات مرگ، وقتی پیشنهاد شورا را میدهد و اعضا را تعیین می کند، نسبت به هر کدام نظرش را می گوید تا بر تعیین یا عدم تعیین آن فرد تاثیر گذاشته شود.
و درباره امام علی، می گوید:
"عیب او حرصی است که به خلافت دارد. او نظر دارد و می خواهد که خلافت را از میان بردارد و رد کند یا تعدیل کند"
لذا مولانا در لابلای داستان نبرد امام علی، گریزی می زند به این سخن عمر و سایر اتهاماتی ازین قبیل که صحابه و بزرگان صدر اسلام به مولاعلی می زدند، و از پاکی امام علی دفاع می کند در برابر این اتهامات.
بااحترام.
جلال دامن افشان.
وبلاگ Www.shir11.mihanblog.com

1402/03/09 14:06
زهیر

در تأیید این سخن، این کلیپ عالی و زیبا را تماشا بفرمایید:

دو زن طفل خوش منظری داشتند

1403/08/25 21:10
همیرضا

به گفتهٔ آقای مجید سلیمانی این بیت اشاره به این ابیات منسوب به امام علی(ع) دارد:

السَّیف و الخَنجرُ ریحانُنا / اُفٍّ علی النرجسِ و الآسِ
شرابنا مِن دَمِ اعدائنا / و کأسنا جمجمة الراس

1403/09/19 10:12
سعید

در همین نهج البلاغه ده ها بار بی اعتنایی علی ( ع ) را به مقام خلافت به معنای معمولی آن که مقام پرستان در محرابش سر به سجده می گذارند ، خواهیم دید ، او کسی است که در راه بصره در ذی قار لنگه کفشش را بلند می کند و به ابن عباس می گوید : قیمت این کفش چند است ؟ ابن عباس می گوید : به چیزی نمی ارزد .
او می فرماید : « ارزش این کفش در نزد من از ارزش زمامداری بیشتر است ، مگر اینکه حقی را بجای خود تثبیت کنم و یا باطلی را نابود بسازم » .
اگر واقعا می خواهید موقعیت علی بن ابیطالب را در برابر خلافت در نظر بگیرید ، چند بیت زیر را از جلال الدین مولوی مورد مطالعه دقیق قرار بدهید :
زان بظاهر کوشد اندر جاه و حکم         تا امیران را نماید راه و حکم
تا بیاراید بهر تن جامه ای          تا نویسد او بهر کس نامه ای
تا امیری را دهد جان دگر        تا دهد نخل خلافت را ثمر
آیا بیت اول فلسفه و هدف تمام تکاپوها و احساس ناراحتی های امیر المؤمنین را در خطبه شقشقیه توضیح نمی دهد ؟
آیا این مصرع : « تا بیاراید بهر تن جامه ای » اشاره کاملا روشنی به اولین جمله خطبه شقشقیه نیست که میگوید : « اما و اللّه لقد تقمّصها فلان » . ( هان ای مردم ، ابو بکر جامه خلافت را به تن کرد ) ؟
آیا جلال الدین مولوی در بیت سوم صراحتا نمی گوید بارورکننده درخت خلافت علی بوده است ؟
مصرع اول بیت سوم با فریاد بلند می گوید : امارت و خلافت بجان دیگری احتیاج داشته است و احیاکننده این جان ، علی بوده است و بس .
بنابراین شکوه ها و ناله های علی بن ابیطالب از هیجانات و احساسات خام « خود طبیعی » سرچشمه نمی گرفته است ، بلکه مطابق جملاتی که در خطبه شقشقیه دیده می شود ، بجهت نتایج غیر منطقی بوده که در انحراف خلافت از علی بوجود آمده بوده است .(شرح نهج البلاغه علامه جعفری )