بخش ۱۳۵ - مثل عرب اذا زنیت فازن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة
فازن بالحرة پی این شد مثل
فاسرق الدرة بدین شد منتقل
بنده سوی خواجه شد او ماند زار
بوی گل شد سوی گل او ماند خار
او بمانده دور از مطلوب خویش
سعی ضایع، رنج باطل، پای ریش
همچو صیادی که گیرد سایهای
سایه کی گردد ورا سرمایهای
سایهٔ مرغی گرفته مرد سخت
مرغ حیران گشته بر شاخ درخت
کین مدمغ بر کی میخندد عجب
اینت باطل اینت پوسیده سبب
ور تو گویی جزو پیوستهٔ کلست
خار میخور خار مقرون گلست
جز ز یک رو نیست پیوسته به کل
ورنه خود باطل بدی بعث رسل
چون رسولان از پی پیوستنند
پس چه پیوندندشان چون یک تنند
این سخن پایان ندارد ای غلام
روز بیگه شد حکایت کن تمام
بخش ۱۳۴ - در بیان آنک عاشق دنیا بر مثال عاشق دیواریست کی بر او تاب آفتاب زند و جهد و جهاد نکرد تا فهم کند کی آن تاب و رونق از دیوار نیست از قرص آفتابست در آسمان چهارم لاجرم کلی دل بر دیوار نهاد چون پرتو آفتاب به آفتاب پیوست او محروم ماند ابدا و حیل بینهم و بین ما یشتهون: عاشقان کل نه عشاق جزوبخش ۱۳۶ - سپردن عرب هدیه را یعنی سبو را به غلامان خلیفه: آن سبوی آب را در پیش داشت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فازن بالحرة پی این شد مثل
فاسرق الدرة بدین شد منتقل
هوش مصنوعی: زنی با زایمان سخت به دنیا آمد، به گونهای که مانند کسی که دانهای را میشکافد، به آرامی به زندگی جدیدی وارد شد.
بنده سوی خواجه شد او ماند زار
بوی گل شد سوی گل او ماند خار
هوش مصنوعی: بنده به سمت آقا رفت و او در غم و اندوه ماند. بوی گل به طرف گل رفت و او در کنار خارها ماند.
او بمانده دور از مطلوب خویش
سعی ضایع، رنج باطل، پای ریش
هوش مصنوعی: او به دور از خواستهاش باقی مانده و تمام تلاشهایش بیثمر است. رنجی که میکشد بیفایده است و پایش در باتلاقی از مشکلات گیر کرده است.
همچو صیادی که گیرد سایهای
سایه کی گردد ورا سرمایهای
هوش مصنوعی: شبیه به صیادی که تنها سایهای را میگیرد، آیا آن سایه میتواند برای او ارزش و سرمایهای به حساب آید؟
سایهٔ مرغی گرفته مرد سخت
مرغ حیران گشته بر شاخ درخت
هوش مصنوعی: سایهٔ یک پرنده بر روی مردی افتاده و او به شدت گیج و متعجب شده است، در حالی که درختی که پرنده بر روی آن نشسته، او را تحت تأثیر قرار داده است.
کین مدمغ بر کی میخندد عجب
اینت باطل اینت پوسیده سبب
هوش مصنوعی: شگفتا که بر کی میخندد، در حالی که دلیل این خنده باطل و پوچ است.
ور تو گویی جزو پیوستهٔ کلست
خار میخور خار مقرون گلست
هوش مصنوعی: اگر تو بگویی که جزئی از کل هستی، پس خار، که به گل خاردار پیوسته است، غذا میخورد.
جز ز یک رو نیست پیوسته به کل
ورنه خود باطل بدی بعث رسل
هوش مصنوعی: تنها از یک منبع به حقیقت پیوسته میتوان دست یافت، وگرنه خود به خود وجود و حقیقت بیمعنا خواهد بود و رسالت پیامبران هم بیفایده میشود.
چون رسولان از پی پیوستنند
پس چه پیوندندشان چون یک تنند
هوش مصنوعی: وقتی پیامبران با هم متحد شدهاند، پس چه نیازی به پیوند دیگری است، زیرا آنها مانند یک وجود واحد هستند.
این سخن پایان ندارد ای غلام
روز بیگه شد حکایت کن تمام
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که صحبت و داستانی که نقل میشود، هیچ وقت به پایان نمیرسد و میتوان هرگز از روایت آن خسته نشد. همچنین اشاره دارد که روز به پایان رسیده و زمان آن رسیده که به روایت و گفتن داستان ادامه داده شود.
خوانش ها
بخش ۱۳۵ - مثل عرب اذا زنیت فازن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة به خوانش بامشاد لطف آبادی
بخش ۱۳۵ - مثل عرب اذا زنیت فازن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1398/01/08 22:04
رضا مزکی
بیت اول اشاره است به ضرب المثل عربی « اذا زنیت فاذن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة » به معنای « هر گاه خواهی که تباهی به بار آوری با آزادْ زن ،تباهی آور ؛ و هر گاه خواهی که دزدی کنی ، مروارید بدزد»
[ این مثل هر چند به لحاظ ظاهر صورتی پسند ندارد ، لیکن مولانا آن را در تفهیم مقصودی عالی و معنوی به کار گرفته است ؛ در مثنوی این گونه موارد کم نیست. منظور این است که باید همت و سلیقه شخص ، بلند و ظریف باشد و هماره به عالی ترین چیز ها نظر داشته باشد ]
شرح جامع مثنوی کریم زمانی (چاپ اول) ، دفتر اول ، صفحه 728