گنجور

شمارهٔ ۴۸ - تاریخ فوت میرمحمدحسین

آه که آخر کسوف کرده ز جور فلک
مهر جهانتاب علم میرمحمدحسین
کرده غروب و نموده روز جهان را سیاه
کوکب فضلش که داشت شعشعه نیرین
رفت زو فتاد از صفا محفل دانشوری
کانجمن علم و فضل داشت ازو زیب و زین
رایت علمش که داشت لشکر دین را بپای
گشت نگون و فکند غلغله در مشرقین
خون ز وفاتش گشای از رگ مژگان که هست
گریه به هر دیده‌ای از غم او فرض عین
چون شد ازین خاکدان سوی جنان و فکند
در صف جن و بشر رحلت او شور و شین
خامه مشتاق گفت از پی تاریخ سال
شد بسرا جنان میرمحمدحسین

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه که آخر کسوف کرده ز جور فلک
مهر جهانتاب علم میرمحمدحسین
هوش مصنوعی: ای کاش که درد زمانه و بی‌عدالتی‌های آن، سبب ناپدید شدن روشنایی و زیبایی‌های دنیا شده است.
کرده غروب و نموده روز جهان را سیاه
کوکب فضلش که داشت شعشعه نیرین
هوش مصنوعی: در این بیت، به خواب رفتن خورشید و تاریک شدن دنیا اشاره شده است. در حالی که ستاره‌ای به نام فضل، با نور درخشانی که دارد، در آسمان می‌درخشد. به نوعی این تصویرسازی نشان‌دهنده‌ی وجود روشنایی و امید در دل تاریکی است.
رفت زو فتاد از صفا محفل دانشوری
کانجمن علم و فضل داشت ازو زیب و زین
هوش مصنوعی: رفتن او باعث شد که همایش علمی و فرهیخته‌ای که از دانش و فضل پر بود، از زیبایی و جلال خود بیفتد.
رایت علمش که داشت لشکر دین را بپای
گشت نگون و فکند غلغله در مشرقین
هوش مصنوعی: علم و دانش آن‌چنان قوی است که لشکر ایمان را به پا می‌آورد و سر و صدایی در شرق زمین به وجود می‌آورد.
خون ز وفاتش گشای از رگ مژگان که هست
گریه به هر دیده‌ای از غم او فرض عین
هوش مصنوعی: از چشمان اشکبارم بر اثر از دست دادن او، خون می‌چکد، زیرا گریه بر او برای هر چشم عینی و الزامی است.
چون شد ازین خاکدان سوی جنان و فکند
در صف جن و بشر رحلت او شور و شین
هوش مصنوعی: زمانی که او از این دنیای خاکی به سوی بهشت رفت، رفتنش باعث ایجاد شور و شوقی در میان جن و انسان شد.
خامه مشتاق گفت از پی تاریخ سال
شد بسرا جنان میرمحمدحسین
هوش مصنوعی: قلم عاشقانه می‌گوید که به دنبال ثبت تاریخ سال است و به سرای بهشت می‌رود.