گنجور

بخش ۱۲۲ - سبب حرمان اشقیا از دو جهان کی خسر الدنیا و الآخرة

چون حکیمک اعتقادی کرده است
کآسمان بیضه زمین چون زرده است
گفت سایل چون بماند این خاکدان
در میان این محیط آسمان
همچو قندیلی معلق در هوا
نه باسفل می‌رود نه بر علا
آن حکیمش گفت کز جذب سما
از جهات شش بماند اندر هوا
چون ز مغناطیس قبهٔ ریخته
درمیان ماند آهنی آویخته
آن دگر گفت آسمان با صفا
کی کشد در خود زمین تیره را
بلک دفعش می‌کند از شش جهات
زان بماند اندر میان عاصفات
پس ز دفع خاطر اهل کمال
جان فرعونان بماند اندر ضلال
پس ز دفع این جهان و آن جهان
مانده‌اند این بی‌رهان بی این و آن
سر کشی از بندگان ذوالجلال
دان که دارند از وجود تو ملال
کهربا دارند چون پیدا کنند
کاه هستی ترا شیدا کنند
کهربای خویش چون پنهان کنند
زود تسلیم ترا طغیان کنند
آنچنان که مرتبهٔ حیوانیست
کو اسیر و سغبهٔ انسانیست
مرتبهٔ انسان به دست اولیا
سغبه چون حیوان شناسش ای کیا
بندهٔ خود خواند احمد در رشاد
جمله عالم را بخوان قل یا عباد
عقل تو همچون شتربان تو شتر
می‌کشاند هر طرف در حکم مر
عقل عقلند اولیا و عقلها
بر مثال اشتران تا انتها
اندریشان بنگر آخر ز اعتبار
یک قلاووزست جان صد هزار
چه قلاووز و چه اشتربان بیاب
دیده‌ای کان دیده بیند آفتاب
یک جهان در شب بمانده میخ‌دوز
منتظر موقوف خورشیدست و روز
اینت خورشیدی نهان در ذره‌ای
شیر نر در پوستین بره‌ای
اینت دریایی نهان در زیر کاه
پا برین که هین منه با اشتباه
اشتباهی و گمانی را درون
رحمت حقست بهر رهنمون
هر پیمبر فرد آمد در جهان
فرد بود آن رهنمایش در نهان
عالم کبری به قدرت سحر کرد
کرد خود را در کهین نقشی نورد
ابلهانش فرد دیدند و ضعیف
کی ضعیفست آن که با شَه شُد حریف
ابلهان گفتند مردی بیش نیست
وای آنکو عاقبت‌اندیش نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون حکیمک اعتقادی کرده است
کآسمان بیضه زمین چون زرده است
هوش مصنوعی: چون حکیمی به این باور رسیده که آسمان مانند زردهٔ تخم‌مرغ، دور زمین را گرفته است.
گفت سایل چون بماند این خاکدان
در میان این محیط آسمان
هوش مصنوعی: سائل پرسید چرا این دنیای مادی در میان این فضای آسمانی باقی مانده است؟
همچو قندیلی معلق در هوا
نه باسفل می‌رود نه بر علا
هوش مصنوعی: این جمله به تصویری از یک چراغ یا قندیل در حالتی معلق اشاره دارد که نه به پایین می‌رود و نه به بالا می‌رود. این حالت نشان‌دهنده وضعیتی است که نه در یک سمت و نه در سمت دیگر حرکت می‌کند، به نوعی بلاتکلیفی و عدم پیشرفت را توصیف می‌کند.
آن حکیمش گفت کز جذب سما
از جهات شش بماند اندر هوا
هوش مصنوعی: حکیم گفت که به دلیل جذب آسمان از شش سمت، او در فضا باقی مانده است.
چون ز مغناطیس قبهٔ ریخته
درمیان ماند آهنی آویخته
هوش مصنوعی: وقتی که نیروی مغناطیس در قبهٔ ریخته شده در میان قرار دارد، آهنی به صورت آویخته و معلق باقی می‌ماند.
آن دگر گفت آسمان با صفا
کی کشد در خود زمین تیره را
هوش مصنوعی: او گفت آسمان زیبا چگونه می‌تواند زمین تاریک را در خود جای دهد؟
بلک دفعش می‌کند از شش جهات
زان بماند اندر میان عاصفات
هوش مصنوعی: او را از شش طرف دور می‌کند تا در میان طوفان‌ها باقی نماند.
پس ز دفع خاطر اهل کمال
جان فرعونان بماند اندر ضلال
هوش مصنوعی: به این معناست که وقتی برطرف کردن نگرانی‌های افراد برجسته و کامل به نفع انسان‌های عادی صورت می‌گیرد، نتیجه‌اش این می‌شود که افرادی مانند فرعون‌ها همچنان در جهل و گمراهی باقی می‌مانند.
پس ز دفع این جهان و آن جهان
مانده‌اند این بی‌رهان بی این و آن
هوش مصنوعی: بنابراین، کسانی که از این دنیا و آن دنیا رهایی یافته‌اند، در حال حاضر در دنیایی هستند که نه به چیز خاصی وابسته‌اند و نه به چیز دیگری.
