بخش ۱۶۹ - بازگشتن به حکایت علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش
باز رو سوی علی و خونیش
وان کرم با خونی و افزونیش
گفت دشمن را همیبینم به چشم
روز و شب بر وی ندارم هیچ خشم
زانک مرگم همچو من خوش آمدست
مرگ من در بعث چنگ اندر زدست
مرگ بی مرگی بود ما را حلال
برگ بی برگی بود ما را نوال
ظاهرش مرگ و به باطن زندگی
ظاهرش ابتر نهان پایندگی
در رحم زادن جنین را رفتنست
در جهان او را ز نو بشکفتنست
چون مرا سوی اجل عشق و هواست
نهی لا تلقوا بایدیکم مراست
زانک نهی از دانهٔ شیرین بود
تلخ را خود نهی حاجت کی شود
دانهای کش تلخ باشد مغز و پوست
تلخی و مکروهیش خود نهی اوست
دانهٔ مردن مرا شیرین شدست
بل هم احیاء پی من آمدست
اقتلونی یا ثقاتی لائما
ان فی قتلی حیاتی دائما
ان فی موتی حیاتی یا فتی
کم افارق موطنی حتی متی
فرقتی لو لم تکن فی ذا السکون
لم یقل انا الیه راجعون
راجع آن باشد که باز آید به شهر
سوی وحدت آید از تفریق دهر
بخش ۱۶۸ - تعجب کردن آدم علیهالسلام از ضلالت ابلیس لعین و عجب آوردن: چشم آدم بر بلیسی کو شقیستبخش ۱۷۰ - افتادن رکابدار هر باری پیش امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه کی ای امیر المؤمنین مرا بکش و ازین قضا برهان: باز آمد کای علی زودم بکش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز رو سوی علی و خونیش
وان کرم با خونی و افزونیش
هوش مصنوعی: به سوی علی برگرد و بر او تکیه کن، زیرا او به خون و سادگی خود شریفی بزرگ و افزون دارد.
گفت دشمن را همیبینم به چشم
روز و شب بر وی ندارم هیچ خشم
هوش مصنوعی: من هر روز و شب دشمن خود را میبینم، اما هیچ کینهای نسبت به او ندارم.
زانک مرگم همچو من خوش آمدست
مرگ من در بعث چنگ اندر زدست
هوش مصنوعی: مرگ برای من به اندازهای دلپذیر است که گویی خودم آن را انتخاب کردهام و در روز قیامت برایم جذابیت خاصی خواهد داشت.
مرگ بی مرگی بود ما را حلال
برگ بی برگی بود ما را نوال
هوش مصنوعی: مرگ برای ما به معنای عدم وجود بود و بیبرگی برای ما نبودنِ حقیقی یا نداشتن چیزی را به ارمغان آورد.
ظاهرش مرگ و به باطن زندگی
ظاهرش ابتر نهان پایندگی
هوش مصنوعی: ظاهر این موضوع نشاندهنده مرگ است، اما در باطن زندگی وجود دارد. به نظر میرسد که آنچه در ظاهر ناتمام و ناقص میآید، در حقیقت دارای عمق و پایداری است.
در رحم زادن جنین را رفتنست
در جهان او را ز نو بشکفتنست
هوش مصنوعی: در رحم، جنین به دنیا میآید و سپس در جهان زندگی را آغاز میکند و این نشان از تازه شکفتن و رشد او دارد.
چون مرا سوی اجل عشق و هواست
نهی لا تلقوا بایدیکم مراست
هوش مصنوعی: از آنجا که من به پایان عمر نزدیک میشوم و عشق و آرزوهای من مرا به سوی مرگ میکشانند، باید بگویم که به پایان رسیدن زندگیام حتمی است و نمیتوانم از آن فرار کنم.
زانک نهی از دانهٔ شیرین بود
تلخ را خود نهی حاجت کی شود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر از چیزی شیرین و خوشایند دوری کنیم، در واقع خود را از آنچه که نیاز داریم محروم میسازیم. به عبارت دیگر، گاهی اوقات باید عوارض تلخ یا ناگواری را تحمل کنیم تا به چیزهای خوب و شیرین دست یابیم.
دانهای کش تلخ باشد مغز و پوست
تلخی و مکروهیش خود نهی اوست
هوش مصنوعی: اگر دانهای تلخ باشد، مغز و حتی پوستهاش هم تلخ و ناخوشایند خواهد بود و این خاصیت ناخوشایند به خود آن دانه بازمیگردد.
دانهٔ مردن مرا شیرین شدست
بل هم احیاء پی من آمدست
هوش مصنوعی: مرگ من برایم شیرین شده است و زندگی دوبارهای بر اثر آن به سراغ من آمده است.
اقتلونی یا ثقاتی لائما
ان فی قتلی حیاتی دائما
هوش مصنوعی: من را بکشید یا اینکه به من عیبجویی کنید، زیرا در واقع در کشتن من، زندگی جاودانهای نهفته است.
ان فی موتی حیاتی یا فتی
کم افارق موطنی حتی متی
هوش مصنوعی: در مرگ من زندگی وجود دارد، ای جوان، چگونه میتوانم سرزمینم را ترک کنم، تا کی؟
فرقتی لو لم تکن فی ذا السکون
لم یقل انا الیه راجعون
هوش مصنوعی: اگر جدایی و دوری نبود، در این سکوت، نمیگفتیم که به سوی او بازمیگردیم.
راجع آن باشد که باز آید به شهر
سوی وحدت آید از تفریق دهر
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای این است که کسی یا چیزی به زودی دوباره به شهر باز خواهد گشت و به سمت وحدت و همبستگی خواهد آمد، زیرا از جدایی و تفرقهای که در طول زمان وجود داشته، فرار میکند.
خوانش ها
بخش ۱۶۹ - بازگشتن به حکایت علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش به خوانش بامشاد لطف آبادی
بخش ۱۶۹ - بازگشتن به حکایت علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1398/02/07 15:05
نویب
نوال = بهره - عطا - نصیب
1399/06/17 15:09
پروانه خداپرست
در رحم زادن جنین را رفتن است
در جهان،او رازنو بشکفتن است
با وجود تفسیر هایی که در باره این بیت خواندم ولی فکر میکنم به این معنی دلالت دارد:
اگر تولد انسان در همان رحم باشد و درک زندگی در رحم اتفاق بیافتد حقیقتا مرگ است
اما وقتی زایش در جهان بیرون رحم رخ میده بهار زندگی آغاز میشود
1400/03/31 01:05
کوروش
چون مرا سوی اجل عشق و هواست
نهی لا تلقوا بایدیکم مراست
وَأَنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّـهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
و در راه خدا انفاق کنید، و خود را با دست خود به هلاکت میفکنید، و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
آیه ای از سوره بقره