گنجور

شمارهٔ ۳۷

عنان دل بکف کودکی بود ما را
که میکشد ز ستم مرغ رشته بر پارا
دل مرا ز دل تست سنگدل یارا
شکایتی که نباشد ز سنگ مینا را
چه میکند به فلک اضطراب ما که غمی
ز دست و پا زدن غرقه نیست دریارا
بیک نگاه غزالان شهر ما چه عجب
اگر کشند بشهر آهوان صحرا را
برد ز هر دو جهان دست اگر فتد مشتاق
ترنج غبغب یوسف به کف زلیخا را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عنان دل بکف کودکی بود ما را
که میکشد ز ستم مرغ رشته بر پارا
هوش مصنوعی: دل ما مانند کودکی است که با ریسمانی به دست خود در حال کشیده شدن است، و این کشش از ستم و فشار ناشی می‌شود.
دل مرا ز دل تست سنگدل یارا
شکایتی که نباشد ز سنگ مینا را
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو شکسته است، ای یار سنگدل؛ چه شکایتی می‌توان داشت از سنگی که مینا به آن بدل شده است.
چه میکند به فلک اضطراب ما که غمی
ز دست و پا زدن غرقه نیست دریارا
هوش مصنوعی: نگرانی ما را آسمان چه کاری می‌تواند بکند، وقتی که غمی داریم که در تلاش و تقلایمان تمام وجود ما را غرق کرده است.
بیک نگاه غزالان شهر ما چه عجب
اگر کشند بشهر آهوان صحرا را
هوش مصنوعی: با یک نگاه، چه شگفت‌انگیز است که غزالان شهر ما، آهوان صحرا را به راحتی به قتل برسانند.
برد ز هر دو جهان دست اگر فتد مشتاق
ترنج غبغب یوسف به کف زلیخا را
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند از هر دو جهان بهره‌مند شود، آن زمان خواسته او مانند زلیخا خواهد بود که در آرزوی دیدن زیبایی یوسف است.