بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را به خوانش علیرضا محرابی
بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را به خوانش عندلیب
حاشیه ها
وزیر این پادشاه بسیار مکار و بد طینت بود. پس برای رسیده به مقصودش و کشتن شمار بسیار از مسیحیان،نقشه ای کشید که در آن حاضر شد دست و گوش و بینی و لب خود را از دست بدهد تا بدین ترتیب در جمع مسیحیانی که برای نجات جان خود از دست او دین خود را در دل پنهان می کردند،داخل شود و این گونه جمعشان را به دست خودشان از بین ببرد.
سلام بر همه
دوستان
پرسشی دارم .
آیا به کار بردن واژه گبر برای زرتشتیان از دیدگاه خود زرتشتیان تحقیر آمیز است ؟
واژهی گبر در اینجا معنای زردشتی ندارد ، چه پادشاه جهود است و به یقین وزیر او نیز وصد البته نه تنها از چشم بهدینان که هم ایرانیان ، اهانت آمیز است.
میشه لطفا سعی کنید علاوه بر خلاصه ی داستان معنی بعضی ابیات مثل کم کش ایشان را که کشتن سود نیست ...دن نداری بوی مشک و عود نیست مصراع دوم خیلی واضحه ولی مصراع اول یکم مبهمه اینکه چرا باید کم بکشه؟
Mobintbh گرامی
میفرماید دین چونان عود بوی مشک از خود ساطع نمیکند که تو همه نصرانیان را بدینوسیله پیدا کنی و با کشتار آنان نصرانیت را ریشه کن کنی . نصرانیان قادرند آنرا چونان سری در صد پوشش پنهان کنند .
شاید به موضوع تقیه اشاره میکند .
البته اختلاف بین یهودیت و نصرانیت و اسلام و ... بی تردید از جهل بشر سرچشمه میگیرد و ادیان الهی اگر از سوی خدای آمده اند با هم ناساز نیستند و هر گاه ناسازی میانشان پدید آمد هر عقل سلیمی در می یابد در یک یا هر دو سوی اختلاف دخل و تصرف صورت گرفته است .
و اینکه میگوید دین ندارد بوی مشک و عود نیست ...
برای من شگفت انگیز است . چرا که حتما دین هم مزه دارد هم بو و هم شکل و فرم و مانند هر پدیده دیگری یک معنا دارد و یک صورت .
بوی کبر و بوی حرص و بوی آز
در سخن گفتن بیاید چون پیاز
کبر و حرص و آز بوی نامطبوعی دارد . اگر شامه ما بیمار است و بدلیل مطامعی یا بدلیل عادت به زیستن در بوهای نامطبوع حساسیت خود را از دست داده است این بدان معنی نیست که کبر و حرص و آز بویی ندارد !!
واژهی «گبر» در فارسی میانه شناخته نیست. این واژه بعد از اسلام بظاهر از زبان آرامی (معادل «مُغ» و نیز ظاهراً بمعنی مرد (نک. دهخدا بقل از منتهی الارب ؛ همچنین ذیل «گبر» در دانشنامهٔ ایرانیکا) وسیلهی اعراب نو مسلمان برای اشاره به ایرانیان بکار رفت. بعد از فتح ایران و تغییر دین اکثریت ایرانیان به اسلام و طی انتقال و تبدیل زبان فارسی از میانه (پهلوی) به نوین (دری)، واژه «گبر» ابتدا بمعنی «زردشتی» (مثلاً، شاهنامه) بکار رفت اما به تدریج تا حدود سدهٔ هفتم (مقارن حیات مولوی) بمعنی «غیر مسلمان» (مقابل «مسلمان») و بعد بمعنی «کافر»، «ملحد»، «بی دین» (نک. فرهنگ واژگان مترادف و متضاد) در گفتمان مسلمان (ایرانی و عرب و ترک و کُرد) بکار رفت و محلات زردشت نشین در شهرهایی مثل اصفهان و یزد به «گبرآباد» و «گبرستان» (قبرستان) موسوم شدند. در بسیار اوقات در موقع سخت گیری حاکمان مسلمان بر مسیحیان و یهودیان (مثلاً در دوره شاه صفی و عباس دوم و صدارت ساروتقی اعتماد الدوله) به این اقلیت حکم میشده به «گبرستان» کوچ کنند تا با کافران («کافر اهل ذمّه» در برابر «کافر اهل بغی» یا «کافر حربی») و دور از مردم مسلمان مجاورت داشته باشند. واژهٔ «گبر» مقارن همین دورهی صفوی، با تغییر و تبدیل (giaour=gdwr=gbr=گبر) توسط ترک عثمانی (و متعاقباً، کُردها) تا حدود بالکان هم برای اشاره به غیر مسلمانان (خدا نشناس؛ کافر) نظیر مسیحی بکار رفته است. با عنایت به مضمون شعر و زمانهی شاعر، همان مفهوم مجاز احتمالا مورد نظر بوده است: وزیر خدانشناسِ شاه.
