گنجور

شمارهٔ ۹ - تاریخ فوت میرزاجعفر متخلص براهب

راهب که ز داغ رحلت او
خونابه ز چشم دوستان رفت
پرواز گرفت مرغ روحش
زین باغ بروضه جنان رفت
رفت و زغمش فغان احباب
هر دم ز زمین بر آسمان رفت
هرچند زبان آتشین داشت
زین بزم بگویمت چسان رفت
گردید ز سرد مهری دهر
خاموش چو شمع از میان رفت
آخر دیدی چگونه زین باغ
آن طایر طوبی آشیان رفت
گردید ز نغمهای دلکش
خاموش و زجرگ بلبلان رفت
مشتاق برای سال فوتش
تاریخ طلب بهر کران رفت
گفتش ناگاه ره‌نوردی
راهب صد حیف کز جهان رفت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

راهب که ز داغ رحلت او
خونابه ز چشم دوستان رفت
هوش مصنوعی: راهبی که به دلیل درگذشتش، دوستانش از چشمانشان اشک می‌ریزند.
پرواز گرفت مرغ روحش
زین باغ بروضه جنان رفت
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که نماد روح اوست، از این باغ پرواز کرد و به بهشت رفت.
رفت و زغمش فغان احباب
هر دم ز زمین بر آسمان رفت
هوش مصنوعی: رفت و دوستان از غم او هر لحظه فریاد می‌زدند و از زمین به سوی آسمان می‌رفتند.
هرچند زبان آتشین داشت
زین بزم بگویمت چسان رفت
هوش مصنوعی: هرچند که گفتارش بسیار پرحرارت و شورانگیز بود، اما حالا می‌خواهم بگویم که چگونه این مجالس و جشن‌ها به پایان رسید.
گردید ز سرد مهری دهر
خاموش چو شمع از میان رفت
هوش مصنوعی: وقتی که مکان و زمان، خنک و بی‌احساس می‌شود، مانند شمعی که وقتی خاموش می‌شود، دیگر نوری از خود نمی‌تاباند.
آخر دیدی چگونه زین باغ
آن طایر طوبی آشیان رفت
هوش مصنوعی: در نهایت دیدی چگونه آن پرنده خوشبختی از این باغ پرکشید و رفت.
گردید ز نغمهای دلکش
خاموش و زجرگ بلبلان رفت
هوش مصنوعی: صدای دلنشین خاموش شد و آوای پرندگان به خاطر زحمات و دردها نگران‌کننده شد.
مشتاق برای سال فوتش
تاریخ طلب بهر کران رفت
هوش مصنوعی: عاشقانه به دنبال تاریخ فوت او بود که به سراسر آسمان برود.
گفتش ناگاه ره‌نوردی
راهب صد حیف کز جهان رفت
هوش مصنوعی: ناگهان کسی به او گفت که ای ره‌جو، چقدر افسوس که آن مرد روحانی از دنیا رفت.