شمارهٔ ۶۷
دلم بیاو صفا هرگز ندیده است
لبم بیاو نوا هرگز ندیده است
من آن حاجت طلب در کوی عشقم
که تأثیر از دعا هرگز ندیده است
نشاید خواندم بلبل که آن گل
نوا زین بینوا هرگز ندیده است
مرا عشق تو در راهی فکنده است
که رهرو رهنما هرگز ندیده است
مرا چشمیست کز عشق نکویان
نگاه آشنا هرگز ندیده است
عجب ملکیست استغنا که چشمی
درین کشور گدا هرگز ندیده است
چه باغست اینکه مرغی برگ عیشی
درین بستانسرا هرگز ندیده است
پر از اغیار بزمت دایم اما
درو مشتاق جا هرگز ندیده است
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم بیاو صفا هرگز ندیده است
لبم بیاو نوا هرگز ندیده است
هوش مصنوعی: بدون او دل من هرگز آرامش نیافته و لبانم هیچ وقت صدایی نداشتهاند.
من آن حاجت طلب در کوی عشقم
که تأثیر از دعا هرگز ندیده است
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که در کوی عشق به دنبال خواستهام و هیچگاه اثر دعا را در زندگیام مشاهده نکردهام.
نشاید خواندم بلبل که آن گل
نوا زین بینوا هرگز ندیده است
هوش مصنوعی: بلبل نمیتواند آواز بخواند، چرا که آن گل هرگز این نوا را از فردی بینوا نشنیده است.
مرا عشق تو در راهی فکنده است
که رهرو رهنما هرگز ندیده است
هوش مصنوعی: عشق تو مرا در مسیری قرار داده که هیچ راهنمایی هرگز آن را تجربه نکرده است.
مرا چشمیست کز عشق نکویان
نگاه آشنا هرگز ندیده است
هوش مصنوعی: چشمی دارم که هرگز نگاهی آشنا به زیباییهای عشق را ندیده است.
عجب ملکیست استغنا که چشمی
درین کشور گدا هرگز ندیده است
هوش مصنوعی: عجب است که در این سرزمین، جایی که هیچ گدایی نتوانسته است چشمی به ثروت و بینیازی بیندازد، وجود دارد.
چه باغست اینکه مرغی برگ عیشی
درین بستانسرا هرگز ندیده است
هوش مصنوعی: این باغ مانند باغی است که مرغی هرگز نشانی از خوشی و شادی را در آن ندیده است.
پر از اغیار بزمت دایم اما
درو مشتاق جا هرگز ندیده است
هوش مصنوعی: به مهمانیهایی که همیشه پر از غریبههاست میروم، اما هرگز در آنجا جایی برای دلم پیدا نمیکنم.

مشتاق اصفهانی