بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان به خوانش بامشاد لطف آبادی
بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان به خوانش عندلیب
حاشیه ها
بنام خدا
عنوان داستانها ومطالب مثنوی غا لبا گویای آنچه بعدا بیان میکند نیست به هرحال ذیل عنوان فوق
نکات مهمی بیان شده که بعضا جادارد باز گو شود
میگوید همه مردم کودکند و نا بالغ مگر آنها که از هوا رها شده ومست خدایند در قرآن هم داریم که دنیا بازی وبازیچه(لهو ولعب)است ودر نتیحه آنکه سرگرم دنیا ست باید کودک باشد..
جنگ افراد واقوام با یکدیگرهم جنگ کودکانه وبیمعنی است کودکان بر نی سوار میشوند وآنرا دلد ل میپندارند ..فکر وادراکات ماهم مانند آن نی است که مرکب کودکان است ارزشش خیالی است
مولوی اینها رامیدیده آیا ما هم میتوانیم چیزی ببینیم مثلا آیا میبینیم که مسابقات ورزشی جهانی چگونه هیجانی کودکانه درما ایجاد میکند( مقصود نفی نیست) وآیا جنگهای بزرگ وکوجکی که در جهان اتفاق افتاده ویا جریان دارد با انگیزه های کودکانه یا احمقانه نبوده ونیست(دفاع را کودکانه نبایدگفت)
ومیگوید این اوصافی را که داری اگر رها کنی به ذات پاک خود میرسی وبی معلم علوم انبیا را درخود میبینی توضیح آنکه چون به دنیا میآئیم موجودی تعریف نشده ایم وهمنفس با کل جهان خلقت وهمسوباآنیم وبعد اگرچه مهارتهای زندگی اجتماعی را فرا میگیریم اما سدها تمبر وبر چسب برما زده میشود وحقیقت وجودما زیر عنوان ونام ونشان و ارزشها و بی ارزشی هائی که از قیاس به دیگران به خود گرفته ایم در فشارقرار میگیرد ویا مدفون میگرددوازخود بیگانه میشویم رستگاری انسان در اینست که ازاین برچسب ها وتمبرها که دیگران بر او زده اندو سخت به خودگرفته پاک شود وبه اصل وجود خود یا من حقیقی برسد در این حال دانش انسان به قول او بیواسطه وپایدار است ودر مصداق" یحمل اسفاره" نیست
راهیان راه خدا کا ری جز این نمیکنند که خود را از مکتسبات کودکانه برها نند وبه حقییقت وجود خود که پیوندی با خدا دارد دست یابند آنهادر زندگی روز مره وابستگی های مزاحم را نسبت به ارزشهای خیالی حتی المقدو رمشاهده میکنند و از نا آگاهی به سوی آگاهی سیر میکنند اینکاردر اصطلاح قرآن کریم همان تزکیه نفس است(قد افلح من زکاها)
بیت ششم کودکید بجای کودکیت درست است
با سلام
به قول دکتر محمد جعفر مصفا تمام بدبختی ما إز دست ًخودً است
ما کرفتار زندان خود ساخته ذهن خود هستیم
ما إنسان های کرفتار هویت فکری هستیم
این أوصاف که خود را با أنها وصف می کنیم تقبلی و جعلی و ذهنی است واقعیت ندا رد و أکر بتو انیم خود را إز شر این أوصاف برهانیم به رهائی خواهیم رسید
خویش را صافی کن إز أوصاف خویش
تا ببینی ذات باک و صاف خویش
استادم اقای الهی قمشه ای نیز برده ای می خواندند .
سوی قدح دست کن مر همه را مست کن
ز آنک کسی خوش نشد تا نشد از خود نهان
چون شدی از خود نهان زود گریز از جهان
روی تو واپس مکن جانب خود هان و هان
بُرده به معنای ربوده شده چقدر تکان دهنده است!
شما دوست ندارید ببرندتان؟
هیجان انگیز و adventurous!
یکی آنقدر شما را بخواهد که بربایدتان!
امیدوارم نگویند این بدآموزی است!
دامداری را میشناسم که اهل کلات نادری و مرد بسیار تیزهوشی است.
