شمارهٔ ۳۲ - تاریخ حمام
جناب حاجی نیکو خصال عبداله
که نام او به نکوئیست شهره ایام
کسیکه خاتم فیروزه فلک چو نگین
ز نام نامی او گشته است صاحب نام
کسیکه نکهت خلقش بود حیات جهان
بدان صفت که با رواح زندهاند اجسام
کسی که در همه آفاق نیست مانندش
نه از وضیع و شریف و نه از خواص و عوام
بدستیاری حق ریخت طرح حمامی
که نبودش ز نکوئی قرینه در ایام
درش دو مصرع موزون بود که هر دو بهم
چو جفت ابروی خوبان رسیدهاند تمام
کتابه در او یاد میدهد ز صفا
ز طرف روی نکویان و خط عنبر فام
نسیم بینه او میرسد مگر ز بهشت
که عطر بیز بود همچو بوی گل بمشام
ستون او که برعنایی آمده است علم
بسر و طعنه زند از نزاکت اندام
زرشک جدول آبش سزد که آب بقا
چو آب جدول شمشیر ایستد ز خرام
ز منبع آب بکیفیتی بهر حوضش
رود که باده لعلی ز آبگینه به جام
صفا ز جام بلورین سقف او در موج
بود چنانکه به پیمانه باده گلفام
به طاس او زند ار قرص ماه دم ز صفا
فتد چو پرتو خورشید طشت او از بام
عجب مدار ز فیض هوای معتدلش
که بازگشت کند جان رفته از اجسام
نظر بصافی آبش اگر کند از رشک
برنگ موج ز آب گهر رود آرام
نخواهد ار کند از آب او شکار صفا
بروی آب چرا موج گستراند دام
ز نوره خانه او بسکه نور میتابد
ز روشنی دم صحبست دروی اول شام
چو شد تمام ز لطف حق این خجسته بنا
که قاصر است ز تعریف او زبان در کام
نوشت خامه مشتاق بهر تاریخش
کسی ندیده بدوران مثال این حمام
شمارهٔ ۳۱ - تاریخ فوت مریم: آه از چرخ جفاپیشه که دستشمارهٔ ۳۳ - تاریخ فوت سیدمحمد: حیف از سید محمد کامد از دور سپهر
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جناب حاجی نیکو خصال عبداله
که نام او به نکوئیست شهره ایام
هوش مصنوعی: حاجی عبداله، مردی نیکوکار و با ویژگیهای خوب، به نیکی و خوشنامی در میان مردم معروف است.
کسیکه خاتم فیروزه فلک چو نگین
ز نام نامی او گشته است صاحب نام
هوش مصنوعی: کسی که مانند نگینی درخشان در آسمان قرار گرفته و به خاطر نام بزرگش شناخته شده است.
کسیکه نکهت خلقش بود حیات جهان
بدان صفت که با رواح زندهاند اجسام
هوش مصنوعی: کسی که بوی خوش او باعث زندگی جهان است، به همین خاطر که موجودات زنده با نفس او حیات دارند.
کسی که در همه آفاق نیست مانندش
نه از وضیع و شریف و نه از خواص و عوام
هوش مصنوعی: کسی که در تمام دنیا همتایی ندارد، نه در میان افراد عادی و نه در میان افراد برجسته و خاص.
بدستیاری حق ریخت طرح حمامی
که نبودش ز نکوئی قرینه در ایام
هوش مصنوعی: خداوند به کمک خود، نقشهای برای ساختن حمامی طراحی کرده است که در زمانهای گذشته نشانی از زیبایی و خوبی آن وجود نداشت.
درش دو مصرع موزون بود که هر دو بهم
چو جفت ابروی خوبان رسیدهاند تمام
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به زیبایی و هماهنگی شعر دارد، به گونهای که هر دو مصرع در کنار هم مانند دو ابروی زیبا مکمل یکدیگرند و به انسجام و جذابیت اثر افزودهاند.
کتابه در او یاد میدهد ز صفا
ز طرف روی نکویان و خط عنبر فام
هوش مصنوعی: کتاب در او به انسان یادآوری میکند که از صفای وجود و زیبایی چهرهی نیکان و خط خوشی که مانند عطر است، بهرهمند شود.
نسیم بینه او میرسد مگر ز بهشت
که عطر بیز بود همچو بوی گل بمشام
هوش مصنوعی: نسیم او به مشام میرسد، گویی که از بهشت میآید؛ بویی شبیه به عطر گل دارد.
ستون او که برعنایی آمده است علم
بسر و طعنه زند از نزاکت اندام
هوش مصنوعی: ستون او که بر زیباییاش تأکید میکند، با سر بلندی برمیخیزد و از لوندی و خوشایندی اندامش کنایه میزند.
زرشک جدول آبش سزد که آب بقا
چو آب جدول شمشیر ایستد ز خرام
هوش مصنوعی: زرشک در کنار جدول آب قرار دارد و شایسته است که آب بقا در برابر آب جدول مانند تیغ شمشیر بایستد و نیرویی همچون خرام در آن حس شود.
ز منبع آب بکیفیتی بهر حوضش
رود که باده لعلی ز آبگینه به جام
هوش مصنوعی: از منبع آب با کیفیتی به حوضش میرود که شراب لعلینی از شیشه به جام میریزد.
صفا ز جام بلورین سقف او در موج
بود چنانکه به پیمانه باده گلفام
هوش مصنوعی: نوشیدن از جام بلورین او به قدری لذتبخش و دلپذیر است که مانند موجی در دریا احساس شادابی و طراوت میکنیم، انگار که در حال نوشیدن نوشیدنی خوشطعم و معطر هستیم.
به طاس او زند ار قرص ماه دم ز صفا
فتد چو پرتو خورشید طشت او از بام
هوش مصنوعی: اگر در بالای سرش، ظرفی شبیه به طاس وجود داشته باشد و ماه درخشان به آن بتابد، مانند تابش نور خورشید، آن ظرف از بام خواهد افتاد.
عجب مدار ز فیض هوای معتدلش
که بازگشت کند جان رفته از اجسام
هوش مصنوعی: عجب نکن از اینکه هوای معتدل او اینقدر اثرگذار است که میتواند جان رفته را به اجساد بازگرداند.
نظر بصافی آبش اگر کند از رشک
برنگ موج ز آب گهر رود آرام
هوش مصنوعی: اگر کسی به آب زلال بنگرد، وقتی که نگاهی به آن میاندازد، از حسودیش موجهای آب در آرامش خواهند بود.
نخواهد ار کند از آب او شکار صفا
بروی آب چرا موج گستراند دام
هوش مصنوعی: اگر او بخواهد از آب برای خود شکار کند، پس چرا موجها در سطح آب گسترده میشوند؟
ز نوره خانه او بسکه نور میتابد
ز روشنی دم صحبست دروی اول شام
هوش مصنوعی: از نور خانه او به قدری روشنی میتابد که در آغاز شام، صحبت از حضور یک درویش به گوش میرسد.
چو شد تمام ز لطف حق این خجسته بنا
که قاصر است ز تعریف او زبان در کام
هوش مصنوعی: وقتی که این بنا به لطف خدا به پایان رسید، زبان از وصف و تعریف آن ناتوان است و نمیتواند زیباییها و ویژگیهای آن را به درستی بیان کند.
نوشت خامه مشتاق بهر تاریخش
کسی ندیده بدوران مثال این حمام
هوش مصنوعی: نویسنده با اشتیاق دربارهٔ تاریخ این مکان نوشته است، اما هیچکس در زمانهای قدیم مشابه این حمام را ندیده است.