سر کشی از بندگان ذوالجلال
دان که دارند از وجود تو ملال
هوش مصنوعی: اگر بندگان خدا به خاطر وجود تو ناراحت و آزرده‌اند، بدان که تو در برابر قدرت پروردگار، سرکشی می‌کنی.
کهربا دارند چون پیدا کنند
کاه هستی ترا شیدا کنند
هوش مصنوعی: کهربا، زمانی که پیدا می‌شود، می‌تواند چنان عشق و شوری در دل‌ها ایجاد کند که آدمی را مجذوب خود کند، مانند کاه که به راحتی جذب می‌شود.
کهربای خویش چون پنهان کنند
زود تسلیم ترا طغیان کنند
هوش مصنوعی: اگر کهربای خود را پنهان کنی، به سرعت تسلیم می‌شوید و طغیانی خواهند کرد.
آنچنان که مرتبهٔ حیوانیست
کو اسیر و سغبهٔ انسانیست
هوش مصنوعی: آنسان که در مرتبهٔ حیوانی زندگی می‌کند، همچنان از آزادی و صفات انسانی دور است.
مرتبهٔ انسان به دست اولیا
سغبه چون حیوان شناسش ای کیا
هوش مصنوعی: انسان در سطوح بالای خود به وسیلهٔ افراد ویژه و برتر شکل می‌گیرد، در حالی که شناخت او از حیوانات به مراتب پایین‌تر است.
بندهٔ خود خواند احمد در رشاد
جمله عالم را بخوان قل یا عباد
هوش مصنوعی: در اینجا گوینده به اهمیت و جایگاه بندگی خداوند اشاره می‌کند. او می‌گوید که احمد (پیامبر اسلام) همهٔ عالم را به بندگی خدا دعوت کرده است. با این تعبیر، به نوعی بر این نکته تأکید می‌شود که بندگی و اطاعت از خداوند، اساس حقیقت و سعادت انسانی است.
عقل تو همچون شتربان تو شتر
می‌کشاند هر طرف در حکم مر
هوش مصنوعی: ذهن تو مانند یک شتربان عمل می‌کند که شتر را به هر سمتی می‌کشاند و در حقیقت به تو اجازه نمی‌دهد که در یک مسیر مشخص متمرکز شوی.
عقل عقلند اولیا و عقلها
بر مثال اشتران تا انتها
هوش مصنوعی: اولیا به لحاظ عقل، در مرتبه‌ای بالاتر هستند و عقل‌های دیگران مانند شترهای بی‌جهت و ناآگاه می‌مانند تا آخر.
اندریشان بنگر آخر ز اعتبار
یک قلاووزست جان صد هزار
هوش مصنوعی: به آن‌ها توجه کن، زیرا اعتبار و ارزش یک سرباز تنها به خاطر جان صد هزار نفر است.
چه قلاووز و چه اشتربان بیاب
دیده‌ای کان دیده بیند آفتاب
هوش مصنوعی: چه قدر زیباست و چه قدر زنده است نگاهی که می‌تواند آفتاب را ببیند.
یک جهان در شب بمانده میخ‌دوز
منتظر موقوف خورشیدست و روز
هوش مصنوعی: در جهانی تاریک، شخصی به انتظار طلوع خورشید و آمدن روز نشسته است.
اینت خورشیدی نهان در ذره‌ای
شیر نر در پوستین بره‌ای
هوش مصنوعی: این قطرهٔ کوچک به اندازهٔ ذره‌ای، در واقع یک خورشید پنهان و نورانی است. همچنین این شیر قوی و دلاور، در ظاهری نرم و لطیف مانند پوست بره به نظر می‌رسد.
اینت دریایی نهان در زیر کاه
پا برین که هین منه با اشتباه
هوش مصنوعی: این دریا hidden در زیر کاه است، پای بر روی آن نگذارید که ممکن است با اشتباه خود، آن را نادیده بگیرید.
اشتباهی و گمانی را درون
رحمت حقست بهر رهنمون
هوش مصنوعی: خطا و گمان انسان در سایه رحمت خداوند قرار دارد و این رحمت می‌تواند راهنمایی برای او باشد.
هر پیمبر فرد آمد در جهان
فرد بود آن رهنمایش در نهان
هوش مصنوعی: هر پیامبری که در دنیا ظهور کرده است، فردی خاص و منحصر به فرد بوده و راهنمایی‌های او در دل هر فردی نهفته است.
عالم کبری به قدرت سحر کرد
کرد خود را در کهین نقشی نورد
هوش مصنوعی: جهان بزرگ با قدرت جادوگری، خود را در آن نقش قدیمی به تصویر کشیده است.
ابلهانش فرد دیدند و ضعیف
کی ضعیفست آن که با شَه شُد حریف
هوش مصنوعی: نادان‌ها فردی را دیدند و گفتند او ضعیف است، اما در حقیقت ضعیف کسی است که به همراه پادشاهی به رقابت پرداخته است.
ابلهان گفتند مردی بیش نیست
وای آنکو عاقبت‌اندیش نیست
هوش مصنوعی: جاهلان گفتند که او هیچ نیست و ارزش ندارد، اما وای بر آن کسی که به عاقبت‌نگری و آینده‌نگری اهمیت نمی‌دهد.

