گنجور

شمارهٔ ۳۳ - تاریخ فوت سیدمحمد

حیف از سید محمد کامد از دور سپهر
پرتو خورشید رویش عاقبت برطرف بام
رفت از این محفل برون و رفتنش احباب را
کرد ز هر غم بکام و ریخت خون دل بجام
کوکب برج سیادت بود و میکردند کسب
مهر و مه نور و ضیا از طلعت او صبح و شام
رونهفت از دور چرخ و از زوال کوکبش
روز و شب سادات را شد قیر گون و نیل فام
چون هوای جنتش در سر فتاد و شد روان
از ریاض دهر سوی روضه دارالسلام
کلک مشتاق از پی تاریخ فوتش زد رقم
باد فردوس برین سیدمحمد را مقام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حیف از سید محمد کامد از دور سپهر
پرتو خورشید رویش عاقبت برطرف بام
هوش مصنوعی: افسوس بر سید محمد که از دور مرز آسمان، نور خورشید چهره‌اش نهایتاً بر بام برطرف شد.
رفت از این محفل برون و رفتنش احباب را
کرد ز هر غم بکام و ریخت خون دل بجام
هوش مصنوعی: او از این جمع خارج شد و وقتی رفت، دوستانش را از هر غمی راحت کرد و اشک‌های دلشان را به شادمانی تبدیل کرد.
کوکب برج سیادت بود و میکردند کسب
مهر و مه نور و ضیا از طلعت او صبح و شام
هوش مصنوعی: ستاره‌ای که نشانهٔ بزرگی و رهبری بود، صبح و شب، از چهرهٔ او نور و روشنی می‌گرفتند و محبت و عشق را به دست می‌آوردند.
رونهفت از دور چرخ و از زوال کوکبش
روز و شب سادات را شد قیر گون و نیل فام
هوش مصنوعی: از دور، چرخ زمان و افول ستاره‌اش، روز و شب سادات را به رنگ سیاه و نیلین تبدیل کرده است.
چون هوای جنتش در سر فتاد و شد روان
از ریاض دهر سوی روضه دارالسلام
هوش مصنوعی: وقتی هوای بهشت به دلش افتاد و به سمت باغی از دنیا روانه شد، و به سوی باغ سلام و آرامش رفت.
کلک مشتاق از پی تاریخ فوتش زد رقم
باد فردوس برین سیدمحمد را مقام
هوش مصنوعی: قلم عاشق با شوق و ذوق، نام و یاد سیدمحمد را ثبت کرد و مقام او را در بهشت ابدی به تصویر کشید.