گنجور

بخش ۱۱۹ - در بیان این خبر کی انهن یغلبن العاقل و یغلبهن الجاهل

گفت پیغامبر که زن بر عاقلان
غالب آید سخت و بر صاحب‌دلان
باز بر زن جاهلان چیره شوند
زانک ایشان تند و بس خیره روند
کم بودشان رقت و لطف و وداد
زانک حیوانیست غالب بر نهاد
مهر و رقت وصف انسانی بود
خشم و شهوت وصف حیوانی بود
پرتو حقست آن معشوق نیست
خالقست آن گوییا مخلوق نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت پیغامبر که زن بر عاقلان
غالب آید سخت و بر صاحب‌دلان
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود که زن باید بر عاقلان و افراد صاحب دل تسلط یابد.
باز بر زن جاهلان چیره شوند
زانک ایشان تند و بس خیره روند
هوش مصنوعی: شکست نادانان دوباره به سراغشان می‌آید، زیرا آنها به سرعت و با هیجان رفتار می‌کنند و عقل و درایت را نادیده می‌گیرند.
کم بودشان رقت و لطف و وداد
زانک حیوانیست غالب بر نهاد
هوش مصنوعی: آن‌ها در مهربانی و محبت و وفا کمبود دارند زیرا بر طبیعت آن‌ها، ویژگی‌های حیوانی غالب است.
مهر و رقت وصف انسانی بود
خشم و شهوت وصف حیوانی بود
هوش مصنوعی: عشق و نرم‌خویی ویژگی‌های انسانی است، در حالی که خشم و شهوت نشان‌دهنده ویژگی‌های حیوانی هستند.
پرتو حقست آن معشوق نیست
خالقست آن گوییا مخلوق نیست
هوش مصنوعی: نور و روشنی که از معشوق سرچشمه می‌گیرد، فقط نشان‌دهنده‌ عشق نیست، بلکه نشان‌دهنده‌ی خالقیت و آفرینندگی است و به نوعی نشان می‌دهد که مخلوقیت در آن وجود ندارد.

خوانش ها

بخش ۱۱۹ - در بیان این خبر کی انهن یغلبن العاقل و یغلبهن الجاهل به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/08/01 20:11
امین کیخا

به لری چیر به معنی مهر و مهرورزی است ولی لغتی در حال تباه شدن است مثلا چیرو مهر دار یعنی کسی که با خوب سخنی و مهربانی میدانداری می کند و مجلس گردان است و اداب دان .

1393/08/14 17:11
نازبانو

درود بر مولانای فمینیست !!

