بخش ۱۱۸ - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهٔ خویش
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۱۱۸ - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهٔ خویش به خوانش عندلیب
حاشیه ها
بیت چهارم از آخر به همه این اشکال آمده. با یکی از اینها جایگزین کنید که روان تر باشد چون در نهایت همه هم معنی هستن(÷یشنهاد من بیت اول است)
آب غالب شد بر آتش از لهیب***زآتش او جوشد چو باشد در حجیب
آب غالب شد بر آتش از نهیب *** ز آتش او جوشد چو باشد در حجیب
آب غالب شد بر آتش از نهیب ***آتشش جوشد چو باشد در حجاب
---
پاسخ: روایت پیشنهادی شما با نقل اولیه جایگزین شد. نقل اولیه این بود:
آب غالب شد بر آتش از نهیب
ز آتش او جوشد چو باشد در حجاب
سپاناخ را به جای اسفناج اورده است مولانا
چونکه دیگی حایل آمد آن دو را
آنکه عالم مست گفتارش بدی
کلمینی یا حمیرا میزدی
این چنین خاصیتی در آدمیست
مهر حیوان را کم است آن از کمی است
مولانا در اینجا این نکته را توضیح میدهد، اینکه پیامبر اسلام (ص) به همسر جوان خود (عایشه ) علاقه داشت و او را میخوانده تا با او صحبت کند ، نقصانی در وجود پیامبر نیست و نباید گفت که ایشان که نبی بوده است باید فارغ از نیازهای مادی باشد ، بلکه مولانا میگوید عشق ورزیدن نه تنها نشان نقصان نیست بلکه نشان کمال آدمی است و هر چه کسی آدم تر باشد ، عاشق تر است و لذا انبیای الهی عاشق ترین آدمیان بوده اند .
بر «کلمینی یا حمیرا میزدی» میتوان اینطور شرح زد که پیامبر وجودی سبک داشتند و هر آینه ممکن بود در اثر وحی و مکاشفات روح از بدن ایشان بگریزد چنان که آب بر آتش که بیفتد بخار میشود و میگریزد. حمیرا نقش وزنه ای از جنس این عالم مادی را داشته است تا برای پیامبر حایلی میان آتش معرفت او و روح او باشد. پیامبر از حمیرا میخواست که سخن بگوید تا به این عالم متصل بداند و البته الله اعلم و یهدی بالصواب
و در مقابل «کلمینی یا حمیرا» که حکایت از جنبه اتصال به این عالم زیرین است، قولِ «أرِحنا یا بلال» بود که حکایت از انقطاع از این عالم و اتصال به عالم بالاستی
به اسانید و طرق مختلفه نقل شده است که یکی از انهاست که امیر المؤمنین علی علیه السلام بفرمود: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم یَقُولُ: «قُمْ یَا بِلَالُ، فَأَرِحْنَا بِالصَّلَاةِ».
عبارت "کلمینی یا حمیرا" جعلی است و سندیتی ندارد. ظاهرا این عبارت در احیاءالعلوم غزالی آمده و غزالی هم برایش سندیت مهم نبوده و کلا هر چیزی موافق روشش بوده نقل میکرده.
علامه مرتضی عسگری حدیث شناس و عالم برجسته در مورد این حدیث میگوید:
"من این حدیثی را که برخی از عرفا از ابوحامد غزالی نقل کردهاند بعد به توجیه عارفانه آن پرداخته اند ، خیلی تفحص کردم اما سند و ریشهای برای آن نیافتم. چون اصل و اساس نداشته تا من آن را پیدا کنم. زیرا پیامبر اکرم (ص) چنین حرفی را نزده است. این مطلب از جعلیات و ساخته های شخص غزالی است. او این حدیث را جعل کرده ، بعد به دروغ و افتراء آن را به پیامبر نسبت داده است. این اولین یا آخرین افتراء غزالی نیست بلکه او به خیال خودش با قصد تقرب به خدا و جهت تربیت و تهذیب نفس اهل سلوک از این جعلیات و افترائات زیاد دارد.
علامه عسکری سپس مینویسد: و نحن لا نشک ان الغزالی کتب ما کتب فی الاحیاء من کل کتب و افتراء و تدلیس احتسابا للخیر و بقصد التقرب الی الله فی تربیته السالکین الیه ( احادیث ام المومنین عایشه، ج 2 ص 25)"
با توجه به مسلک صوفیانه و عارفی مولوی او هم برایش درست بودن نقلهایی که استفاده میکرده مهم نبوده و در جهت بیان منظور و مسلکش از هر ابزاری استفاده کرده است.
دوست محترم جناب مهدی نوشته اند که این حدیث جعلیست و به دروغ و افتراء آن را به پیامبر نسبت داده اند. در صورتی که محتوای این حدیث یک جمله کاملا عادیست که معادل و مشابه با آن تقریبا روزانه بین هر زن وشوهری رد وبدل می شود. اگر کسی این حداقل ارتباط بین دو زن وشوهر را انکار کند چطور می تواند ارتباط عمیق تر و طبیعی تر بین آن دو را بپذیرد.
اگر پیامبر در همین حد هم به حمیرا نیاز نداشته پس اصلا برای چه هدفی با او ازدواج کرده است؟
مهر حیوان را کمست آن از کمیست
یعنی چه ؟
معنی عبارت "مهر حیوان را کمست" که واضح است یعنی در مقابل انسان که می تواند دارای مهر باشد حیوان چنین خاصیتی ندارد، اما قسمت "آن از کمی است" کمی مبهم است اما شاید به این معنی است که بی مهری حیوان از کمی و ناقصی عقل (نادانی) حیوان است
بسیاری از دوستان اصرار دارن که حدیث "کلمینی یا حمیرا" رو جعلی و بدون سند عنوان کنن، در صورتیکه اولاً منابع زیادی در این خصوص موجوده که در آخر نظرم ارسال میکنم، دوماً اشعار و سروده های بزرگانی چون مولانا، عطار، غزالی که این حدیث رو نقل کردن، خودش بزرگترین منابع محسوب میشن! چطور به کتابهای نویسنده های معاصر میشه استناد کرد اما کلام این بزرگان رو سند نمیدونید!؟ منظور از این نفی بی مورد چیه خدا داند!!
منابع دیگر(که حدیث کلمینی یا حمیرا در آنها ذکر شده)؛
کتاب "صحیح بخاری"، جلد ۶، صفحه ۱۹۴. کتاب "مسند احمد بن حنبل"، جلد ۳۴، صفحه ۲۱۲. کتاب "سنن الترمذی"، جلد ۳۲، صفحه ۱۱۷.محجة البیضاء فیض کاشانی، جامع السعاده و معراج السعاده نراقی، اسرار الصلاة میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، برخی آثار شهید مطهری، احیاءالعلوم ج٣ص٧۴، اتحاف السادة المتقین، طبع مصر، ج٧ص۴٣٢، طبقات الشافعیة، طبع مصر ج۴ص١۶٣، اللؤلؤالمرصوع، و...