گنجور

شمارهٔ ۸۰

گو دی رسد و بهارش از پی نرسد
در خم میم از رسیدن دی نرسد
کافیست گل داغ و می خون دلم
گو موسم گل بیاید و می نرسد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گو دی رسد و بهارش از پی نرسد
در خم میم از رسیدن دی نرسد
هوش مصنوعی: اگر دی بیاید و بهاری در پی آن نیاید، در خم (مغازه) شراب، از رسیدن دی خبری نخواهد بود.
کافیست گل داغ و می خون دلم
گو موسم گل بیاید و می نرسد
هوش مصنوعی: می‌گوید که تنها درد و رنج و شوق وجود دارد و با وجود اینکه زمان شکفتن گل‌ها فرامی‌رسد، ولی خبری از می و شادی نیست.