گنجور

شمارهٔ ۴۹

شب وصل است و آمد یار غیرش از قفا امشب
غم هجران چو فردا خواهد آمد گو بیا امشب
تو چون رفتی نه ماهی بی‌رخت نه هفته مانم
فراغم میکشد البته یا امروز یا امشب
ز هجرت سوختم دیروز و دیشب آه اگر باشم
چون دیروز از تو دور امروز و چون دیشب جدا امشب
شب هجر است و از اشگ جگر گون تا سحر بی‌او
بخون من خفته آیا خفته بی‌من او کجا امشب
ز بزمم رفت دوش و آمد امشب مردم از خجلت
که از دیشب ز هجرش مانده بودم زنده تا امشب
مگر دیشب چراغ محفل بیگانگان بودی
که از چشمت نمی‌بینم نگاه آشنا امشب
زهر شب امشبم مشتاق نالان‌تر ز هجرانش
چه خواهم گر نه مرگ خویش خواهم از خدا امشب

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب وصل است و آمد یار غیرش از قفا امشب
غم هجران چو فردا خواهد آمد گو بیا امشب
هوش مصنوعی: شب وصال است و یار آمده، اما دیگرانی نیز از پشت سر آمده‌اند. امشب غم جدایی در انتظار فرداست؛ بیایید امشب را ببینیم.
تو چون رفتی نه ماهی بی‌رخت نه هفته مانم
فراغم میکشد البته یا امروز یا امشب
هوش مصنوعی: وقتی تو رفتی، نه روزها به خوبی می‌گذرد و نه هفته‌ها برایم تحمل‌پذیر است. انتظار کشیدن برای تو، جانم را به شدت می‌آزارد، این وضعیت حتماً یا امروز یا امشب تمام خواهد شد.
ز هجرت سوختم دیروز و دیشب آه اگر باشم
چون دیروز از تو دور امروز و چون دیشب جدا امشب
هوش مصنوعی: دیروز و دیشب به خاطر دوری از تو سوختم و رنج کشیدم. ای کاش امروز هم مانند دیروز دور از تو نباشم و امشب هم مانند دیشب جدا و دور از تو نباشم.
شب هجر است و از اشگ جگر گون تا سحر بی‌او
بخون من خفته آیا خفته بی‌من او کجا امشب
هوش مصنوعی: امشب شب جدایی است و من به خاطر او با اشک‌هایی به رنگ جگر، تا سپیده دم در حال گریه هستم. آیا او هم که بی‌من است، در خوابست؟ من کجا هستم در این شب؟
ز بزمم رفت دوش و آمد امشب مردم از خجلت
که از دیشب ز هجرش مانده بودم زنده تا امشب
هوش مصنوعی: دیشب در جمع شادمانی بودم، اما امشب به خاطر خجالت مردم، نمی‌توانم در کنارشان باشم. از زمانی که از او دور افتاده‌ام، همچنان زنده‌ام ولی تا این لحظه حال خوشی ندارم.
مگر دیشب چراغ محفل بیگانگان بودی
که از چشمت نمی‌بینم نگاه آشنا امشب
هوش مصنوعی: شاید دیشب در جمع بیگانگان بودی که امروز نمی‌توانم نگاه آشنایت را ببینم.
زهر شب امشبم مشتاق نالان‌تر ز هجرانش
چه خواهم گر نه مرگ خویش خواهم از خدا امشب
هوش مصنوعی: امشب به شدت دلم برای او تنگ است و از دوری‌اش نالان‌تر شده‌ام. اگر قرار باشد چیزی از خدا خواهم، تنها مرگ خودم را می‌خواهم.