شمارهٔ ۴۰
چه شد گاهی به حرفی آن دو لعل دلگشا بگشا
اگر از بهر ما نگشایی از بهر خدا بگشا
ز پهلوی تو عمری شد گشادی آرزو دارم
اگر خواهی که بگشاید دلم بند قبا بگشا
نخواهم رفت جایی، مرغ دستآموز صیادم
دو روزی از برای امتحان بندم ز پا بگشا
گشایی عقدهام هرگه گشادش مصلحت دانی
نمیگویم من از کارم گره مگشای یا بگشا
اگرچه عقده از خاطری نگشوده هرگز
گره از خاطر مشتاق از بهر خدا بگشا
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه شد گاهی به حرفی آن دو لعل دلگشا بگشا
اگر از بهر ما نگشایی از بهر خدا بگشا
هوش مصنوعی: چه شد که گاهی از کلامی آن دو لب زیبا را باز کن، اگر برای ما نمیگشایی، به خاطر خدا باز کن.
ز پهلوی تو عمری شد گشادی آرزو دارم
اگر خواهی که بگشاید دلم بند قبا بگشا
هوش مصنوعی: از کنار تو سالها گذشت و آرزو دارم اگر بخواهی، دلم را آزاد کن و دکمههای قبا را باز کن.
نخواهم رفت جایی، مرغ دستآموز صیادم
دو روزی از برای امتحان بندم ز پا بگشا
هوش مصنوعی: نمیخواهم هیچ جا بروم، فقط برای امتحان مدتی پرندهای که تحت تربیت من است را اسیر میکنم و سپس او را آزاد میکنم.
گشایی عقدهام هرگه گشادش مصلحت دانی
نمیگویم من از کارم گره مگشای یا بگشا
هوش مصنوعی: من هر بار که دلم میخواهد مشکلاتم را بیان کنم، اما میدانم که ممکن است این کار مناسب نباشد. نمیخواهم به کسی بگویم که مشکلاتم را حل کند یا خودم آنها را برطرف کنم.
اگرچه عقده از خاطری نگشوده هرگز
گره از خاطر مشتاق از بهر خدا بگشا
هوش مصنوعی: اگرچه هیچ گرهای از دل کسی که درنگرانی است باز نشده، اما برای خاطر خدا، دل مشتاقان را از غم و مشکلات رها کن.
حاشیه ها
1403/10/12 00:01
میثم رمضانی عنبران
مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن
اگرچه عقده ای از خاطری نگشوده ای هرگز
گره از خاطر مشتاق از بهر خدا بگشا