گنجور

شمارهٔ ۵۷

منت ز سر زلف توام یکسر مو نیست
چاکیست دلم را که سزاوار رفو نیست
آن مه که مه چهارده‌اش چون مه‌رو نیست
در شهر بنیکوئی او هیچ نکو نیست
آن سلسله کازادی او نیست میسر
جز سلسله موی تو ای سلسله مو نیست
منعم مکن از شاهد و مطرب که بهشتی
گر هست جز آواز خوش و روی نکو نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منت ز سر زلف توام یکسر مو نیست
چاکیست دلم را که سزاوار رفو نیست
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و جذابیت‌های تو سپاس‌گزارم، اما هیچ چیزی در دلم نیست که نیاز به ترمیم داشته باشد؛ دل من به قدری سالم و کامل است که نیازی به اصلاح ندارد.
آن مه که مه چهارده‌اش چون مه‌رو نیست
در شهر بنیکوئی او هیچ نکو نیست
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به فردی اشاره می‌کند که زیبایی و جذابیتی مانند ماه‌روها دارد. اما درواقع، او می‌گوید که زیبایی ظاهری این شخص نباید به تنهایی ملاک باشد، زیرا او در باطن و رفتار نیکو نیست. در نتیجه، از نظر شاعر، کسی که فقط ظاهرش زیباست اما در وجودش نیکو نیست، واقعاً قابل ستایش نیست.
آن سلسله کازادی او نیست میسر
جز سلسله موی تو ای سلسله مو نیست
هوش مصنوعی: آن زنجیره‌ای که به خاطر توست، غیر از زنجیره موی تو به دست نمی‌آید، ای زنجیره مو.
منعم مکن از شاهد و مطرب که بهشتی
گر هست جز آواز خوش و روی نکو نیست
هوش مصنوعی: من را از حضور معشوق و آواز دل‌نواز محروم نکن، زیرا اگر در بهشت جز صدای دل‌چسب و چهره زیبا نباشد، بهشتی وجود ندارد.