"حکم مر" در بیت هفتم به چه معنی است؟
حامد کهن عزیز حکم مُر در اینجا به معنای حکم قاطع است
عشق مولانایی:
بخش 13 - آموختن وزیر مکر پادشاه را
شرح و تفسیر بیت 338
او وزیری داشت گبر و عشوه ده / کو بر آب از مکر بر بستی گره
آن شاه جهود وزیری داشت بسیار فریبکار که از شدت مکاری و حیله گری به آب گره می زد یعنی کارهائی انجام می داد که در نظر دیگران محال می نمود .
شرح و تفسیر بیت 339
گفت : ترسایان ، پناه جان کنند / دین خود را از ملک ، پنهان کنند
آن وزیر پر تزویر گفت : شاها ، عیسویان برای اینکه جانشان حفظ شود دین خود را از شاه پنهان و طوری رفتار می کنند که خیال کنی آنان عیسوی نیستند .
شرح و تفسیر بیت 340
کم کش ایشان را که کشتن سود نیست / دین ندارد بوی ، مشک و عود نیست
شاها ، این قدر آنان را مکش که کشتار آنان هیچ سودی ندارد چرا که دین مانند عود و مشک نیست که بوئی داشته باشد و بدان وسیله پیروان دین و آئینی شناخته شوند . ( ممکن نیست به ضرب شمشیر اعتقاد را از دل مردم برانداخت )
شرح و تفسیر بیت 341
سر ، پنهان است اندر صد غلاف / ظاهرش با تو ، چو تو ، باطن خلاف
دین و اعتقاد امری قلبی است بنابراین پوشیده داشتن آن ممکن است . ظاهرش با تو و باطنش بر توست .
شرح و تفسیر بیت 342
شاه گفتش : پس بگو تدبیر چیست ؟ / چاره آن مکر و آن تزویر چیست ؟
شاه جهود به آن وزیر مکار گفت : پس بگو بدانم که تدبیر و چاره این امر چیست ؟ و آن مکر و تزویر چه راهی دارد ؟
شرح و تفسیر بیت 343
تا نماند در جهان ، نصرانیی / نی هویدا دین و ، نی پنهانیی
تا بر اثر این تدبیر حتی یک نصرانی در جهان نماند ، چه آنکه دینش را آشکار کند و چه آنکه دینش را نهان دارد .
شرح و تفسیر بیت 344
گفت : ای شه ، گوش و دستم را ببر / بینی ام بشکاف ، اندر حکم مر
وزیر مکار به شاه گفت : با فرمانی قاطع دست و گوشم را ببر و بینی ام را بشکاف . ( حکم مر به معنی فرمان قاطع است )
شرح و تفسیر بیت 345
بعد از آن در زیر دار آور مرا / تا بخواهد یک شفاعتگر مرا
سپس مرا زیر چوبه دار بیاور بدین قصد که بر دارم زنی اما باید کسی بیاید و شفاعت مرا نزد تو کند تا بر بالای دار نروم .
شرح و تفسیر بیت 346
بر منادی گاه کن این کار ، تو / بر سر راهی که باشد چارسو
این کار را در محلی پر رفت و آمد مثل بازار یا سر چهار راه عمومی شهر انجام بده تا همگان آنرا مشاهده کنند .
