شمارهٔ ۴
مگر ز آن گل شمیمی هست باد صبحگاهی را
که دارد این نشاطافزایی و اندوهکاهی را
ز دوزخ گو مترسان داغ هجران دیده را زاهد
کز آتش نیست باکی دور از آب افتاده ماهی را
چو ماهر کس نشد گم در ره عشقت چه میداند
غم بیرهبری و محنت گمکردهراهی را
ندانی گر ز حرمان زلال وصل خود حالم
بیا بنگر تپان در خاک این لبتشنه ماهی را
مپرس از صبح و شام کشور بختم که از ظلمت
ز هم نشناسد اینجا کس سفیدی و سیاهی را
تو از ما فارغی کآسوده ساحل چه میداند
چه حال از شورش دریا بود کشتی تباهی را
مگر دریابدم موجی وگرنه دست و پایی کو
که در بحر افکند این بر کنارافتاده ماهی را
نظر چون از رخ مهطلعتان مشتاق بردارم
که میبینم در این آیینهها نور الهی را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مگر ز آن گل شمیمی هست باد صبحگاهی را
که دارد این نشاطافزایی و اندوهکاهی را
هوش مصنوعی: آیا بوی خوشی از آن گل وجود دارد که صبحگاهان این شادابی و غم را به همراه دارد؟
ز دوزخ گو مترسان داغ هجران دیده را زاهد
کز آتش نیست باکی دور از آب افتاده ماهی را
هوش مصنوعی: از جهنم نترس، ای زاهد، زیرا داغ حسرت جدایی بیشتر از آتش است و ماهی که از آب دور افتاده، نسبت به آتش بیخیالتر است.
چو ماهر کس نشد گم در ره عشقت چه میداند
غم بیرهبری و محنت گمکردهراهی را
هوش مصنوعی: اگر کسی در عشق تو مهارت نداشته باشد، نمیداند که غمِ بیهدایت بودن و دردِ گمکردن راه چیست.
ندانی گر ز حرمان زلال وصل خود حالم
بیا بنگر تپان در خاک این لبتشنه ماهی را
هوش مصنوعی: نمیدانی که چقدر از شادی دوری و چقدر از وصال تو رنج میبرم. بیا و ببین که چگونه در خاک، این لب تشنه، بیتابی میکند.
مپرس از صبح و شام کشور بختم که از ظلمت
ز هم نشناسد اینجا کس سفیدی و سیاهی را
هوش مصنوعی: از صبح تا شب درباره سرنوشت خود سوال نکن، زیرا در اینجا کسی در تاریکی نمیتواند تفاوت روشنی و تاریکی را تشخیص دهد.
تو از ما فارغی کآسوده ساحل چه میداند
چه حال از شورش دریا بود کشتی تباهی را
هوش مصنوعی: تو از ما بیخبر هستی؛ آدمی که در ساحل آرامش نشسته، از حال و هوای طوفانی دریا هیچ نمیداند. او نمیداند که کشتی در معرض نابودی چه وضعیتی دارد.
مگر دریابدم موجی وگرنه دست و پایی کو
که در بحر افکند این بر کنارافتاده ماهی را
هوش مصنوعی: آیا کسی به من کمک میکند و مرا نجات میدهد؟ در غیر این صورت، من که اینجا تنها هستم، چگونه میتوانم به این ماهی که بر روی ساحل افتاده و بیرمق است، کمک کنم؟
نظر چون از رخ مهطلعتان مشتاق بردارم
که میبینم در این آیینهها نور الهی را
هوش مصنوعی: وقتی که نگاه خود را از چهرهی زیبای شما برمیگردانم، در این آینهها نوری الهی را میبینم.
حاشیه ها
1403/07/25 00:09
میثم رمضانی عنبران
احساس می کنم مصرع اول بیت ۶ ایراد وزنی داره!
تو از ما فارغی کآسوده در ساحل چه می داند
چه حال از شورش دریا بود کشتی تباهی را