مقام زن
محمدامین مروتی
مولانا در دفتر اول از زن و شوهر فقیری می گوید که آوازه ی بخشش خلیفه به گوششان رسیده بود. زن مدام در گوش مرد می خواند که ما هم نزد خلیفه برویم و از این نمد کلاهی بسازیم. مرد از اصرار زن عاجز می شود و او را تهدید به جدایی می کند. زن هم می ترسد و در گریه می شود. مولانا می گوید در حقیقت گریه وسیله ی دفاعی زن در مقابل مرد است:
زن چو دید او را که تند و توسَنست(توسن=سرکش)
گشت گریان؛ گریه خود دام زنست
زن می گوید در وجود خودت موجود مهربانی هست که او را شفیع خود، نزد تو قرار می دهم و این شفیع، به واقع همان محبتی است که خدا در دل مردان نسبت زنان نهاده است:
از فراق تلخ می‌گویی سَخُن
هر چه خواهی کن ولیکن این مکن
در تو از من عذرخواهی هست؛ سِرّ(سِر یعنی پنهان)
با تو- بی من- او شفیعی مُستمرّ
من به اتکای این ویژگی که در تو سراغ داشتم، خطا کردم:
عذر خواهم در درونت، خُلقِ تست
ز اعتماد او، دلِ من جُرم جست
مولانا می گوید مهر زن را در دل مرد سرشته اند و زن بدونِ گریه هم دلرباست و گریه مهر زن را در دل مرد هم بیشتر می کند:
گریه چون از حد گذشت و های های
زو که بی گریه بُد او خود دلربای
شد از آن باران، یکی برقی پدید
زد شراری در دلِ مردِ وحید (وحید یعنی یگانه)
در حال عادی مرد اسیر زیبایی زن است و ناز و غرورش را به جان می خرد؛ چه رسد با این که زن نزد او اظهار بندگی هم بکند:
آنک بنده ی روی خوبش بود مرد،
چون بُوَد چون بندگی آغاز کرد؟
آنک از کبرش دلت لرزان بود،
چون شوی چون پیش تو گریان شود؟
آنک از نازش دل و جان خون بود،
چونک آید در نیاز او، چون بود؟
مگر نه این که خدا در قرآن می فرماید مهر زنان را در دلتان آراسته ایم و ایشان مایه ی تسکین و آرامش شمایند؟
زیّن للناس حق آراستست
زانچ حق آراست چون دانند جست؟
چون پی یَسکن الیهاش آفرید
کی تواند آدم از حوا برید
رستم و حمزه سهل است، پیامبر هم با هم کلام شدن با ام المومنین عایشه، آرامش می یافت و او را با نهایت محبت و عشق "حمیرا" یعنی گل سرخ روی کوچک می خواند:
رستم زال ار بود وز حمزه بیش
هست در فرمان اسیر زال خویش
آنک عالم مستِ گفتش آمدی
"کَلّمینی یا حُمیرا" می‌زدی
مولانا می گوید قدرت زنان، پنهانی است. ظاهرا مرد جسما قوی تر است ولی به قول امروزی ها، زن قدرت نرم افزاری دارد:
ظاهرا بر زن چو آب ار غالبی
باطنا مغلوب و زن را طالبی
و این مهر در فطرت و سرشت زن سرشته شده است. بنابراین همان طور که در حدیث نبوی آمده است، خشونت و غضب با زنان، حاصل خروج از این فطرت بشری و پیدا کردن خوی حیوانی است:
این چنین خاصیتی در آدمیست
مهرﹾ حیوان را کَمَست؛ آن از کمیست
گفت پیغامبر که: زن بر عاقلان
غالب آید سخت و بر صاحب‌دلان
باز بر زن جاهلان، چیره شوند
زانک ایشان تند و بس، خیره روند
کم بودﹾشان رقّت و لطف و وداد
زان که حیوانیست غالبﹾ بر نهاد
مهر و رقت وصفِ انسانی بود
خشم و شهوت وصفِ حیوانی بود
و مگر نه این که زن به دلیل توالد، مظهر اسم خلاق خداوند و به واسطه ی مهرش، مظهر اسم لطیف خداوند است؟
پرتو حقّست آن معشوق نیست
خالقست آن گوییا، مخلوق نیست
در سیره ی پیامبر اکرم(ص) نهایت رفتار احترام آمیز با زنانشان را می بینیم. خدیجه که از این نظر جای خودش را داشت. با سایر زنان هم رفتار مهرآمیزی داشتند. به خلاف عرف رایجِ جاهلی ، نه تنها در تمام عمرشان دست به ضرب و شتم ایشان دراز نکرد، که در موارد کدورت هم خودش از خانه بیرون می رفت.

1395/03/07 15:06
جباری

در بیت «گفت پیغامبر...»، باید «پیغمبر» گفته شود. حداقل به ضرورت وزن. البته مولانا از این مسامحات دارد.

1398/10/22 03:12
شروین پاداش‌پور

سلام و سپاس از انتشار این همه اطلاعات خوب و جالب. بسیار آموختم.

1400/05/25 22:07
طوقدار
با تقدیم سلام و عرض ادب خدمت مدیران یایت معروف و مشهور گنجور به نظر میرسد اساتیدی مثل جناب مهدی کاظمی مدتی است بر اشعار مولانا حاشیه نمی گذارند و این باعث نگرانی و دلواپسی برای دنبال کنندگان و ادب دوستان این سایت گرانقدر گردیده است لذا از زحمتکشان این مجموعه تقاضای پیگیری و تجسس مینمایم با درخواست بخشش و طلب توفیق برای شما.
1400/06/04 18:09
سئنا

«پیغامبر» واژه‌ای کاملاً درست است و اگر با «آ»ی کوتاه تلفظ شود هیچ اشکالی در وزن ایجاد نمی‌کند. در مقابل «پیغمبر» (در مواردی پیقمبر!!!) لحنی کوچه بازاری است برای سادگی تلفظ. 

بسیاری از این -به قول شما- «مسامحات» که در آثار ادبی پیدا میکنیم ناشی از اشتباه خودمان در درک یا خوانش متن است.