شمارهٔ ۷۱
خوش آنکه گشته تسلیم بر حکمت از بدایت
لب بسته از بد و نیک نه شکر و نه شکایت
ای دشمن قوی چیست بیمت ز ما ضعیفان
ما را نه زور خصمی نه از کسی حمایت
بر درگه تو دادند پاداش خدمتم را
هر خادمی که دارد مخدوم بیعنایت
درمانده داردم سخت آن سنگدل که در وی
نه گریه راست تأثیر نه ناله را سرایت
بستیم رخت از آن کو کانجاست خواری افزون
آن بنده که بیش است مستوجب رعایت
ما کجرو از الستیم ای هادی طریقت
آنرا بجو که باشد شایسته هدایت
چون در طلب نمیریم نادیده روی منزل
هم پای جستجو لنگ هم راه بینهایت
از بیم خوی تندت خون شد دلم چه سازم
نه طاقت خموشی نه جرأت شکایت
شد کشور دل ما ویران ز جور دشمن
دستی برآر وقت است ای صاحب ولایت
برد از حدیث وصلت خواب عدم جهانرا
فریاد ازین فسانه افغان از این حکایت
تا کی کشی ازو سر کز فیض طبع قانع
زان لب بود دوبوسی مشتاق را کفایت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش آنکه گشته تسلیم بر حکمت از بدایت
لب بسته از بد و نیک نه شکر و نه شکایت
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسانی که به wisdom تسلیم شدهاند و از ابتداء، زبان خود را در برابر خوبی و بدی بستهاند و نه شکر میگویند و نه شکایت میکنند.
ای دشمن قوی چیست بیمت ز ما ضعیفان
ما را نه زور خصمی نه از کسی حمایت
هوش مصنوعی: ای دشمن قوی، از ما ضعیفان چه ترسی داری؟ ما نه قدرتی برای مقابله داریم و نه از کسی پشتیبانی میشویم.
بر درگه تو دادند پاداش خدمتم را
هر خادمی که دارد مخدوم بیعنایت
هوش مصنوعی: در درگاه تو، به من به خاطر خدمتهایم پاداش دادند، هر کسی که خدمتی میکند، اگر مخدومش به او توجه نداشته باشد.
درمانده داردم سخت آن سنگدل که در وی
نه گریه راست تأثیر نه ناله را سرایت
هوش مصنوعی: من در سختی و درماندگی به سر میبرم، زیرا دل سنگی آن شخص به قدری بیاحساس است که نه گریهام بر او اثر میگذارد و نه نالهام به او میرسد.
بستیم رخت از آن کو کانجاست خواری افزون
آن بنده که بیش است مستوجب رعایت
هوش مصنوعی: ما بیتوجه به جایگاه و مقام کسی که در آنجا است، عواطف و احساسات خود را در نظر میگیریم. کسانی که در زندگی خود از خود راضیتر به نظر میرسند، بیشتر شایسته احترام و توجه هستند.
ما کجرو از الستیم ای هادی طریقت
آنرا بجو که باشد شایسته هدایت
هوش مصنوعی: ما از اهل شناخت و حقیقت هستیم، ای رهبر راه. آن چیزی را جستجو کن که شایسته هدایت باشد.
چون در طلب نمیریم نادیده روی منزل
هم پای جستجو لنگ هم راه بینهایت
هوش مصنوعی: زیرا در پی چیزهایی که به دنبالش هستیم، حتی باوجود نادیدهبودن مقصد، همچنان با شوق و تلاش ادامه میدهیم، هرچند که ممکن است در این مسیر با دشواریها و موانع روبرو شویم. تلاش ما در جستجوی افقهای بیپایان، هیچگاه متوقف نمیشود.
از بیم خوی تندت خون شد دلم چه سازم
نه طاقت خموشی نه جرأت شکایت
هوش مصنوعی: از نگرانی رفتار تند تو دل من به شدت زخم خورده است. چه کار میتوانم بکنم؟ نه میتوانم سکوت کنم و نه جرأت دارم شکایت کنم.
شد کشور دل ما ویران ز جور دشمن
دستی برآر وقت است ای صاحب ولایت
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر ظلم و ستم دشمنان ویران شده است. ای کسی که دارای قدرت و فرمانروایی هستی، وقت آن است که دست به کار شوی.
برد از حدیث وصلت خواب عدم جهانرا
فریاد ازین فسانه افغان از این حکایت
هوش مصنوعی: گفته میشود که از سخن درباره دیدار تو باید خواب دنیای عدم را به دست آورد و از این داستان، آوای گریه و زاری برآید.
تا کی کشی ازو سر کز فیض طبع قانع
زان لب بود دوبوسی مشتاق را کفایت
هوش مصنوعی: چه زمانی باید از عشق و محبت دست برداری؟ آیا از نعمتهای نرم و لطیف او به اندازه کافی راضی هستی؟ آن لبانی که مشتاق بوسهاند، آیا این برای آنها کافی است؟

مشتاق اصفهانی