خوانش ها

بخش ۱۲۲ - سبب حرمان اشقیا از دو جهان کی خسر الدنیا و الآخرة به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1390/12/20 11:02
امیرحسین

زندگی افسانه افسانه هاست
هر که دل بندد به آن دیوانه دیوانه هاست

1391/10/16 08:01

رابطه ی من و تو استاد روال مرید و مردای است چه آنکه تاریکی را نوری امیدوار میکند به نجات و هم پرتو لایزال شوری و دلخوشی.پیش از تو در انسجام جهل بایر بودم و بی حاصل بسان آن درخت سپیدار سیرتی که بار پندار ندارد.
شکوفه آذین میکنی به معرفتت شاخسار ارادت را که جوانه زدن برایش خواب لاطائل بود پیش از این.
بازی نبود تحصیل
اسباب دلکشیدن و دل بستگی بود به نکات
و هم زبانت انتشار بلاغت داشت
و روح از نشاط تو کمتر فراغت یافت
بلند قامتی اندیشه منبسط
که جهل را جمله به موهبتی می گریزانی
دستم گرفتی چون ولی
که به ناتوانیم زانو پاگرفت
تو آن بودی گام به گام
که از من خام
چنین پخته به زنهار آمدم
که جمله حریفان در عجبند
همنشین تو بودن سعادت است
و نغز مجاورتت غرق حلاوت است
بر تو شاکر بودن
عین شکر خداست
که رسالت تو
همچون عزم انبیاست
اگر همان باشی
من امتم
و بدان که مکنتم همه وامدار توست
نور اندیشه
و منت یزدان را
جمله که در بساط تو چاکری کنم
که جاروکشی اهل عرفان
بهتر از شاهی شهر اشقیاست
ع.ا

1395/03/15 21:06
شهرام شریف‌زاده

با سلام و درود
به نظر می‌اید در بیت 25 عالم کبری صحیح است.