میگوید در آن ناحیه تقریبا نیمی از دختران که پدر به خواستگارشان پاسخ رد داده است، با خواستگار مربوطه می گریزند!!!
او میگوید یکی از خواهرانش مبادرت به چنین کاری کرده است و همچنان از حمایت پدر برخوردار است، چرا که پدر خود نیز مادر را در روزگار جوانی ربوده بود!!!!!
نام شهر دهلی نیز بی ارتباط با مقوله ربایش نیست، می گویند دهلی در اصل دلهی بوده است، به معنای دل+ هی!
یعنی دل رفت!
یعنی دل را بردند یعنی heart's gone!
می فرماید،
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
همه عمر در خیالی و ندانمت کجایی
( سعدی می فرماید)
باشد که دلبر ، دلربا ، اهل دل باشد ، قدر دل بداند
سره از ناسره باز شناسد، اهل عشق باشد، اهل فروردین باشد
باشد ای دل که در میکده ها بگشایند
یار بی پرده از در و دیوار
در تجلیست یا اولی الابصار
شرط یافتن چنین معشوقی را به شما خواهم گفت،
روزی که هیچکس را از دایره محبوبی بیرون نگذاشتید، روزی که همه را فهمیدید، روزی که آن یگانه متجلی در در و دیوار را دیدید، کسی پیدا خواهد شد که این مقام را در شما ببیند و لایق عشق شما باشد، لایق عشق راستین.
تشنگان گر آب جویند از جهان
آب جوید هم به عالم تشنگان
علمهای اهل دل حمالشان
علمهای اهل تن احمالشان
علم چون بر دل زند یاری شود
علم چون بر تن زند باری شود
گفت ایزد یحمل اسفاره
بار باشد علم کان نبود ز هو
دانش اهالی معنا مرکب آنهاست و با آن به سمت حقیقت میروند ولی دانش ماده گراها باری بر دوش آنهاست زیرا با آن به سمت مقصد حقیقی نمیروند ولی آن را با زحمت کسب میکنند همانطور که در آیه 5 سوره جمعه آمده:کسانی که مکلف به تورات شدند، ولی حق آن را ادا نکردند، مانند الاغی هستند که کتابهایی حمل می کنند
گر ز نام و حرف خواهی بگذری
پاک کن خود را ز خود هین یکسری
همچو آهن ز آهنی بی رنگ شو
در ریاضت آینهٔ بی زنگ شو
خویش را صافی کن از اوصاف خود
تا ببینی ذات پاک صاف خود
اگر می خواهی از اسامی و حرف ها و تاثیرات دنیای پیرامون خود بگذری و به مرحله ای بالاتر برسی نفس را تزکیه کن و از اوصافی که از پیرامونت گرفتی بری شو و مستقل از بیرون به خود اصیلت بپرداز در این صورت از آهنی کدر به آیینه ای پاک تبدیل می شوی و گوهر خود را هویدا می کنی
بیت چهارم
پیش = پی اش ................. میش = می اش
دو بیت دیگر با همین مضمون در نوشته های مختلف به مولانا نسبت می دهند که در اینشعر نیست و من در جای دیگر نیز نیافتم نظر دوستان در این باره چیست؟
هیچ نامی بی حقیقت دیده ای؟
یا ز گاف و لامِ گل، گل چیدهای
نام فروردین نیارد گل به باغ
شب نگردد روشن از اسم چراغ
تا قیامت گر کسی مِیمِی کند
تا ننوشد باده مستی کِی کند
پُر واضح است در بیت نخست "حکیم پرده ای" صحیح میباشد و کلمات دیگری مانند بَرده ای یا بُرده ای و ... نه تنها تکان دهنده نیستند که مسخره مینمایند و بی معنی.
اگر در نام شعر دقت کنیم "در بیان آنکه حال خود و مستی خود را پنهان باید داشت" مسئله حل میشود
هرجا در اشعار فارسی کلمه پنهان آمده است همراه کلمه پرده یا در پرده بوده است
حکیم پرده ای کسی است که حکیمانه حال خود را و مستی خود را در پرده پنهان مینماید
و مولانا در بیت دوم کاملا تعیین مینماید منظورچیست میگوید:
چونک از میخانه مستی ضال (منحرف) شد
تسخر و بازیچهٔ اطفال شد
پس حکیمانه در پرده مستی کن و حال خود در پرده دار که این فرموده حکیم پرده ای ست...