شرح و تفسیر بیت 347
آنگهم از خود بران تا شهر دور / تا دراندازم در ایشان شر و شور
پس از اجرای این حکم مرا به شهری دور تبعید کن تا در آنجا میان عیسویان فتنه و آشوب بر پا دارم .
فرهاد دَمِت همیشه گرم
دست مریزاد
آذر ،خانم معلم جغرافیا از اراک نوشته:
با سپاس از مولانا ( به دور از هر افراط و خودباختگی)و با تشکر از دست اندرکاران سایت گنجور و امتنان از شما فرهنگ دوستان و قدردانی ویژه از آقای فرهاد به خاطر معنی هاشون .واقعا احساس مسئولیت ایشان ستودنی است .بهروزی همگان را خواهانم
در مثنوی چاپهای قبل از سال 1357
بیت چنین می باشد
داشت شه وزیری مکار و ره زن ،عشوه ده
کو بر آب از مکر بر بستی گره
از جای درست بخوانیم تا درست بفهمیم و درست تر تبادل نظر کنیم
یزدان یگانه نگهدارتان
واقعا از فرهاد عزیزبابت مسئولیت پذیری و معانی قابل فهمشون سپاسگذارم من برای درک اشعار گاهی به مشکل برمیخورم و واقعا این معانی کمک کننده هستند..همچنین روفیای عزیز ک سخنانشون واقعا ب دل میشینه..ممنونم
دوستان محترم با سلام
برای درک بهتر این اشعار ،
منظور از وزیر مکار ، پولس است
این ابیات ادامه داستان «پادشاه جهود و نصرانیان» از دفتر اول مثنوی معنوی مولانا است. در این بخش، وزیر حیلهگر پادشاه جهود، نقشهای شیطانی برای نابودی مسیحیان طراحی میکند.
خلاصه ابیات:
وزیر پادشاه که فردی حیلهگر و ریاکار است، به او میگوید که کشتن مسیحیان فایدهای ندارد، زیرا آنها دین خود را پنهان میکنند و ظاهرشان با باطنشان متفاوت است. او به پادشاه پیشنهاد میدهد که دست و گوش و بینی او را ببرد و او را در ملاء عام به دار بیاویزد تا مسیحیان به او پناه ببرند و به این ترتیب، بتواند آنها را شناسایی و نابود کند.
تفسیر ابیات:
وزیر گَبْر و عِشوِه دِه: وزیر نماد افراد حیلهگر و ریاکار است که برای رسیدن به اهداف خود، از هر وسیلهای استفاده میکنند. آبْ از مَکر بَر بَستی گِرِه: این عبارت به مهارت وزیر در فریبکاری و نیرنگ اشاره دارد. دینْ ندارد بویْ، مُشک و عود نیست: این عبارت به این معنی است که دین یک امر درونی است و نمیتوان آن را با ظواهر تشخیص داد. سِرّ پنهانست اندر صد غِلاف: این عبارت به پنهان بودن حقیقت دین در لایههای مختلف اشاره دارد. تَدبیر و تَزْویر: این دو کلمه به نقشههای حیلهگرانه وزیر اشاره دارند. شَرّ و شور: این عبارت به آشوب و فتنهای اشاره دارد که وزیر قصد دارد در میان مسیحیان ایجاد کند.پیام داستان:
این ابیات به ما هشدار میدهد که باید از افراد حیلهگر و ریاکار دوری کنیم و فریب ظواهر را نخوریم. همچنین، این ابیات به ما یادآوری میکند که دین یک امر درونی است و نمیتوان آن را با ظواهر تشخیص داد.
نکات مهم:
مولانا در این داستان از تمثیل برای بیان مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی استفاده میکند. داستان به موضوع ریاکاری، حیلهگری و تأثیر منفی هواهای نفسانی بر قضاوت انسان اشاره دارد. این ابیات نشان میدهد که انسان های حیله گر برای دست یابی به اهداف خود، دست به هر کاری میزنند.