1395/03/19 19:06
محمد حنیفه نژاد

بنده خود خواند احمد در رشاد
جمله عالم را بخوان قل یا عباد

مسامحه در تفسیر قرآن ، آن هم تا این حد اصلا از مولوی قابل قبول نیست
آیا پیامبر همه مردم را بنده خود خوانده ؟! در حالی که آن آیه می فرماید : یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمت الله
یعنی ای پیامبر بگو ای بندگان من ( یعنی ای پیامبر به این بندگان من بگو ) که از رحمت خدا ناامید نشوید
جای بسی تأمل است ، لطفا دانشمندان و مولوی دوستان بیشتر شرح دهند

1401/01/14 15:04
سوشیانت کیخسروی

درودبرشما
البته اینگونه تفسیر کردن هم ناصواب نیست چراکه اگر"ی" در "عبادی" به خدا برگردد وخدا بگوید "بندگان من که ..."،در انتها نیز باید بگوید رحمتِ من وعبارت "رحمتی" بیاورد نه رحمت الله که اشاره به غایب دارد .
نیز گفته می شود درتفسیر بیان السعاده گنابادی نیز وفق برداشت مولانا تفسیرشده

1400/02/23 12:04
سروش سروش

گرامی حنیفه نژاد
بحث انسان کامل هست و مرتبه انسان کاملی و ارواحی که به این مقام و مرتبه میرسن
《 هر زمان نو میشود دنیا و ما 》
علاوه بر ماده و اتم و مولکولها ک میمیرن و متولد میشن، روح هم هی بزرگتر میشه
در مسیر سلوک هی روح بزرگتر در کالبد ما میشینه و روح قبلی رو در بطن خودش جا میده تا جایی ک روح کامل خدا (مسیح) در کالبد ما میشینه
و شخصی ک ب مرتبه انسان کاملی میرسه روح کامل خدا در کالبدش حلول میکنه و مسیح میشه، خود مسیح میشه و نگاه مسیحایی پیدا میکنه (همینطور ک در بسیاری موارد حضرت مولانا از کلمه مسیح یا یکی از کالبدهای مسیح با نام عیسی بسیار نام برده)
و مسیح یعنی مسح شده توسط خدای الرحمن یا اهورا
و بعد مسیح شدن ب عالم اهورا وارد میشه و دید اهورایی پیدا میکنه و بعد نگاه دیانا یا الهی
ک اینها مسیر سلوک و ورای سلوک هست
و شخصی ک به اون مراتب میرسه از بُعد دیانا(الله) یا اهورا همه چیز رو میبینه و درواقع جسمش وسیله ارتباطی اون با این عالم هست ولی روح درونش روح کامل خدا هست و سخنانش سخن خدا و دیدش دید الهی
و محمد به مقام انسان کامل رسید
و همینطور مولانا
ذره ذره با ادراک و بزرگتر شدن روح ب اون مراتب رسیدن
پس نه کلام محمد ن مولانا رو نمیشه نقض کرد و ایراداتی اگر باشه از درک و سطح روحی ماست نه کلام ایشان
و البته سخنان آن بزرگان در هر مرتبه ای از رشد روحی ک بودن در مسیر سلوکشون مرتبط هست
تا جایی تسلیم بودن و از نجوم و ستاره ها بهره میبردن و در جایی سلطان کائنات بودن و بر احوالات کل عوالم حکم میکردن
و حتی پیشگویی های انسان کامل حکم هست بر کائنات، و اون پیشگویی نبوده

1401/03/14 00:06
کوروش

جدای از این که فکر میکنم به گرد بودن زمین هم اشاره کزده ولی نگرش جالبش این بود که به جای جاذبه به دافعه اشاره کرده

آن دگر گفت آسمان با صفا

 

کی کشد در خود زمین تیره را

 

بلک دفعش می‌کند از شش جهات

 

زان بماند اندر میان عاصفات