و چند بیت دیگر در این شعر است که در اینجا آورده نشده است:
شب نگردد روشن از ذکر چراغ
نام فروردین نیارد گل به باغ
تا قیامت صوفی ار مِی مِی کند
تا ننوشد باده ، مستی کِی کند
والسلام
حکیمِ پرده ای ، همان حکیمِ سنایی است . زیرا او از دیدگان اِدراک مردمِ ، در پرده و حجاب مستور بود . ( شرح کبیر انقروی ، ج 3 ، ص 1246 ) . اگر پرده را به معنی نغمه بگیریم . در اینجا به معنی نغمه دان اسرار است که باز منظور همان حکیم سنایی است . ( شرح مثنوی ولی محمد اکبرآبادی ، دفتر اول ، ص 270 ) ]
تفسیر ابیات ۳۳ الی ۳۵ فوق:
درسی از مولانا برای به تعالی رسیدن انسان:
چنانچه میخواهی از این حروف و نامها بگذری و ظاهر مادیات ترا جلب نکند و به عالم معنا برسی، باید وجود خود را از اوصاف و احوال بشری و مادی پاک کنی و به اوصاف الهی متّصف شوی.
باید مانند آهن از آهن بودن دست بکشی و در کورۀ ریاضت، زنگار نفسانیت را محو نمایی، تا به مقام آینه برسی. پس باید آنقدر بر آهن وجود خود، صیقل صفا و وفای الهی بزنی تا آهن وجودت بکلی محو شود و مبدّل به آینه گردد و حقایق و اسرار را نمودار سازد. چون آینه همان را که هستی نشان میدهد.
درونت را از منیت ها و اوصاف پست و اخلاق زشت صاف کن تا به اخلاق ربّانی و اوصاف الهی آراسته شوی. و آنگاه ذاتِ پاک خود را خواهی دید. واِلّا تا آخر عُمر، فردی از خود بیگانه خواهی بود.
سر امسینا لکردیا بدان
راز اصبحنا عرابیا بخوان
یعنی چه ؟
آقا کوروش سلام
جمله :امسیت کردیا واصبحت عربیا بدین مضمون معنا میشود که شب هنگام کردی عامی خوابیدم وصبحگاهان عرب از خواب بیدار شدم
نقل این عبارت با معنای بالا به عرفای مختلفی از جمله ابوالوفا،بابا طاهر عریان ،ابو عبدالله بابونی ودر مقدمه ودیباچه دفتر اول مثنوی ،از سوی مولانا به جد حسام الدین چلبی(ابن یزدانبار ارموی) نسبت داده شده است
ودلیل این عبارت ظاهرا بر این نقل قول است که خلاصه یکی از این عرفا که کردوعلاقه مند به آشنایی با زبان عربی ومعارف دینی بوده ودر بعضی حکایات منقول، مورد استهزای وتمسخرطلاب هم قرار گرفته و به توصیه ایشان،دستوراتی مثل غسل در آب یخ زده یامعلق وآویزان ماندن به مدت زیاد را انجام داده و خلاصه در اثر جذبه معنوی ،معجزه آسا صبحگاهان ضمن آشنایی با ادبیات عرب حافظ قرآن گشته الله اعلم
آفرین به معلومات بالای شما و سپاسگزار هستم لطف کردید ❤
سلام
در این بیت باز مولانای عزیز به زیبایی از یکی از آیات قرآن بجا استفاده برده ،در سوره یونس آیه ۳۶ داریم :
و ما یتبع اکثرهم الا ظنا ان الظن لا یغنی من الحق شیئا
بیشترشان جز از گمانی پیروی نکنند وهمانا گمان، بینیازی از حق نمی آورد
معنی بیت بعد هم چنین است :از دو گمان هرکدام غالبتر باشد ،آن را ترجیح میدهند ولی تو هرگز در روشنی خورشید تابان هیچ جدالی نمیتوانی داشته باشی
یعنی ای کودکانی که بر اسب های چوبین نشسته ودامان خود را گرفته اید در پوچی امور دنیوی هیچ جای شکی نیست و موضوعی اظهر من الشمس است .
شاد باشید